اول: انكار به قلب، يعنى با كارى ناراحتى خود را از انجام شدن منكر و ترك شدن معروف يا ازخود شخص گناهكار اظهار نمايد، مانند دورى جستن، حرف نزدن، قهر كردن و مانند آنها.
دوم: امر و نهى كردن با زبان، به صورت موعظه و نصيحت و بيان عقاب و عذاب خداوند نسبت به گناهكاران و ثواب و نعمت خدا نسبت به اطاعت كنندگان و …
سوم: امر و نهى با دست، مثل زدن شديد با دست كه مانع معصيت گردد.
در هر يك از اين مراتب، مراتبى شديد و ضعيف قرار دارد كه بنابر مشهور بايد ترتيب مراعات شود، اگرچه ظاهراً دو قسم اول در يك مرتبه هستند، بنابراين شخص مخيّر است هر كدام را كه احتمال تأثير دارد انتخاب نمايد يا بين هر دو جمع كند. اگر مقصود با دو مرتبه قبلى به دست نيايد، بايد ازمرتبه سوم بهره بگيرد و لازم است در اين مرتبه نيز ترتيب ملاحظه شود و با كفايت مرتبه خفيف، نبايداز مرتبه شديد استفاده شود.
(مسأله 1301) اگر مراتب مذكور مؤثر نيفتد، كشتن، مجروح كردن، شكستن عضو و معيوب كردن آن بنابر اقوى جايز نيست و اگر زدن منجر به جرح و شكستن عضو گردد چه عمدى باشد چه سهوى احكام ضمان بر او جارى شده و ضامن است، البته اگر در معصيت مفسدهاى مهمتر از زخمى شدن ياكشتن باشد، امام عليه السلام ونايب او مىتوانند به اين كار اقدام كنند.
(مسأله 1302) وجوب امر به معروف و نهى از منكر نسبت به اعضاى خانواده تأكيد شده، لذا اگرشخص ببيند كه آنها در انجام دادن واجباتى مانند نماز و اجزا و شرايط آن يا در وضو گرفتن تنبلى مىكنند ياطهارت و نجاست را رعايت نمىكنند، بايد به ترتيبى كه ذكر شد امر نمايد تا آنها را بطور صحيح بجا آورند. نيز اگر درمحرّمات ازآنها سهل انگارى درغيبت وتجاوز به حقوق يكديگر و مانند آن ببيند، واجب است كه آنان را ازمنكر نهى كند تا دست ازمعصيت بردارند.
(مسأله 1303) اگر بداند كه معصيت بطور اتفاقى سرزده و اصرار بر آن ندارد، ولى توبه نمىكند، اگرفاعل ملتفت باشد، واجب است كه او را به توبه امر كند، چون توبه از واجبات است و ترك آن گناه كبيره است، امّا اگر فاعل غافل باشد، احتياط مستحب است كه به توبه امر كند.
يكى از بزرگان فرموده است: «از بزرگترين مصاديق امر به معروف و نهى از منكر و بالاترين ومحكمترين آن نسبت به رهبران دينى، امر به معروف و نهى از منكرِ عملى است به اين شكل كه خودشان لباس معروف را- چه واجب، چه مستحب- بپوشند و لباس منكر را- چه حرام، چه مكروه- از تن درآورند و نفس خود را از اخلاق بد، پاك و به اخلاق نيكو كامل نمايند كه اين كار عملى خصوصاً اگر باموعظه و گفتار همراه گردد، موجب رغبت و ترس از خدا مىشود».