(مسأله2498) مردي كه زن خود را طلاق مي دهد، بايد عاقل و بنابراحتياط واجب بالغ باشد1 و به اختيار خود طلاق دهد. و اگر او را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد، طلاق باطل است؛ و نيز بايد قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صيغه طلاق را به شوخي2 بگويد صحيح نيست.
1- اراكي: كسي كه زن خود را طلاق مي دهد، بايد عاقل و بنابراحتياط واجب بالغ باشد (ولي اگر بچه ده ساله مميّز، زن خود را طلاق دهد، احتياط بايد مراعات شود)…
گلپايگاني، خوئي، تبريزي، صافي، نوري، سبحانی: مردي كه زن خود را طلاق مي دهد، بايد بالغ و عاقل باشد…
سيستاني: مردي كه زن خود را طلاق مي دهد، بايد بالغ و عاقل باشد ولي اگر بچه ده ساله زن خود را طلاق دهد، بايد مراعات احتياط در مورد آن ترك نشود…
وحید: مردى كه زن خودرا طلاق مى دهد باید بالغ باشد ـ هر چند صحّت طلاق پسر ده ساله خالى از وجه نیست ولى باید مراعات احتیاط شود ـ و عاقل باشد…
مظاهری: مردی که زن خود را طلاق می دهد باید رشید باشد…
2- خوئي، سيستاني، تبريزي: مثلاً به شوخي (سيستاني: يا در حال مستي)…
*****
بهجت: مرد با شرايط ذيل مي تواند زن خود را طلاق دهد:
1- بالغ باشد. 2- عاقل باشد. 3) مجبور نباشد.
4- قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صيغه طلاق را به شوخي بگويد طلاق صحيح نيست. طلاق دادن بچه مميّزي كه ده سال او تمام شده بنابر أظهر صحيح است ولي خلاف احتياط مي باشد و بهتر است او را طلاق ندهد. اگر مرد را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد، طلاق باطل است و بنابرأظهر در تحقّق اجبار همين قدر كافي است كه اگر مثلاً طلاق ندهد، مالي را كه به آن نياز دارد و اگر از او بگيرند به حالش ضرر دارد به ناحقّ از او بگيرند، ولي اگر مي تواند توريه كند و با توجه و التفات در حين طلاق توريه نكرد بنابر أظهر طلاق صحيح است.
زنجاني: مسأله ۲۵۰۷- كسي كه زن خود را طلاق مي دهد بايد عاقل بوده و كمتر از ده سال نداشته باشد و طلاق بچه نابالغ مميّز كه كمتر از ده سال نداشته باشد صحيح است و نيز بايد انسان واقعاً طلاق شرعي و جدا شدن زن از زوجيّت خود را قصد كرده باشد و مجرد مجبور بودن طلاق دهنده سبب باطل شدن طلاق نمي گردد. البتّه در غالب موارد اجبار، شخص اجبار شده، وقوع طلاق شرعي را واقعاً قصد نمي كند بلكه تنها اجراء صيغه طلاق را قصد مي كند كه در اين صورت طلاق واقع نمي گردد، ولي اگر به سبب اجبار، مرد واقعاً قصد طلاق شرعي زنش را داشته باشد طلاق صحيح خواهد بود.
مظاهری: مسأله ۲۰۷۲- مردى كه زن خود را طلاق مىدهد بايد رشيد باشد و به اختيار خود طلاق دهد، و اگر او را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد طلاق باطل است و نيز بايدقصد طلاق داشته باشد، پس اگر صيغه طلاق را به شوخى بگويد صحيح نيست.
(مسأله 2499) زن بايد در وقت طلاق از خون حيض و نفاس پاك باشد1 و شوهرش در آن پاكي (يا در حال نفاس يا حيض كه پيش از اين پاكي بوده2) با او نزديكي نكرده باشد3 و تفصيل اين دو شرط در مسائل آينده گفته مي شود.
1-مظاهری: و شوهرش در آن پاكى با او نزديكى نكرده باشد.
