(مسأله 614): میّت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسرى مى گویند کفن نمایند.
(مسأله 615): لنگ باید از ناف تا زانو، اطراف بدن را بپوشاند، و بهتر آن است که از سینه تا روى پا برسد. و پیراهن باید، از سر شانه تا نصف ساق پا تمام بدن را بپوشاند و بهتر آن است تا روى پا برسد، و درازى سرتاسرى باید بقدرى باشد که بستن دو سر آن ممکن باشد، و پهناى آن باید به اندازه اى باشد که یک طرف آن روى طرف دیگر بیاید.
(مسأله 616): مقدارى از لنگ، که ناف تا زانو را مى پوشاند، و مقدارى از پیراهن که از شانه تا نصف ساق را مى پوشاند، مقدار واجب کفن است و آنچه بیشتر از این مقدار در مسأله قبل گفته شد، مقدار مستحب کفن مى باشد.
(مسأله 617): اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند که بیشتر از مقدار واجب کفن را که در مسأله قبل گفته شد از سهم آنان بردارند، اشکال ندارد و احتیاط واجب آن است که بیشتر از مقدار واجب کفن را از سهم وارثى که بالغ نشده برندارند.
(مسأله 618): اگر کسى وصیّت کرده باشد که مقدار مستحب کفن را که در دو مسأله قبل گفته شد، از ثلث مال او بردارند، یا وصیّت کرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولى مصرف آن را معین نکرده، باشد، یا فقط مصرف مقدارى از آن را معین کرده باشد، مى تواند مقدار مستحب کفن را از ثلث مال او بردارند.
(مسأله 619): اگر میّت وصیّت نکرده باشد که کفن را از ثلث مال او بردارند، و بخواهند از اصل مال بردارند احتیاط واجب آن است که مقدار واجب کفن را با ملاحظه شأن میّت به ارزانترین قیمتى که ممکن است تهیه نمایند، ولى اگر کسانى از ورثه که بالغ هستند اجازه بدهند که از سهم آنان بردارند، مقدارى را که اجازه داده اند، از سهم آنان مى توان برداشت، اگر چه گران قیمت باشد.
(مسأله 620): کفن زن بر شوهر است، اگر چه زن از خود مال داشته باشد، و همچنین اگر زن را به شرحى که در احکام طلاق گفته مى شود، طلاق رجعى بدهند و پیش از تمام شدن عده بمیرد، شوهرش باید کفن او را بدهد و چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولىّ شوهر باید از مال او کفن زن را بدهد.
(مسأله 621): کفن میّت بر خویشان او واجب نیست، اگر چه از کسانى باشد که مخارج او در حال زندگى بر آنان واجب باشد.
(مسأله 622): احتیاط واجب آن است که هر یک از سه پارچه کفن به قدرى نازک نباشد، که بدن میّت از زیر آن پیدا باشد.
(مسأله 623): کفن کردن با پوست مردار و چیز غصبى، اگر چه چیز دیگرى هم پیدا نشود، جایز نیست، و چنانجه کفن میّت غصبى باشد و صاحب آن راضى نباشد باید از تنش بیرون آورند، اگر چه او را دفن کرده باشند.
(مسأله 624): کفن کردن میّت با چیز نجس و با پارچه ابریشمى خالص، و بنا بر احتیاط با پارچه اى که با طلا بافته شده باشد جایز نیست، ولى در حال ناچارى اشکال ندارد.
(مسأله 625): کفن کردن با پارچه اى که از پشم یا موى حیوان حرام گوشت یا پوست حیوان حلال گوشت تهیّه شده، بنا بر احتیاط در حال اختیار جایز نیست، ولى اگر کفن از مو و پشم حیوان حلال گوشت باشد اشکال ندارد اگر چه احتیاط مستحب آن است که با این دو هم کفن ننمایند.
(مسأله 626): اگر کفن میّت به نجاست خود او، یا به نجاست دیگرى نجس شود چنانچه کفن ضایع نمى شود، باید مقدار نجس را بشویند یا ببرند اگر چه بعد از گذاشتن در قبر باشد، و اگر شستن یا بریدن آن ممکن نیست در صورتى که عوض کردن آن ممکن باشد، باید عوض نمایند.
(مسأله 627): کسى که براى حج یا عمره احرام بسته اگر بمیرد، باید مثل دیگران کفن شود، و پوشاندن سر و صورتش اشکال ندارد.
(مسأله 628): مستحب است انسان در حال سلامتى، کفن و سدر و کافور خود را تهیّه کند.