3- گنج
اگر كسى مالى را بيابد كه در جايى مثل زمين، ديوار و مانند آن ذخيره شده، مالك مىشود و در صورتى كه چيز پيدا شده طلا و نقره مسكوك باشد واجب است خمس آن را بپردازد، امادر غير آن دو، در وجوب خمس از جهت گنج بودن اشكال است ولى احتياط واجب آن است كه از باب فايده يا گنج خمس آن را فوراً بپردازد. در جواز تملك گنج، معتبر است كه فعلًا مال مسلمان نباشد، بنابراين اگر گنجى از سرزمين كفر يا اسلام يا از زمينى كه در حال فتح موات بوده يا آباد يا درخرابهاى كه ساكنان آن از بين رفته پيدا شود چه اثر اسلام داشته باشد چه نداشته باشد در صورتى كه مالك آن معلوم نباشد، مال يابنده است. اگر بداند كه گنج فعلًا مال مالك محترمى است، چنانچه معلوم باشد، بايد به او برگرداند و اگر معلوم نباشد، حكم لقطه (گمشده) را دارد كه اگر علامتى داشته باشد، بايد آن را تا يك سال اعلام كند و بعد از آن مخيّر است بين اينكه صدقه با ضمان[1] دهد يا با آن مثل مال خودش معامله كند تا صاحبش پيدا شود و اگر صاحبش پيدا نشد، بايد آن را در وصيّتش منظور كند.
اگر علامتى نداشته باشد كه با آن بتوان صاحبش را شناخت بايد آن را صدقه داد و اگر نداند كه فعلًا مالك محترمى دارد يا بداند كه چند ده سال پيش مالك داشته ولى احتمال ندهد كه الآن در قيدحيات باشد بايد به وارث آن تحويل دهد و اگر وارث او را نشناسد حكمش گذشت و اگر نداند كه فعلًاوارثى دارد، گنج مال يابنده است و بايد خمس آن را بدهد. در تعلق وجوب خمس به گنج، رسيدن به حد نصابى شرط است كه كمترين مرتبه نصاب طلا و نقره در زكات است، چه يكبار به اين حد برسديا چند بار، تعلّق وجوب خمس به اين حد قبل از كسر مخارج است ولى پرداخت خمس پس از كسرمخارج واجب است.
[1] – ضمان: يعنى اگر بعداً مالك آن پيدا شد بايد گنج را به او بپردازد.
(مسأله 1218) در مالكيت گنج فرق ندارد، در زمين هايى باشد كه در اصل خراب بوده يا به سبب چيزى خراب شده، يا به طور طبيعى يا به دست بشر آباد شده باشد، يا در زمين هايى كه تابع ملكيت عمومى يا خصوصى است، به هر حال در صورتى كه به حد نصاب برسد و از طلا و نقره مسكوك باشد، مال يابنده شده خمس آن بر اوواجب مىشود.
(مسأله 1219) لُقطه به غير از حيوان به مال گم شده گفته مىشود كه صاحبش معلوم نباشد. يابنده آن به شرطى كه از پيداكردن صاحب آن نا اميد نباشد و مال هم داراى علامت مشخّص باشد و اعلام هم برايش خطر نداشته باشد، بايد تا يك سال اعلام نمايد و فرق نمىكند كه قيمتش كمتر از يك درهم باشد يابيشتر.
اگر يابنده تا يكسال صاحبش را پيدا نكرد، مخيّر است بين اينكه از طرف صاحبش با ضمان صدقه بدهد يا جزء مالش قرار دهد تا صاحبش پيدا شود و اگر پيدا نشود بايد آن را در وصيّتش ذكركند. اما اگر علامت مشخصى نداشته باشد، در جواز مالك شدن آن اشكال بلكه ممنوع است. اما اگرحيوانى مثل گوسفند و مانند آن را در بيابانها، كوهستانها و درّه هايى كه خالى از سكنه است بيابد كه نتواند خود را از درندگان حفظ كند، جايز است كه آن را بقصد تملك بگيرد.
(مسأله 1220) اگر مالك مال، معلوم ولى مكانش مجهول باشد، چنانچه جستجو امكان دارد، واجب است جستجو كند وگرنه آن را صدقه دهد وحكم چنين است اگر مالك ومكان او هر دومجهول باشد.
(مسأله 1221) اگر مالى را پيدا كند كه مالكش معلوم ولى گمشده باشد، بايد تلاش كند تا او را پيدانمايد وگرنه مثل مال خودش مىشود تا آنكه صاحبش را بيايد و اگر نيافت به آن وصيّت كند و اگر اميدى به پيدا شدن مالك نداشته باشد، بايد صدقه دهد.
(مسأله 1222) اگر گنج در زمين خريدارى شده- مانند باغها وخانهها- پيدا شود، چنانچه اطمينان دارد كه مال فروشنده است، بايد به او برگرداند و اگر مطمئن شود كه مال يكى از مالكان قبلى آن زمين است، در صورتى كه اجمالًا بداند كه مالك يا يكى از وارثان او در قيد حيات است، بايد به آنان اعلام نمايد و اگر يكى از آنان آن را بشناسد مال اوست و گرنه با قرعه بايد مالك را معين كند و اگر بداند كه مالك آن در قيد حيات نيست و نداند كه وارثى دارد مال خود يابنده شده، بايد خمس آن را بدهد وحكم چنين است اگر گنجى را در ملك كسى بيابد كه به وسيله اجاره يا مانند آن دردست اوست.
(مسأله 1223) اگر حيوان چهارپا را بخرد و در شكم آن مالى را بيابد، بايد به فروشنده اعلام كند اگرآن را شناسايى نكرد مال مشترى مىشود بشرطى كه نداند فعلًا مالكى ناشناخته دارد وگرنه حكم لقطه كه بيان شد بر آن مترتب مىشود و در حيوانات غير چهارپا كه در دست فروشنده است نيز همين حكم جارى است. اما اگر ماهى را بخرد و در شكم آن مالى را بيابد و نداند كه مال مالك محترمى است، بدون اعلام، مال مشترى مىشود و الا احكامى جارى مىشود كه بيان شد و در تمام اين موارد خمس به عنوان گنج واجب نمىشود، بلكه به عنوان خمس فايده و سود واجب مىشود.