2- [قسمت داخل پرانتز در رساله آيات عظام: گلپايگاني، خوئي، تبريزي، وحید،سيستاني و صافي نيست]
3- مكارم: و اگر در حال نفاس يا حيض كه پيش از اين پاكي بوده با او نزديكي نموده باشد بنابراحتياط طلاق كافي نيست، بلكه بايد دوباره عادت شود و پاك گردد…
*****
فاضل: مسأله ۲۶۲۴- شرايط صحّت طلاق عبارت است از : 1- زن بايد هنگام طلاق، از خون حيض و نفاس پاك باشد. 2- از هنگام حيض شدن قبل، تا زمان طلاق گرفتن، در حال پاكي با شوهر خود همبستر نشده باشد. 3- طلاق در حضور دو مرد عادل جاري شود.
مسأله اختصاصي
فاضل: مسأله 2625- اگر زن دروغ بگويد يا اشتباه كند و در حالي كه حيض است طلاق بگيرد، طلاق او باطل است، حتي اگر بعداً متوجه شود كه هنگام طلاق حائض بوده است، طلاق مذكور باطل است، و اگر خيال كند كه حائض است، امّا بگويد پاك هستم و طلاق بگيرد و بعد معلوم شود كه حيض نبوده، طلاقش صحيح است.
(مسأله 2500) طلاق دادن زن در حال حيض يا نفاس در سه صورت صحيح است: اوّل: آن كه شوهرش بعد از ازدواج با او 1نزديكي نكرده باشد. دوم: آبستن باشد2، و اگر معلوم نباشد كه آبستن است و شوهر در حال حيض طلاقش بدهد، بعد بفهمد آبستن بوده3، اشكال ندارد. سوم: مرد بواسطه غايب بودن نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد4.
1- تبريزي: قُبُلاً و دُبُراً [ازجلو و عقب]…
2- مكارم: [پايان صورت دوم].
خوئي، گلپايگاني، صافي، تبريزي، سيستاني، وحید: دوم:معلوم باشد آبستن است…
3- اراكي، خوئي، وحید: احتياط واجب آن است كه دوباره او را طلاق دهد.[پايان صورت دوم]
گلپايگاني، صافي، تبريزي: احتياط مستحبّ آن است كه دوباره او را طلاق دهد (گلپايگاني، صافي: ولي قبل از طلاق دوم، با او معامله زن و شوهري ننمايد).[پايان صورت دوم]
سيستاني: آن طلاق باطل است، هر چند بهتر است رعايت احتياط شود، گر چه با تجديد طلاق باشد. [پايان صورت دوم]
4- بهجت: ولي احتياط مستحبّ در اين است كه در اين صورت يك ماه صبر كند و بعد طلاق بدهد.
اراكي، خوئي، گلپايگاني، صافي، تبريزي، وحید: سوم: مرد بواسطه غائب بودن (خوئي، تبريزي: يا حبس بودن) نتواند بفهمد كه زن از خون حيض يا نفاس پاك است يا نه.
فاضل: سوم: مرد بواسطه غايب بودن و مانند آن نتواند پاك بودن زن را بفهمد.
مكارم: 3- زن غائب باشد و مرد نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.
نوري، مظاهری: سوم: مرد بواسطه غائب بودن يا مشقّت داشتن تحقيق نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.
سيستاني: سوم: مرد بواسطه غائب بودن يا هر سببي، هر چند كتمان زن باشد نتواند بفهمد كه زن از خون حيض و نفاس پاك است يا نه، ولي در اين صورت بنابر احتياط واجب بايد مرد صبر كند تا حداقل يك ماه از جدا شدنش از زن بگذرد و بعد او را طلاق دهد.
سبحانی: سوم: مرد به واسطه غايب بودن يا(زنجانی: جهتي ديگر همچون) محبوس بودن نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.
مظاهری: سوّم: مرد به واسطه غايب بودن يا مشقّت داشتن تحقيق، نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.
*****
زنجانی: مسأله ۲۵۰۹- طلاق دادن زن در حال حیض یا نفاس در سه صورت صحیح است: اوّل: شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکی نکرده باشد. دوم: معلوم باشد باردار است و اگر معلوم نباشد و شوهرش در حال حیض طلاقش بدهد، بعد بفهمد باردار بوده، باید احتیاط کند و دوباره او را طلاق دهد و تا طلاق مجدّد نداده، احکام زناشویی نیز مترتب نیست و نمیتوانند همدیگر را زن و شوهر بدانند. سوم: مرد به واسطۀ غایب بودن یا جهتی دیگر همچون محبوس بودن نتواند یا برایش مشکل باشد که پاک بودن زن را بفهمد.
