(مسأله 2526): ازدواج با زنهائى که با انسان محرم هستند مثل مادر و خواهر و دختر و عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادر زن، حرام است.
(مسأله 2527): اگر کسى زنى را براى خود عقد نماید، اگر چه با او نزدیکى نکند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هر چه بالا روند به آن مرد محرم مى شوند.
(مسأله 2528): اگر زنى را عقد کند و با او نزدیکى نماید، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هر چه پائین روند، چه در وقت عقد باشند، یا بعداً به دنیا بیایند، به آن مرد محرم مى شوند.
(مسأله 2529): اگر با زنى که براى خود عقد کرده نزدیکى نکرده باشد تا وقتى که آن زن در عقد او است بنا بر احتیاط واجب با دختر او ازدواج نکند.
(مسأله 2530): عمه و خاله انسان و عمه و خاله پدر، و عمه و خاله پدر پدر، یا مادر پدر و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، یا پدر مادر هر چه بالا روند به انسان محرمند.
(مسأله 2531): پدر و جدّ شوهر، هر چه بالا روند و پسر و نوه پسرى و دخترى او هر چه پائین آیند چه در موقع عقد باشند، یا بعداً به دنیا بیایند به زن او محرم هستند.
(مسأله 2532): اگر زنى را براى خود عقد کند، دائمه باشد یا صیغه، تا وقتى که آن زن در عقد او است، نمى تواند با خواهر آن زن ازدواج نماید.
(مسأله 2533): اگر زن خود را به ترتیبى که در کتاب طلاق گفته مى شود طلاق رجعى دهد، در بین عده نمى تواند خواهر او را عقد نماید ولى در عده طلاق بائن مى تواند با خواهر او ازدواج نماید و در عده متعه احتیاط واجب آن است که ازدواج نکند.
(مسأله 2534): انسان نمى تواند بدون اجازه زن خود با خواهرزاده و برادرزاده او ازدواج کند، ولى اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نماید و بعداً زن اجازه نماید، اشکال ندارد.
(مسأله 2535): اگر زن بفهمد شوهرش برادرزاده یا خواهرزاده او را عقد کرده و حرفى نزند، چنانچه بعداً رضایت ندهد عقد آنان باطل است.
(مسأله 2536): اگر انسان پیش از آنکه دخترخاله خود را بگیرد با مادر آن زنا کند، دیگر نمى تواند با آن ازدواج نماید، و بنا بر احتیاط واجب دختر عمه نیز این حکم را دارد.
(مسأله 2537): اگر با دختر عمه یا دختر خاله خود ازدواج نماید و پس از نزدیکى با آنان، با مادرشان زنا کند، موجب جدائى آنها نمى شود، و اما اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکى کند با مادرشان زنا نماید احتیاط واجب آن است که در این صورت از ایشان، به طلاق دادن جدا شود.
(مسأله 2538): اگر با زنى غیر از عمه و خاله خود زنا کند، احوط آنست که با دختر او ازدواج نکند، بلکه اگر زنى را عقد نماید و پیش از آنکه با او نزدیکى کند با مادر او زنا کند احتیاط واجب آنست که از آن زن با طلاق جدا شود ولى اگر با او نزدیکى کند و بعد با مادر او زنا نماید بى شبهه لازم نیست از آن زن جدا شود.
(مسأله 2539): زن مسلمان نمى تواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمى تواند با زنهاى کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولى صیغه کردن زنهاى اهل کتاب مانند یهود و نصارى مانعى ندارد، و بنا بر احتیاط واجب عقد دائمى با آنها ننماید و بعضى از فرق از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خود را مسلمان مى دانند در حکم کافراند، و مرد و زن مسلمان نمى توانند با آنها به طور دائم یا انقطاع ازدواج نمایند.
(مسأله 2540): اگر با زنى که در عده طلاق رجعى است، زنا کند آن زن بنا بر احتیاط بر او حرام مى شود، و اگر با زنى که در عدّه متعه، یا طلاق بائن، یا عدّه وفات است، زنا کند بعداً مى تواند او را عقد نماید، اگر چه احتیاط مستحب آن است که با او ازدواج نکند، و معناى طلاق رجعى و طلاق بائن و عده متعه و عده وفات در احکام طلاق، گفته خواهد شد.
(مسأله 2541): اگر با زنى بى شوهرى که در عده نیست زنا کند بعداً مى تواند آن زن را براى خود عقد نماید ولى احتیاط واجب آن است که صبر کند تا آن زن حیض ببیند بعد او را عقد نماید. و اگر دیگرى بخواهد آن زن را عقد کند نیز این احتیاط مراعات شود.
(مسأله 2542): اگر زنى را که در عده دیگرى است براى خود عقد کند، چنانچه مرد و زن، یا یکى از آنان بدانند که عده زن تمام نشده و بدانند عقد کردن زن در عده حرام است آن زن بر او حرام ابدى مى شود، اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزدیکى نکرده باشد.
(مسأله 2543): اگر زنى را که در عده دیگرى است براى خود عقد کند، و با او نزدیکى کند، آن زن بر او حرام ابدى مى شود اگر چه نمى دانسته که آن زن در عده است یا نمى دانسته که عقد زن در عده حرام است.
