(مسأله 2099): امر به معروف و نهى از منکر با شرائط که ذکر خواهد شد. واجب است. و ترک آن معصیت است. و در مستحبات و مکروهات امر و نهى مستحب است.
(مسأله 2100): امر به معروف و نهى از منکر واجب کفائى مى باشد، و در صورتى که بعضى از مکلفین به قدر کفایت قیام به آن کنند، از دیگران
ساقط است، و اگر اقامه معروف و جلوگیرى از منکر متوقف بر اقامه جمع از مکلفین باشد واجب است اجتماع کنند.
(مسأله 2101): اگر بعضى امر و نهى کنند و مؤثر نشود، و بعضى دیگر احتمال بدهند که امر آنان و یا نهى آنان مؤثر است، واجب است امر و نهى کنند.
(مسأله 2102): در امر به معروف و نهى از منکر بیان مسأله شرعیه کفایت نمى کند، بلکه باید مکلف امر و نهى کند، مگر آنکه مقصود از امر به معروف و نهى از منکر از آن حاصل شود و یا طرف مقابل امر و نهى را بفهمند.
(مسأله 2103): در امر به معروف و نهى از منکر، قصد قربت معتبر نیست. بلکه مقصود اقامه واجب و جلوگیرى از حرام است، و اگر قصد قربت کند بهتر است و اجر بیشتر دارد.
(مسأله 2104): امر به معروف و نهى از منکر چهار شرط دارد:
“اول” کسى که منکر و معروف را شناخت کامل دارد باید امر به معروف و نهى از منکر کند مثلاً بداند که شراب خوردن حرام است، شرابخوار را نهى کند. و بداند خمس دادن واجب است، امر به خمس کند. و اگر نداند و معروف را از منکر تشخیص ندهد، امر و نهى متصوّر نیست.
“دوم” احتمال متعارف بدهد که امر یا نهى او اثر دارد. پس اگر اطمینان داشته باشد که اثر ندارد واجب نیست.
“سوم” مفسده و ضرر، در امر به معروف و یا نهى از منکر نباشد.
“چهارم” طرف اصرار بر ترک معروف و فعل منکر داشته باشد. پس اگر اصرار نداشته باشد واجب نیست.
(مسأله 2105): با وجود شرائط مذکور بر تمام مکلفین واجب است یکدیگر را امر به معروف و نهى از منکر بنمایند. به هر مقدارى که مى توانند خصوصاً، پدرها نسبت به فرزندان، و معلمین نسبت به شاگردان، و شوهرها نسبت به همسران.
(مسأله 2106): در وجوب امر به معروف و نهى از منکر بین عالم و جاهل و مرد و زن و پیر و جوان فرقى نیست بر همه واجب است.
(مسأله 2107): اگر معروف یا منکر از امورى باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد مى دهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه اسلام و حفظ استقلال مسلمین باید ملاحظه اهمیت شود. و مجرّد ضرر موجب واجب نبودن نمى شود پس اگر حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال توقف داشته باشد. بذل آن واجب است.
(مسأله 2108): اگر بدعتى در دین اسلام واقع شود مثل منکرات که دولتهاى جور به اسم دین مبین اسلام اجراء مى کنند اظهار حق، و انکار باطل، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام و قدرتمندان، و اگر سکوت علماء اعلام موجب هتک مقام علم و موجب سوء ظن به علماء اسلام شود اظهار حق به هر نحو ممکن واجب است اگر چه بدانند تأثیر نمى کند.
(مسأله 2109): اگر احتمال عقلائى بدهند که سکوت موجب مى شود منکر معروف، یا معروف منکر شود اظهار حق و اعلام آن خصوصاً بر علماء اسلام واجب است و سکوت جائز نیست.
(مسأله 2110): اگر سکوت علماء اعلام موجب تقویت ظالم شود، یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرمات، اظهار حق، و انکار باطل، واجب است اگر چه تأثیر فعلى نداشته باشد بلى عدم ترتب ضرر جانى شرط است.
(مسأله 2111): اگر سکوت علماء اعلام باعث شود که مردم به آنان بدگمان شوند و آنان را به سازش با دستگاه ظلم متهم کنند اظهار حق و انکار باطل واجب است اگر چه بدانند جلوگیرى از محرّم نمى شود، و اظهار آنان براى رفع ظلم اثرى ندارد.
