(مسأله 2487): عاریه آن است که انسان مال خود را به دیگرى بدهد که از آن استفاده کند و در عوض، چیزى از او نگیرد.
(مسأله 2488): لازم نیست در عاریه صیغه بخوانند اگر مثلاً لباس را به قصد عاریه به کسى بدهد و او هم به همین قصد بگیرد عاریه صحیح است.
(مسأله 2489): عاریه دادن چیز غصبى و چیزى که مال انسان است ولى منفعت آن را به دیگرى واگذار کرده مثلاً آن را اجاره داده، در صورتى صحیح است که مالک چیز غصبى یا کسى که آن چیز را اجاره کرده به عاریه دادن راضى باشد.
(مسأله 2490): چیزى را که منفعتش مال انسان است مثلاً آن را اجاره کرده مى تواند عاریه بدهد، ولى اگر در اجاره شرط کرده باشند که خودش از آن استفاده کند، نمى تواند آن را به دیگرى عاریه دهد.
(مسأله 2491): اگر دیوانه و بچه و مفلس و سفیه مال خود را عاریه بدهند صحیح نیست، اما اگر ولىّ در صورتى که مصلحت بداند مال کسى را که بر او ولایت دارد عاریه دهد اشکال ندارد، و همچنین است اگر خود بچه با اجازه ولىّ مال خود را عاریه دهد.

(مسأله 2492): اگر در نگهدارى چیزى که عاریه کرده کوتاهى نکند و در استفاده از آن زیاده روى هم ننماید و اتفاقاً آن چیز تلف شود ضامن نیست. ولى چنانچه شرط کند که اگر تلف شود عاریه کننده ضامن باشد، یا چیزى را که عاریه کرده طلا و نقره باشد، باید عوض آن را بدهد.
(مسأله 2493): اگر طلا و نقره را عاریه نماید و شرط کند که اگر تلف شود ضامن نباشد، چنانچه تلف شود ضامن نیست.
(مسأله 2494): اگر عاریه دهنده بمیرد، عاریه گیرنده باید چیزى را که عاریه کرده به ورثه او بدهد.
(مسأله 2495): اگر عاریه دهنده طورى شود که شرعاً نتواند در مال خود تصرف کند، مثلاً دیوانه شود، عاریه کننده باید مالى را که عاریه کرده به ولىّ او بدهد.
(مسأله 2496): کسى که چیزى را عاریه داده هر وقت بخواهد مى تواند آن را پس بگیرد، و کسى هم که عاریه کرده هر وقت بخواهد مى تواند آن را پس دهد.
(مسأله 2497): عاریه دادن چیزى که استفاده حلال ندارد مثل آلات لهو و قمار یا ظرف طلا و نقره به جهت استعمال، باطل است، و اما عاریه دادن به جهت زینت نمودن خالى از اشکال نیست و احتیاط در ترک است.
(مسأله 2498): عاریه دادن گوسفند براى استفاده از شیر و پشم آن و عاریه دادن حیوان نر براى کشیدن بر ماده صحیح است.
(مسأله 2499): اگر چیزى را که عاریه کرده به مالک یا وکیل یا ولىّ او بدهد و بعد آن چیز تلف شود، عاریه کننده ضامن نیست. ولى اگر بدون اجازه صاحب مال، یا وکیل یا ولىّ او آن را به جائى ببرد، اگر چه جائى باشد که صاحبش معمولاً به آنجا مى برده مثلاً اسب را در اصطبلى که صاحبش براى آن درست کرده ببندد و بعد تلف شود، یا کسى آن را تلف کند ضامن است.
(مسأله 2500): اگر چیزى نجس را براى کارى که شرط آن پاکى است عاریه دهد، مثلاً ظرف نجس را عاریه دهد که در آن غذا بخورند، باید نجس بودن آن را به کسى که عاریه مى کند بگوید، و اما اگر لباس نجس را براى نماز خواندن عاریه دهد لازم نیست نجس بودنش را اطلاع دهد.
(مسأله 2501): چیزى را که عاریه کرده بدون اجازه صاحب آن نمى تواند به دیگرى اجاره، یا عاریه دهد.
(مسأله 2502): اگر چیزى را که عاریه کرده با اجازه صاحب آن به دیگرى دهد، چنانچه کسى که اول آن چیز را عاریه کرده بمیرد یا دیوانه شود، عاریه دومى باطل نمى شود.

(مسأله 2503): اگر بداند مالى را که عاریه کرده غصبى است، باید آن را به صاحبش برساند و نمى تواند به عاریه دهنده بدهد.
(مسأله 2504): اگر مالى را که مى داند غصبى است عاریه کند و از آن استفاده اى ببرد و در دست او از بین برود، مالک مى تواند عوض مال و عوض استفاده اى را که عاریه کننده برده، از او یا از کسى که مال را غصب کرده مطالبه کند و اگر از عاریه کننده بگیرد، او نمى تواند چیزى را که به مالک مى دهد از عاریه دهنده مطالبه نماید.
(مسأله 2505): اگر نداند مالى را که عاریه کرده غصبى است و در دست او از بین برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگیرد، او هم مى تواند آنچه را که به صاحب مال داده از عاریه دهنده مطالبه نماید. ولى اگر چیزى را که عاریه کرده طلا و نقره باشد، یا عاریه دهنده با او شرط کرده باشد که اگر آن چیز از بین برود عوضش را بدهد، نمى تواند عوض آن را که به صاحب مال مى دهد از عاریه دهنده مطالبه نماید.

دانلود احکام عاریه – آیت الله محقق کابلی

لینک کوتاه: https://porsan.org/?p=1275