(مسأله 2513): عقد ازدواج چند شرط دارد: “اول” آنکه بنا بر احتیاط به عربى صحیح خوانده شود. و اگر خود مرد و زن نتواند صیغه را به عربى صحیح بخوانند، چنانچه ممکن باشد، بنا بر احتیاط واجب کسى را که مى تواند به عربى صحیح بخواند وکیل کنند و اگر ممکن نباشد خودشان مى توانند به غیر عربى بخواند، اما باید لفظى بگویند که معنى زوجت و قبلت را بفهماند.
“دوم” مرد و زن، یا وکیل آنها که صیغه را مى خوانند قصد انشاء داشته باشند یعنى اگر خود مرد و زن صیغه را مى خوانند، زن به گفتن “زوّجتکَ نفسى” قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن “قَبِلتُ التَّزویج” زن بودن او را براى خود قبول بنماید، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را مى خوانند به گفتن “زوجت و قبلت” قصدشان این باشد که مرد و زنى که آنان را وکیل کرده اند زن و شوهر شوند.
“سوم” کسى که صیغه را مى خواند بنا بر احتیاط باید بالغ و عاقل باشد، چه براى خودش بخواند، یا از طرف دیگرى وکیل شده باشد.
“چهارم” اگر وکیل زن و شوهر یا ولىّ آنها صیغه را مى خوانند در موقع عقد زن و شوهر را معین کنند مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند. پس کسى که چند دختر دارد، اگر مردى بگوید “زَوَّجْتُکَ اِحْدى بَناتِى” یعنى زن تو نمودم یکى از دخترانم را، و او بگوید “قَبِلْتُ” یعنى قبول کردم، چون در موقع عقد دختر را معین نکرده اند عقد باطل است.
“پنجم” زن و مرد به ازدواج راضى باشند ولى اگر زن ظاهراً با کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضى است عقد صحیح است.
(مسأله 2514): اگر در عقد یک حرف غلط خوانده شود که معنى آن را عوض کند عقد باطل است.
(مسأله 2515): کسى که دستور زبان عربى را نمى داند، اگر قرائتش صحیح باشد و معناى هر کلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظى معناى آن را قصد نماید، مى تواند عقد را بخواند.
(مسأله 2516): اگر زنى را براى مردى بدون اجازه آنان عقد کنند و بعداً زن و مرد آن عقد را اجازه نمایند عقد صحیح است.
(مسأله 2517): اگر زن و مرد یا یکى از آن دو را به ازدواج مجبور نمایند و بعد از خواندن عقد اجازه نمایند، عقد صحیح است و بهتر آن است که دوباره عقد را بخوانند.
(مسأله 2518): پدر و جدّ پدرى مى توانند براى فرزند پسر یا دختر نابالغ یا دیوانه خود که با حال دیوانگى بالغ شده است تزویج کنند، و بعد از آنکه آن طفل بالغ شد، یا دیوانه عاقل گردید، اگر ازدواجى که براى او کرده اند مفسده اى نداشته، نمى تواند آن را به هم بزند و اگر مفسده اى داشته مى تواند آن را امضاء یا رد نماید، ولى در صورتى که دختر و پسر نابالغ را پدرانشان به یکدیگر تزویج کنند چنانچه پس از بلوغشان اجازه نکنند احتیاط به طلاق یا عقد جدید ترک نشود.
(مسأله 2519): دخترى که به حد بلوغ رسیده و رشیده است یعنى مصلحت خود را تشخیص مى دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد بنا بر احتیاط واجب باید از پدر یا جد پدرى خود اجازه بگیرد. و اجازه مادر و برادر لازم نیست.
(مسأله 2420): اگر دختر باکره نباشد یا اینکه باکره باشد ولى اجازه گرفتن از پدر و یا جدّ پدرى به جهت غائب بودن یا غیر آن ممکن نباشد، و دختر حاجت به شوهر کردن داشته باشد اجازه پدر و جد لازم نیست.
(مسأله 2521): اگر پدر، یا جد پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگیرد پسر باید بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد.
(مسأله 2522): اگر پدر، یا جد پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگیرد چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته، مدیون مهر زن است و اگر در موقع عقد مالى نداشته پدر یا جد او باید مهر زن را بدهد.