(مسأله 2112): اگر ورود بعضى از علماء اعلام در دستگاه ظلمه موجب شود که از مفسده ها و منکراتى جلوگیرى شود، تصدى آن امر واجب است. مگر اینکه مفسده اهمّى در آن باشد. مثل آن تصدى آن باعث سستى عقاید مردم و یا سلب اعتماد آنان به علماء گردد که در این صورت باید علماء اعلام با هم اجتماع نموده مشورت نمایند، و در صورتى که صلاح بدانند بعض افراد علما را در دستگاه ظلمه بفرستند و بقیه علماء با تبلیغات مانع سلب اعتماد مردم و سستى عقائد آنها شوند.
(مسأله 2113): امر به معروف و نهى از منکر سه مرتبه دارد و از هر رتبه نمى شود تعدّى برتبه دیگر بکنند مگر آنکه بدانند رتبه اولى بى اثر است:
“اول” بواسطه فعل بطرف بفهماند. مثلاً باو بفهماند براى اینکه نماز نمى خوانى یا براى اینکه دروغ مى گوئى از تو منزجر هستم، و از این جهت با او روترش باشد. و یا با چهره عبوس با او رفتار کند، و یا با او ترک مراوده کند و از او اعراض نماید، بنحو که معلوم شود این امور براى آن است که او معصیت را ترک کند.
“دوم” آنکه بزبان نرم بگوید، و اگر اثر نکند به تندى باو بگوید.
(مسأله 2114): اگر احتمال بدهد که با موعظه و نصیحت معصیت کار معصیت را ترک مى کند اکتفا بآن لازم است. و نباید از آن تجاوز کند.
(مسأله 2115): اگر مى داند که نصیحت تأثیر ندارد، و با امر احتمال تأثیر است واجب است امر و نهى الزامى کند و اگر تأثیر نمى کند مگر با تشدید در گفتار و تهدید، تشدید و تهدید لازم است، ولى باید از دروغ و معصیت دیگر احتراز شود.
(مسأله 2116): براى جلوگیرى از معصیت، ارتکاب معصیت جائز نیست. پس نباید معصیت کار را فحش دهد، و یا اهانت کند و یا با او دروغ بگوید مگر آنکه معصیت از چیزهاى است که مورد اهتمام شارع مقدس مى باشد و به هیچ وجه بآن راضى نیست مثل قتل نفس محترمه که در این صورت باید بهر نحو ممکن از آن جلوگیرى کند.
(مسأله 2117): اگر معصیت کار معصیت را ترک نمى کند مگر به جمع کردن بین مرتبه اول، و مرتبه دوم، جمع بین آنها واجب است. به اینکه هم از او اعراض کند و ترک معاشرت نماید و با چهره عبوس با او ملاقات کند و هم او را با زبان امر به معروف و نهى از منکر کند. و تهدید و تشدید در گفتار بنماید.
(مسأله 2118): مرتبه سوم اقدام عملى است مثل اینکه آلت قمار را از دست قمارباز بگیرد. یا ظرف شراب را از دست شرابخوار بگیرد، و اگر این عمل موجب درگیرى و جنگ شود و همچنین هر اقدام عملى که موجب ضرب و جرح شود بدون اذن حاکم شرع ممنوع است. و همچنین است حبس شخص مجرم.
(مسأله 2119): معرفت اصول دین و مبانى اسلام بر هر مکلّف واجب است.
(مسأله 2120): واجب است بر هر مسلمان در امورات دفاعى، و اقتصادى، و فرهنگى، و سیاسى، و اجتماعى، معیارها و ضوابط اسلامى را مراعات کند. و در هیچ شرائط از ضوابط اسلامى تخطى نکند و دروغ گفتن جهت نجات دادن نفس محترمه از قتل، موافق ضوابط اسلامى است.
(مسأله 2121): واجب است بر هر مسلمان که با نفوذ اقتصادى، و فکرى، و سیاسى، بیگانگان در بلاد اسلامى مبارزه کند، و کمک کردن به آنها حرام است.