(مسأله 2501) اگر زن را از خون حيض1 پاك بداند2 و طلاقش دهد3 بعد معلوم شود كه موقع طلاق در حال حيض 4بوده، طلاق او باطل است5 و اگر او را در حيض6 بداند و طلاقش دهد7 بعد معلوم شود پاك بوده، طلاق او صحيح است.
1- وحید: و نفاس…
2- زنجاني: در جايي كه پاك بودن زن از خون حيض شرط است اگر زن را از خون حيض و نفاس پاك بداند …
3- بهجت: اگر با اعتقاد به اينكه زن از خون حيض پاك است طلاقش دهد…
4- وحید، زنجانی: یا نفاس…
5- سيستاني: مگر در فرض مذكور…
6- وحید: یا نفاس…
7- بهجت: اگر با اعتقاد به اينكه در حال حيض است طلاقش دهد،…
سبحانی: جداً او را طلاق دهد…
(مسأله 2502) كسي كه مي داند زنش در حال حيض يا نفاس است، اگر غايب شود، مثلاً مسافرت كند و بخواهد او را طلاق دهد1، بايد تا مدتي كه معمولاً زنها از حيض يا نفاس پاك مي شوند صبر كند2.
1- فاضل، مكارم: و نتواند از حالش با خبر شود…
وحید: و متمکن از اطلاع بر حالش نباشد…
سبحانی: اگر استعلام ممکن نباشد…
2- گلپايگاني، خوئي، تبريزي، صافي: و بعد طلاق دهد.
بهجت: تا يقين كند كه او پاك شده است.
زنجانی: باید تا مدتی که شرعا زن محکوم به حیض یا نفاس است صبر کند و بعدا او را طلاق دهد.
وحید: باید تا وقتى كه یقین یا اطمینان به پاكى او پیدا مى كند صبر كند و بعد او را طلاق بدهد.
سیستانی: بايد تا مدتي كه يقين يا اطمينان پيدا كند كه زن از آن حيض يا نفاس پاك شده صبر نمايد و بعداً چنانچه بداند كه او در حالت پاكي است، مي تواند او را طلاق دهد و همچنين است اگر شك داشته باشد، در صورتي كه آنچه را در كيفيت طلاق غائب در مسأله [2500] گذشت مراعات كند.
(مسأله 2503) اگر مردي كه غائب است1 بخواهد زن خود را طلاق دهد چنانچه بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او درحال حيض يا نفاس است يا نه2 اگر چه3 اطلاع او از روي عادت حيض زن، يا نشانه هاي ديگري باشد كه در شرع معين شده4 بايد تا مدتي كه معمولاً زنها از حيض يا نفاس پاك مي شوند صبر كند.
این مسأله دررساله آیات عظام: مکارم و مظاهری نیست.
1- سيستاني: اگر مردي كه از زن خود جدا شده…
2- بهجت: بايد تحقيق كند….
اراكي: بايد صبركند و چنانچه نتواند اطلاع پيدا كند، مي تواند زن خود را طلاق دهد و در هر صورت اگر بعداً معلوم شود كه طلاق در حال حيض يا نفاس بوده و يا در پاكي كه با او نزديكي كرده است انجام گرفته، صحيح است.
وحید: باید به هر وسیله اى كه موجب یقین یا اطمینان مى شود استعلام كند ، و چنانچه نتوانست بعد از یك ماه از مدّت غیبت مى تواند او را طلاق دهد.
3- بهجت: ولي اگر…
4- فاضل: بايد حال او را استعلام كند و اگر نتواند بايد تا مدتي كه معمولاً زنها از حيض يا نفاس پاك مي شوند صبر كند و احتياط مستحبّ آن است كه تا يك ماه صبر كند.
سيستاني: اگر او را طلاق دهد و بعداً معلوم شود كه در حال حيض يا نفاس بوده، طلاق او صحيح نيست.
*****
زنجاني: مسأله ۲۵۱۲- اگر مردي كه غايب است بدون مشقّت بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است يا نه، چنانچه بخواهد بدون اطلاع گرفتن از وضعيت زن، او را طلاق دهد، بايد تا زماني صبر كند كه اطمينان پيدا شود كه زن از حيض يا نفاس پاك شده است يا به خاطر نشانه هايي كه شرع معين كرده همچون عادت زن، حكم به پاكي زن از حيض و نفاس گردد.
