سؤال 65:
بسيارى از علما، متفكرين و كارشناسان درباره موضوع «تئورى توطئه» مطالبى نوشته اند و اين كه توطئه بزرگى از سوى دشمنان اسلام و مسلمين شكل گرفته و شكل ميگيرد. به منظور تسلط بر مقدرات امت اسلامى و اسلامستيزى در هر مكانى، به نفع جنبش صهيونيستى و شركتهاى بزرگ چندمليتى و فراقاره اى كه هدف آنها سلطه بر جهان از طريق اعمال سياست تكقطبى (آمريكا) است. تكليف شرعى علما، متفكرين، فرهنگيان و نويسندگان در رويارويى با اين توطئه بزرگ چيست؟
جواب:
بر همه متفكران، روشنفكران و سياستمداران امت است كه با جديت و دقت بينديشند كه عامل اساسى تسلط آنان بر جهان و بر مقدرات امت اسلامى چيست؟ جواب اين است كه عامل اساسى در چند نكته است:
عامل اول؛ ضعف دولتهاى اسلامى در اقتصاد على رغم ثروت هاى طبيعى موجود در سرزمينهاى آنها است.
عامل دوم؛ عقب ماندگى مسلمانان در علوم معاصر، مهارتهاى عالى و تكنالوژى پيشرفته است. اين عقب ماندگى عامل اساسى ضعف آنان در اقتصاد و عدم استفاده بايسته و شايسته از ثروت هاى طبيعى در كشور است؛ زيرا استفاده از ثروت ها نيازمند خبرگى و مهارت هاى عالى و تكنالوژى پيشرفته است.
عامل سوم؛ تفرقه و اختلاف بين رهبران سياسى كشورهاى اسلامى و عدم اتحاد آنان و نداشتن موقف واحد در برابر شرق و غرب و اهتمام بيشتر به منافع شخصى و كرسى قدرت و رياست و نه منافع عمومى است. از اين رو، اگر آنان در رويكردهاى عمومى سياسى، اقتصادى و تعليمى كشورهاى خود موقف واحد مى داشتند، شرق و غرب همگى كاملًا براى آنان حساب باز مى كردند.
اين عوامل فرصت را براى دشمنان فراهم مى سازد و راه را هموار مى گرداند تا در كشورهاى اسلامى وارد شده و بر مقدرات امت در همه عرصه هاى اقتصادى، سياسى، فرهنگى، تعليمى، نظامى، امنيتى و غيره تسلط يابند. هدف از همه اين اقدامات، عقب نگهداشتن كشورهاى اسلامى است تا اين عقب ماندگى بهانه اى براى بقاى آنان و تسلط آنان بر مقدرات اين كشورها باشد. طبيعى است تا زمانى كه كشور از نگاه سياسى، اقتصادى و علمى در عصر حاضر عقب مانده باشد، استقلال هم نخواهد داشت. در اين صورت براى تأمين نيازمندىهاى خود بايد بر محور غرب و شرق بچرخد و اين حالت، بسيار بسيار تأسف آور است.
بدين جهت بر رهبران سياسى كشورهاى اسلامى و بر همه اهل حل و عقد است كه در مورد مسايل سرنوشت ساز مليتهاى خود در عصر حاضر، كه عصر دانش و فضا است، به نيكى بينديشند و اين كه تا كى كشورهاى اسلامى، عقب مانده باقى بمانند. لذا بر آنان است كه به حكم وجدان و مسئوليت در برابر خدا و ملتهاى شان، اولا در همه رويكردهاى شان در قبال شرق و غرب متحد شوند و موضع واحد داشته باشند. ثانياً، در حفظ مصالح عمومى امت و كنار گذاشتن هر نوع تفرقه و اختلاف و اقدام به جلب مهارتها و تخنيك هاى عالى در همه زمينه ها به كشورهاى شان با هر وسيله ممكن و بهره گرفتن از آن براى تحول و پيشرفت اين كشورها و رساندن آنها به رتبه دنياى معاصر، اهتمام جدى و پيگير و خستگى ناپذير نمايند. اين پيشرفت، با تأسيس انستيتوت ها، دانشكده ها و دانشگاه هاى تخصصى پيشرفته از يك سو و تشويق جوانان و انديشمندان براى دستيابى به مهارتها و تكنيكها و تهيه همه وسايل و ابزارها و فرصتها براى آنان از سوى ديگر، امكان پذير است.
اما جنگ و ستيزه گرى آنان در مقابل دين اسلام، عامل مهم آن خواف از قوت نظام اجتماعى، خانوادگى و انسانى اسلام در همه عرصه ها و گسترش روزافزون آن در سطح كره زمين است. از همين رو، هميشه مى شنويم كه جوانان در آمريكا و اروپا، على رغم اطلاع بسيار اندك آنان از اسلام و نظام انسانى آن، به اسلام مى گروند. لذا آنان با شيوه ها و از راههاى مختلف با اسلام ستيزه مىكنند تا دروازهها را در برابر گسترش و توسعه آن ببندند.
با توجه به آنچه گفته شد، بر علما و متفكران و اصحاب قلم است كه به نشر آگاهى اسلامى در بين مردم بپردازند و آنان را به انديشه هاى اسلامى و فرهنگ دينى و اخلاقى و ارزشها و آرمان هاى انسانى بر ضد افكار اجنبى و تبليغات پوچ و توطئه هاى آنان مجهز و مسلح گردانند و انديشه هاى باطل و دروغهاى آنان را به صورت عينى و واقع بينانه و قابل قبول براى مردم و به دور از شتم و دشنام نقد نمايند و نه براى يك يا دو بار، بلكه به طور مستمر و مداوم در روزنامه ها، مجلات و شبكههاى ماهواره اى نشر كنند و مزاياى دين اسلام در ابعاد گوناگون اجتماعى، فردى، خانوادگى و حقوقى و اهتمام اسلام را به طور قاطع و جدى به حفظ جان مردم و حفظ خون، عرض، اموال، كرامت و شرف آنها و تقبيح و انكار شديد ريختن خون مردم در كتاب و سنت را بيان نمايند. خداوند در قرآن كريم فرموده است: «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً» و همچنين: «أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً». در سنت نيز متون زيادى در اين رابطه آمده است. در مورد حفظ حقوق مردم، در كدام نظامى در دنيا متون قاطع تر و برنده تر از متونى كه در اسلام آمده است، وجود دارد؟ آيا اين دين با اين تصوص خود مى تواند ترويج كننده تروريسم، افراطگرايى و تندروى باشد؟
به طور خلاصه بايد گفت مبارزه با اين توطئه هاى پليد و پوچ بايد به شكل دقيق و به گونهاى قابل قبول براى مردم مخصوصاً جوانان و فرهنگيان آنان باشد و اين مبارزه بايد توسط علما و متفكران مسلمان انجام شود نه هر فردى.