(مسأله 2122): حاضر شدن در کلاس درس که استاد آن فساد عقیده داشته باشد و در ضمن درس بطور ضمنى علیه اسلام تبلیغ مى کند حرام است.
(مسأله 2123): رفتن محصلین در بلاد غیر اسلامى اگر منجر به فساد عقیده شود جایز نیست. و اگر اطمینان داشته باشد که در معرض فساد عقیده یا انحراف عقیده قرار نمى گیرد و تمکن از عمل کردن به وظایف اسلامى داشته باشد جایز است.
(مسأله 2124): یاد گرفتن و یاد دادن صنایع و علوم متداوله عصر، که مورد احتیاج جامعه اسلامى است و همچنین تعلّم صنایع و علومى که سبب قوت و قدرت مسلمانان مى شود و به وسیله آن قواى مسلمین بر کفار برترى پیدا مى کند بر هر مکلّف واجب به وجوب کفائى است. و باید جامعه اسلامى بطورى قوت و قدرت پیدا کند که باعث قطع طمع کفار از بلاد، و نوامیس، و اموال، و معادن، و ثروت مسلمین شود.
(مسأله 2125): همکارى مردها با زنهاى خارجى در امور تجارى و ادارى بنحوى که به تقلید از بیگانگان مرسوم شده که از محرّمات پرهیز نمى کنند جایز نیست.
(مسأله 2126): بر تاجران و صنعتگران مسلمان واجب است به وجوب کفائى که از رخنه کردن بیگانگان و دشمنان اسلام در امور تجارت و صنایع و مؤسسات تجارتى با همکارى و مشورت یکدیگر و تأسیس شرکتهاى مشابه جلوگیرى نمایند. و نگذارند دشمنان اسلام زمامدار امور اقتصادى مسلمین شوند و به هر وسیله که ممکن است دستهاى آنها را قطع نمایند. چون سلطه بر اقتصاد باعث سلطه هاى دیگر مى شود.
(مسأله 2127): خرید و فروش کتب، مجلات، و نشریات گمراه کننده و خواندن آنها حرام است. مگر براى دانشمندان متعهد و مخلص که جهت اطلاع بر مفاسد آنها مطالعه مى کنند. و تلاش براى رفع و دفع آنها مى نمایند.
(مسأله 2128): اگر مسلمانان بترسند که اجانب بر بلاد اسلامى استیلا پیدا کنند چه بدون واسطه یا به واسطه عمّال خود، از خارج یا داخل، واجب است از ممالک اسلامى بهر وسیله که امکان دارد دفاع کنند.
(مسأله 2129): اگر بعضى از زمامداران ممالک اسلامى، یا بعضى از وکلاء مجلس، موجب بسط نفوذ سیاسى، یا نظامى، یا اقتصادى، اجانب شوند که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است. از مقام خود، هر مقامى که باشند منعزل اند. و بر مسلمانان و مسئولان متعهد مملکت لازم است که طبق ضوابط اسلامى آنان را مجازات کنند.
(مسأله 2130): بر زمامداران و مسئولان ممالک اسلامى واجب است که بهر نحو ممکن تلاش در بالا بردن سطح فرهنگ و اقتصاد و امور نظامى مسلمانان بنمایند. و استقلال مملکت را تأمین کنند و پست و مقام خویش را وسیله خدمت به مسلمانان قرار دهند، و در عمل اثبات کنند که خدمتگزاران صادق به اسلام و مسلمین مى باشند.
(مسأله 2131): از مهمترین مطالب اسلامى، توجه به وضع تعلیم و تربیت فرزندان و مراقبت در حسن ترقى و تکامل علمى و تربیتى آنها است.
(مسأله 2132): فرستادن فرزندان به مدارس ابتدائى و متوسطه و لیسه ها و کودکستانهائى که اسلامیت و امانت و علاقه مندى مؤسس و معلمان آنها به سنن اسلامى محرز و شناخته نشده و معرض انحراف فکر و عقیده و فساد اخلاق باشد، جایز نیست.
(مسأله 2133): در بلاد اسلامى به کفار اجازه ندهند مدرسه دائر کنند و تعلیم و تربیت اطفال مسلمانان را بعهده بگیرند و جایز نیست مسلمانان فرزندان خود را به مدارس و کودکستانهاى آنها بفرستند.