(مسأله 2504) اگر با عيالش كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكي كند و بخواهد طلاقش دهد، بايد صبر كند تا دوباره حيض ببنيد و پاك شود1، ولي زني را كه نه سالش تمام نشده، يا آبستن است2، اگر بعد از نزديكي طلاق دهند، اشكال ندارد و همچنين است اگر يائسه باشد3 يعني اگر سيّده است بيشتر از شصت سال4 و اگر سيّده نيست بيشتر از پنجاه سال5 داشته باشد.
این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.
1- گلپايگاني، فاضل، صافي: و همچنين است اگر در حال حيض يا نفاس با او نزديكي كند، نمي تواند در پاكي بعد از آن حيض يا نفاس او را طلاق دهد اگر چه در آن پاكي با او نزديكي نكرده باشد…
زنجاني: ولي زني را كه نه سالش تمام نشده يا باردار بودن او معلوم باشد، اگر بعد از نزديكي طلاق دهند، صحيح است و همچنين است اگر يائسه باشد يعني اگر قرشيه است (زن سيّده يكي از اقسام زن قرشيه است) بيشتر از شصت سال قمري و اگر قرشيه نيست بيشتر از پنجاه سال قمري داشته باشد.
2- گلپايگاني، صافي: يا اينكه يائسه شده، اگر بعد از نزديكي طلاق دهند، اشكال ندارد. [پايان مسأله]
اراكي: زني را كه نه سالش تمام نشده يا آبستن بودن او معلوم باشد…
3- بهجت: [پایان مسأله]
خوئي، نوري، تبريزي، وحید: (معناي يائسه در مسأله [435] گذشت).
4- فاضل: شصت سال قمري…
5- فاضل: پنجاه سال قمري…
*****
سيستاني: مسأله ۲۵۲۲- اگر با همسرش نزديكي كند چه پاك باشد و چه درحال حيض باشد و بخواهد طلاقش دهد، بايد صبر كند تا دوباره حيض ببيند و پاك شود، ولي زني را كه نه سالش تمام نشده، يا معلوم است كه آبستن است، اگر بعد از نزديكي طلاق دهند اشكال ندارد و همچنين است اگر يائسه باشد (معناي يائسه در مسأله [2448] گذشت).
مكارم: مسأله 2141 – هرگاه با همسرش نزديكي كرده و بخواهد طلاقش بدهد بايد صبر كند حيض ببيند و پاك شود، ولي اگر باردار باشد مي تواند بعد از نزديكي كردن بلافاصله او را طلاق دهد، همچنين اگر يائسه باشد، يعني بيشتر از پنجاه سال داشته باشد.
(مسأله 2505) هرگاه با زني كه ازخون حيض و نفاس پاك است نزديكي كند و در همان پاكي طلاقش دهد1 اگر بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده اشكال ندارد2.
این مسأله دررساله آیت الله مکارم نیست.
1- سبحانی: جداً طلاقش دهد…
اراكي، خوئي: اگر بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده، بنابراحتياط واجب بايد دوباره او را طلاق دهد.
زنجاني: چنانچه بعد معلوم شود كه موقع طلاق باردار بوده، باید احتياط کند دوباره او را طلاق دهد و تا او را دوباره طلاق نداده، او را همسر خود نداند.
گلپايگاني، تبريزي، صافي: چنانچه بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده، بنابراحتياط مستحبّ دوباره او را طلاق دهد.
سيستاني: چنانچه بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده، آن طلاق باطل است ولي رعايت احتياط بهتر است هرچند با تجديد طلاق باشد.
بهجت: بنابر أظهر طلاق صحيح است.
وحید: بنابر احتیاط واجب دوباره او را طلاق دهد.
(مسأله 2506) اگر با زني كه از خون حيض ونفاس پاك است نزديكي كندو مسافرت نمايد1 ، چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد2، بايد به قدري كه زن معمولاً بعد از آن پاكي، خون مي بيند و دوباره پاك مي شود صبر كند3.
1- مكارم: و راهي براي تحقيق از حال زن نباشد…
2- فاضل: و نتواند حال او را در سفر استعلام كند…
وحید: و نتواند از حال او اطّلاع پیدا كند ، باید تا یك ماه صبر نماید.
سبحانی: اگر استعلام ممكن نباشد…
3- خوئي، تبريزي: و احتياط واجب آن است كه آن مدّت كمتر از يك ماه نباشد.
