(مسأله 2340) بنابه اظهر وصيّت عهدى براى كسى كه فعلًا وجود ندارد صحيح است، مثلًا اگر وصيّت كند كه چيزى را به فرزندان فرزندش بدهند با آنكه آنها در حال وصيّت يا در هنگام مرگ وصيت كننده، متولّد نشده اند، مال مورد وصيّت در ملك وصيت كننده باقى مىماند و چنانچه بعداً متولد گردند به آنها داده مىشود وگرنه در نزديكترين چيز به نظر وصيت كننده به مصرف مىرسد.
(مسأله 2341) وصيت تمليكى اگر براى خصوص افراد موجود در زمان مرگش باشد تنها براى آنهايى كه در زمان مرگ موجوداند صحيح مىباشد. ولى اگر وصيّت براى اعم از موجود در زمان مرگ و موجودبعد از مرگ وصيت كننده تا يك زمانى باشد، براى هر دو صحيح مىباشد، بنابراين موصى له هر زمانى موجود شود- اگرچه بعد از مدتهاى زياد پس از مرگ وصيت كننده- مالك مىشود، مثلًا اگر وصيّت كند به اينكه فلان مال ملك نوه فرزندان من باشد اين وصيّت صحيح است و مانعى ندارد و چنانچه آنهاپس از سالهاى زيادى بعد از فوت وصيت كننده موجود شوند مالك آن مال مىشوند. پس در نتيجه وصيّت تمليكى براى كسى كه اصلًا وجود ندارد صحيح نيست، بلكه بايد موجود باشد ولو درآينده، امّااينكه او در زمان مرگ وصيتكننده يا بعد از مرگش به مدت كوتاه يا طولانى موجود باشد، تابع اين است كه وصيت كننده وصيّت را چگونه قرارمى دهد.
(مسأله 2342) اگر براى بچهاى كه در شكم زنى است وصيّت نمايد، چنانچه آن بچه زنده به دنيا بيايد، مورد وصيت را مالك مىشود و اگر زنده به دنيا نيايد وصيت باطل بوده، مال به ورثه وصيت كننده برمى گردد.
(مسأله 2343) وصيّت از وصيت كننده براى كافر ذمّى و حربى صحيح است و وصيت به بنده وام ولدومدبّر ومكاتب بعيد نيست كه صحيح باشد، گرچه خلاف احتياط است، البته اگر بنده مكاتب مطلق بود كه بعضى از مال الكتابه را ادا كرده، وصيت در اندازهاى كه از آن آزاد شده بدون شبهه صحيح است.
(مسأله 2344) اگر براى گروهى مرد يا زن يا مرد وزن به مالى وصيت نمايد، همه بطور مساوى در آن مال شريك هستند مگر اينكه قرينهاى بر برترى موجود باشد.
(مسأله 2345) اگر براى پسران ودخترانش يا براى عموها وعمه هايش يا براى دايىها وخاله هايش يابراى عموها ودايى هايش وصيت كند، حكم در همه بطور مساوى است، مگر اينكه قرينهاى بر برترى بعضى بر بعضى ديگر باشد كه در اين صورت بر طبق قرينه عمل مىشود.