(مسأله 2134): تأسیس مدارس مختلط اعمّ از ابتدائى و عالى و تدریس در آن مدارس و فرستادن فرزندان به آن مدارس و همکارى با آنها، جایز نیست.
(مسأله 2135): بر مسلمانان واجب است در صورتى که مدارس و پوهنتونها و فاکولته هاى علوم و صنایع مورد احتیاج عموم، طبق آداب و سنن و رعایت احکام اسلام به تعداد کافى نباشد، خودشان مستقیماً به تأسیس اینگونه مدارس و پوهنتونها بر اساس تعالیم مقدسه اسلام و اجراء برنامه هاى دینى، اقدام نمایند و مهما امکن طورى تربیت بدهند که از تمام طبقات هر کسى استعدادش بیشتر است بتواند به تحصیل ادامه دهد.
(مسأله 2136): محصلین و دانشمندان و مدرسین، در هر رشته اى از علوم مباحه اگر غرضشان از تحصیل و تدریس، خدمت به جامعه و ازدیاد عظمت اسلام و رفع حاجت مسلمانان از بیگانگان باشد، اجر و ثواب بسیار دارند.
(مسأله 2137): خرید و فروش اجناس و امتعه بیگانگانى که با مسلمانان، در حال جنگ هستند در صورتى که سبب قوت آنها و ضعف مسلمانان شود، جز در موارد اضطرار و ضرورت مثل معالجه بیمار و امثال آن، جایز نیست.

(مسأله 2138): شرکت در مجالس و محافل اهل بدع و فرق ضاله حرام است، مگر براى ردّ آنها در صورت تمکّن.
(مسأله 2139): عمل به برنامه هاى که بر خلاف شعائر و دستورات و احکام شرع مقدس اسلام باشد حرام است. و بر هر مسلمانى خوددارى و جلوگیرى از عمل به آن، واجب است.
(مسأله 2140): سازش با بیگانگان، علیه منافع مسلمانان و اتکاء به آنها و همدستى با آنها همه از گناهان بزرگ و معاصى کبیره است.
(مسأله 2141): ساختن و بنا کردن اماکن فساد و خانه هاى گناه و رفتن در آن خانه ها و اماکن، حرام است، و همچنین اجاره دادن منازل، براى این گونه محرّمات حرام است.
(مسأله 2142): کسب مال باید از راه حلال و مشروع باشد و از راه هاى حرام، مثل قمار و دزدى و ربا و غنا و مسابقه هاى جدیده محرّمه حرام است.
(مسأله 2143): از چیزهاى که احترام بسیار دارد جان و مال و آبروى مسلمان است. که هیچ کسى بدون حکم شرع حق تجاوز به آنها را ندارد.
(مسأله 2144): خانه افراد مسلمین محترم است و بدون اذن صاحبش ورود در آن، جایز نیست، بلکه سر کشیدن به خانه غیر، از بالاى بام یا شکاف دیوار یا روزنه در، جایز نیست.
(مسأله 2145): اعانت و کمک و همکارى با نشریات صحیح و مورد اعتماد، از وظایفه مهمه است و از امورى است که سبب تعمیم و توسعه معارف و تبلیغات اسلامى مى شود.
(مسأله 2146): اعانت ظلمه و کسانى که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهى نمودن با آنها، در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است، و بر هر مکلّف لازم است با فرض تمکن از این
منکرات نهى کند.
(مسأله 2147): بر مسلمانان لازم است که حقوق و روابط اجتماعى خود را طبق احکام اسلام، مرتب و منظم کنند و از بدع و سنتهاى بیگانگان، جداً پرهیز نمایند.
(مسأله 2148): هر مسلمانى باید سعى کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقى و فقهى اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد، و هم بر آبروى جامعه اسلامى بیفزاید.
(مسأله 2149): کسانى که متدیّن و ملتزم به احکام اسلام نیستند. و اهل نماز و روزه و تعهّد به وظایف شرعیه نمى باشند. لیاقت عهده دارى مشاغل اجتماعى اسلامى و مناصب عمومى را ندارند، و اگر عهده دار شوند، غاصب و متجاوز به حقوق عمومى شناخته مى شوند و در انتخابات ریاست جمهورى و وکلاء مجلس باید به اشخاص متعهّد باسلام، رأى دهند.