فاضل: و احتياط مستحبّ آن است كه آن مدّت كمتر از يك ماه نباشد.
سبحانی: بنابراین يك ماه صبر نمايد.
مكارم: احتياط واجب آن است كه حداقل يك ماه صبر كند و بعد طلاق دهد.
*****
سيستاني: مسأله ۲۵۲۴- اگر با زنی که از خون حیض و نفاس پاک است نزدیکی کند و سپس از او جدا شود مثلاً مسافرت نمايد چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد و نتواند از حالش اطلاع پيدا كند، بايد به قدري كه زن بعد از آن پاكي خون مي بيند و دوباره پاك مي شود، صبر كند و احتياط واجب آن است كه آن مدّت كمتر از يك ماه نباشد، و اگر با رعايت آنچه ذکر شد طلاق دهد و سپس معلوم شود طلاق در همان پاكي اوّل واقع شده است، اشكال ندارد.
زنجانی: مسأله ۲۵۱۵- اگر با زنی که از خون حیض و نفاس پاک است نزدیکی کند و غایب شود؛ مثلاً مسافرت نماید، چنانچه احتمال دهد که هنوز از پاکی بیرون نرفته و بخواهد در سفر طلاقش دهد باید یک ماه صبر کند و بعد طلاقش دهد، و اگر بعد از یک ماه صبر کردن طلاقش دهد طلاق وی صحیح است هر چند بعداً معلوم شود که هنوز از آن پاکی بیرون نرفته یا در هنگام طلاق، در حال حیض یا نفاس بوده است. اگر شخص غایب یقین داشته باشد که زنش از خون حیض و نفاس پاک است و در آن پاکی با وی نزدیکی نکرده است، یا به حکم شرع، زن وی در این حال به شمار آید چنانچه زنش را طلاق دهد طلاق او صحیح است، هرچند بعداً هم معلوم شود که زن در زمان طلاق در پاکی زمان نزدیکی قرار داشته یا در حال حیض یا نفاس بوده است.
(مسأله 2507) اگر مرد بخواهد زن خود را كه بواسطه مرضي1 حيض نمي بيند2 طلاق دهد، بايد از وقتي كه با او نزديكي كرده تا سه ماه از جماع با او خودداري نمايد و بعد او راطلاق دهد.
1- اراكي: بواسطه مرضي يا نقص در خلقت …
خوئي، تبريزي،: بواسطه اصل خلقت يا مرضي …
مكارم: بواسطه بيماري يا غير آن…
فاضل: بواسطه اصل خلقتش يا مرض يا بواسطه خوردن قرص –كه زنان براي جلوگيري از خون حيض مي خورند-…
2- سبحانی: یا در آفرینش چنین است…
*****
سيستاني: مسأله ۲۵۲۵- زنی که به طور مادرزادی یا به سبب عارضهای مانند بیماری یا شیر دادن بچه یا مصرف دارو و مانند اینها حیض نمیبیند ولی زنهای همسنّ او حیض میبینند، چنانچه شوهرش بخواهد او را طلاق دهد باید بعد از آخرین نزدیکی که با او داشته تا سه ماه صبر کند، و سپس او را طلاق دهد.
زنجاني: مسأله ۲۵۱۶- اگر مرد بخواهد زن خود را كه نه سالش تمام گشته و به سن يائسگي نرسيده ولي طبق معمول حيض نمي بيند طلاق دهد، بايد از وقتي كه با او نزديكي كرده تا سه ماه قمري از جماع با او خودداري نمايد و بعد او را طلاق دهد.
وحید: مسأله ۲۵۷۱- اگر مرد بخواهد زن خودرا كه حیض نمى بیند ـ چه از اصل خلقت و چه به واسطه امر عارضى ـ طلاق بدهد ، باید از وقتى كه با او نزدیكى كرده تا سه ماه از نزدیكى با او خوددارى كند ، و بعد او را طلاق دهد.
(مسأله 2508) طلاق بايد به صيغه عربي صحيح1 خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند2 و اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد بايد بگويد: «زوجتي فاطمة طالق» زن من فاطمه رها است و اگر ديگري را وكيل كند، آن وكيل بايد بگويد «زوجة موكّلي فاطمة طالق»3.