(مسأله 2544): اگر انسان بداند زنى شوهر دارد و ازدواج با او حرام است و با او ازدواج کند، باید از او جدا شود، و بعداً هم نباید او را براى خود عقد کند، و همچنین است اگر نداند که آن زن شوهر دارد. ولى بعد از ازدواج با او نزدیکى کرده باشد.
(مسأله 2545): زن شوهردار اگر زنا کند بر مرد زنا کننده بنا بر احتیاط حرام ابدى مى شود. ولى بر شوهر خود حرام نمى شود و چنانچه توبه نکند و بر عمل خود باقى باشد، بهتر است که شوهر، او را طلاق دهد ولى باید مهرش را بدهد.
(مسأله 2546): زنى را که طلاق داده اند و زنى که صیغه بوده و شوهرش مدت او را بخشیده یا مدتش تمام شده، چنانچه بعد از مدتى شوهر کند و بعد شک کند موقع عقد شوهر دوم عدّه شوهر اول تمام بوده، یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
(مسأله 2547): مادر و خواهر و دختر پسرى که لواط داده بر لواط کننده حرام است اگر چه لواط کننده بنا بر احتیاط واجب و لواط دهنده بالغ نباشند ولى اگر گمان کند که دخول شده، یا شک کند که دخول شده یا نه، بر او حرام نمى شوند.
(مسأله 2548): اگر با مادر یا خواهر پسرى ازدواج نماید و بعد از ازدواج با آن پسر لواط کند، آنها بر او حرام نمى شود، مگر اینکه آن ازدواج به طلاق یا مانند آن بهم بخورد و لواط کننده بخواهد دوباره با آنها ازدواج کند در این صورت احتیاط واجب آن است که با آنها ازدواج ننماید، و همچنین است بنا بر احتیاط واجب اگر لواط بعد از ازدواج و پیش از نزدیکى، تحقق یابد که باید از زن بطلاق جدا شود.
(مسأله 2549): اگر کسى در حال احرام که یکى از کارهاى حج است با زنى ازدواج نماید عقد او باطل است و چنانچه مى دانسته که زن گرفتن بر او حرام است، دیگر نمى تواند آن زن را عقد کند.
(مسأله 2550): اگر زنى که در حال احرام است با مردى که در حال احرام نیست ازدواج کند عقد او باطل است و اگر زن مى دانسته که ازدواج کردن در حال احرام حرام است واجب است که بعداً با آن مرد ازدواج نکند.
(مسأله 2551): اگر مرد طواف نساء را که یکى از کارهاى حج است به جا نیاورد، زنش و زنان دیگر بر او حرام مى شوند و نیز اگر زن طواف نساء نکند شوهرش و مردان دیگر بر او حرام مى شوند، ولى اگر بعداً طواف نساء را انجام دهند حلال مى شوند.
(مسأله 2552): نزدیکى با دخترى که بالغ نشده حرام است ولى اگر کسى دختر نابالغى را براى خود عقد کند، و پیش از آنکه نه سال دختر تمام شود، با او نزدیکى کند، احتیاط واجب آن است که او را طلاق دهد، و بعد از بلوغ نیز با او ازدواج نکند. و اگر او را افضاء کرده باشد. (افضا آن است که راه بول و حیض و یا راه غائط و حیض یکى شده باشد) علاوه بر مهر، دیه افضا را نیز بدهد، و نفقه او را هم تا آن زن زنده است بدهد.
(مسأله 2553): زنى را که سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام مى شود، ولى اگر با شرائطى که در احکام طلاق گفته مى شود، با مرد دیگرى ازدواج کند بعد از مرگ یا طلاق شوهر دوم، و گذشتن مقدار عده او، شوهر اول، مى تواند دوباره او را براى خود عقد نماید.
(مسأله 2554): وارد نمودن منى شوهر در رحم زوجه او بدون جماع، با بعضى وسائل امروزى، با اجازه زوجه اشکال ندارد. و باید مباشر شوهر یا زوجه باشد. و اگر بچه متولد شود، مال همان مرد و زن است و تمام احکام فرزند بر آن مترتب است.
(مسأله 2555): جائز نیست داخل نمودن منى اجنبى را در رحم اجنبیه، چه با اجازه زن باشد، یا بدون اجازه، و چه با اجازه شوهر باشد یا بدون اجازه، حتى اگر شوهر هم نداشته باشد، حرام است.
(مسأله 2556): اگر منى مرد اجنبى را، داخل رحم اجنبیه نماید و معلوم شود بچه از آن منى است، پس اگر از روى شبهه بوده مثل اینکه مرد گمان مى کرده زن خودش مى باشد و زن هم گمان مى کرده منى شوهرش مى باشد. و بعد از عمل معلوم شود که از شوهر نیست. فرزند از همان زن و صاحب منى مى باشد. و تمام احکام فرزند را دارد، و اگر از روى علم و عمد باشد محل اشکال است. و باید احتیاط در تمام مسائل مراعات شود. و اشکالى نیست که اگر دختر باشد، با پدر که صاحب منى است، و با بقیه محارمش، اگر بعقد صحیح مى بود ازدواج نمى تواند، و اگر پسر باشد با مادر و بقیه محارمش، ازدواج نمى تواند و باید در تمام مسائل دیگر از جمله ارث احتیاط کند.