(مسأله 2150): وظیفه هر مسلمان است که در بهبودى امور و وضع معاش و اقتصاد مسلمانان اهتمام نمایند. و حدیث پیامبر اسلام را در نظر داشته باشد: “من اصبح ولم یهتمّ بامور المسلمین، فلیس بمسلم” کسى که شب را به روز آورد و اهتمام به امور مسلمانان نداشته مسلمان نیست.
(مسأله 2151): مسلمانان باید در بین خودشان با گذشت، و همکار با یکدیگر باشند و نسبت به کفار سخت و از دادن هر گونه اختیار و سلطه به آنها نسبت به امور مسلمین، اجتناب نمایند.
(مسأله 2152): حسن سلوک و رفتار مسلمانان با بیگانه و مسلمان، باید بر اساس تعالیم اسلام در نهایت اعتدال و خیرخواهى براى همه خلق باشد.
(مسأله 2153): مسافرت به بلاد کفار و نقاطى که انسان در آن نقاط نمى تواند وظایف اسلامى خود را انجام دهد، جز در موارد ضرورت و ارشاد آنها جایز نیست.
(مسأله 2154): غصب اموال مردم، حرام است و حتى در دانه و هسته اى از مال کسى، بدون رضایت او نمى تواند تصرف کرد.
(مسأله 2155): ربا دادن و ربا گرفتن و هر گونه معاملات ربوى چه طرف، شخص باشد، یا مؤسسات، از قبیل بانگها و سایر شرکتها، حرام است.
(مسأله 2156): چون اقتصاد و تجارت جامعه مسلمانان در اثر غفلتهاى که شده، وابسته به بانکها گردیده است تا بانکها وضع خود را با تعالیم اقتصادى اسلامى تطبیق نکرده اند، مسلمانان متمکّن با همکارى
یکدیگر، مؤسسات قرض الحسنه اسلامى تأسیس کنند و این مخالفت علنى با احکام خدا را با اطاعت احکام او مبدّل سازند.
(مسأله 2157): مسلمانان باید در تجارت و معامله و کلیه مناسبات و روابط فیمابین خود و بیگانه، دستورات اسلام را از هر جهت، رعایت کنند و از غش و کم فروشى و خیانت و اجحاف خوددارى نمایند.
(مسأله 2158): مزدوران و کارکنان ظلمه، که خود را به عنوان مبلّغ و مروّج دین، معرّفى مى کنند و با اهل باطل و برنامه هاى باطله همکارى مى نمایند، گناهشان از دیگران بیشتر است، و لازم است مسلمانها از آنها بپرهیزند و فریب ظاهر لباس و کلمات آنها را نخورند.
(مسأله 2159): مسلمان اگر بتواند جامعه و مملکت را در مسیر اجراء احکام اسلام قرار دهد، و احکام اسلام را اجرا سازد، باید اقدام کند و واجب است با کسانى که این نیت را دارند همکارى و تشریک مساعى نمایند.
(مسأله 2160): هیچ کس حق ندارد در مقام قضاوت به استناد قانونى، غیر از قانون اسلام خواه از امور جزائى باشد، یا حقوقى، کسى را محکوم، یا حاکم سازد.
(مسأله 2161): هیچ فرد مسلمان نمى تواند بعنوان دستور مافوق، فرمان غیر شرعى او را اجراء نماید و او را در جلوگیرى از شعائر اسلام و غصب حقوق و آزادیهاى مشروعه و کارهاى ضد اسلامى کمک و یارى نماید.
(مسأله 2162): ساختن مجسمه و نصب آنها در معابر و میادین حرام است.
(مسأله 2163): پوشیدن لباس مخصوص به مردها بر زنها و لباس مخصوص به زنها بر مردها حرام است اگر در محضر عام و نظاره کننده گان باشد، و اگر جهت ستر عورت در اتاق خلوت باشد و یا در زیر لباس خویش بپوشد دلیل بر حرمت آن نیست.

دانلود امر به معروف و نهى از منکر – آیت الله محقق کابلی

لینک کوتاه: https://porsan.org/?p=1238