(مسأله 2062): اگر زکاة فطره را به یکى از هشت مصرفى که سابقاً براى زکات مال گفته شد برسانند، کافى است. ولى احتیاط مستحب آن است که فقط به فقراى شیعه بدهد.
(مسأله 2063): اگر طفل شیعه اى فقیر باشد، انسان مى تواند فطره را به مصرف او برساند، یا بواسطه دادن به ولىّ او، ملک طفل نماید.
(مسأله 2064): فقیرى که فطره به او مى دهند، لازم نیست عادل باشد ولى دادن به شرابخواب جائز نیست و احتیاط واجب آنست که به بى نماز و کسى که آشکارا معصیت مى کند فطره ندهند.
(مسأله 2065): به کسى که فطره را در معصیت مصرف مى کند نباید فطره بدهند.
(مسأله 2066): احتیاط واجب آنست که به یک فقیر کمتر از یک صاع که تقریباً سه کیلو است فطره ندهند، ولى اگر بیشتر بدهند اشکال ندارد.
(مسأله 2067): اگر از جنسى که قیمتش دو برابر قیمت معمولى آن است مثلاً از گندمى که قیمت آن دو برابر قیمت گندم معمولى است، نصف صاع که معناى آن در مسأله پیش گفته شد بدهد کافى نیست. بلکه اگر آن را به قصد قیمت فطره هم بدهد کافى نیست.
(مسأله 2068): انسان نمى تواند نصف صاع از یک جنس مثلاً گندم و نصف صاع دیگر آن را از جنس دیگر مثلاً جو بدهد، و اگر آن را بقصد قیمت فطره هم بدهد کافى نیست.
(مسأله 2069): مستحب است در دادن زکاة فطره خویشان فقیر خود را بر دیگران مقدم دارد و بعد همسایگان فقیر را، و بعد اهل علم فقیر را ولى اگر دیگران از جهتى برترى داشته باشند، مستحب است آنها را مقدم بدارد.
(مسأله 2070): اگر انسان به خیالى اینکه کسى فقیر است به او فطره بدهد و بعد بفهمد فقیر نبوده، چنانچه مالى را که باو داده از بین نرفته باشد، باید پس بگیرد و به مستحق بدهد و اگر نتواند بگیرد، باید از مال خودش فطره را بدهد، و اگر از بین رفته باشد، در صورتى که گیرنده فطره مى دانسته آنچه را که گرفته فطره است، باید عوض آن را بدهد و اگر نمى دانسته، دادن عوض بر او واجب نیست و انسان باید دوباره فطره را بدهد.
(مسأله 2071): اگر کسى بگوید فقیرم، مى شود باو فطره داد، ولى اگر بداند که قبلاً غنى بوده است، به مجرد گفتنش نمى شود به او فطره داد مگر آنکه از گفته او اطمینان پیدا شود.