1- خوئي، تبريزي، فاضل، سيستاني، وحید: و به كلمه «طالق»…
2- مكارم: بنابراحتياط واجب بايد صيغه طلاق به عربي صحيح خوانده شود و واجب است دو مرد عادل آن را بشنوند…
بهجت: طلاق بايد به صيغه عربي صحيح خوانده شود و اگر خواندن به عربي صحيح ممكن نبود، با ساير زبانها به صورت صحيح بايد خوانده شود، و اگر به عربي مي تواند بخواند ولي عربي صحيح را نمي داند، احتياط در اين است كه هم به عربي غير صحيح و هم به لغت صحيح كسي كه صيغه طلاق را مي خواند خوانده شود، و بايد دو مرد عادل صيغه طلاق را بشنوند…
3- خوئي، تبريزي، سيستاني، وحید: و در صورتي كه زن معيّن باشد ذكر نام او لازم نيست. (سيستاني: و اگر حاضر باشد كافي است بگويد: «هذه طالق» و به او اشاره كند يا بگويد «أنت طالق» و او را مخاطب قرار دهد و چنانچه مرد نتواند طلاق را به صيغه عربي بياورد و نتواند وكيل بگيرد، به هر لفظي كه مرادف صيغه عربي آن است از هر لغتي باشد مي تواند طلاق دهد).
مكارم: يعني: همسر موكّل من رها است.
*****
زنجاني: مسأله ۲۵۱۷- طلاق بايد به صيغه صحيح وبا كلمه طالق و بنابر مشهور به صيغه عربي خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و در صورتي كه زن معيّن نباشد به گونه اي او را معيّن كند، بنابراين اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه است، مي گويد: «زوجتي فاطمة طالق» و اگر ديگري را وكيل كند آن وكيل مي گويد: «زوجة موكّلي فاطمة طالق».
مظاهری: مسأله ۲۰۷۳- در تمام اقسام طلاق اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند بايد بگويد: »زَوْجَتى طالِق« يعنى زن من رها است، و اگر ديگرى را وكيل كند بايد بگويد »زَوْجَةُ مَوَكِّلى طالِق«، و كلّيه شرايطى كه در صيغه نكاح گفته شد اينجا هم بايد باشد به اضافه اينكه طلاق بايد در محضر دو مرد عادل باشد.
مسائل اختصاصي
بهجت: مسأله ۲۰۰۲- كسي كه قدرت خواندن صيغه طلاق ندارد، مثل گنگ و لال، همين كه اشاره و يقيناً به طلاق باشد كافي است، و همچنين است نوشته اي كه مقصود از آن انشاء طلاق باشد.
بهجت: مسأله ۲۰۰۳- طلاق دادن مكروه است، و طلاق دادن زني كه در حال بيماري است، كراهتش شديد تر است.
(مسأله 2509) زني كه صيغه شده، مثلاً يك ماه يا يك ساله او را عقد كرده اند، طلاق ندارد و رها شدن او به اين است كه مدتش تمام شود، يا مرد مدّت او را ببخشد1، به اين ترتيب كه بگويد: مدّت را به تو بخشيدم2 و شاهد گرفتن و پاك بودن زن از حيض لازم نيست.
1- مظاهری: و شاهد گرفتن و پاک بودن زن از حیض لازم نیست.
2- زنجاني: مرد باقی مانده مدّت او را ببخشد، يا عقد او به واسطه شير خوردن و مانند آن منفسخ شود…
*****
مكارم: مسأله ۲۱۴۴- ازدواج موقّت طلاق ندارد، هر زمان مدّتش تمام شود يا مرد مدّت او را ببخشد از قيد همسري او رها مي شود و پاك بودن از عادت ماهانه و همچنين شاهد گرفتن لازم نيست.
سيستاني: مسأله ۲۵۲۷- ازدواج موقّت طلاق ندارد، و رها شدن به اين است كه مدتش تمام شود يا مرد مدّت را به او ببخشد، مثلاً بگويد: مدّت را به تو بخشيدم، و شاهد گرفتن و پاك بودن زن از حيض لازم نيست.
بهجت: مسأله ۲۰۰۴- متعه يعنی عقد غير دائم، طلاق ندارد بنابراين شاهد گرفتن و پاك بودن زن از حيض لازم نيست و جدايي آن بدين صورت است كه مدّت عقد تمام شود يا مرد بگويد باقي مدّت عقد را بخشيدم