اختصاصی آیت الله خامنه ای و نوری همدانی: اهمیت وقف در اسلام
آیت الله خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۲۹ – وقف. گفتار اول: تعریف و اقسام وقف. تعریف: وقف، نگهداشتن و حبس کردن عین مال و جلوگیری از انتقال آن به دیگری، بهوسیله یکی از عقود؛ مانند بیع، صلح، هبه و قرار دادن منافع آن در جهتی که واقف آن را مشخص کرده است.
وقف فضیلت و ثواب زیادی دارد. امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خَیْرُ مَا یُخَلِّفُهُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ ثَلَاثَةٌ وَلَدٌ بَارٌّ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ سُنَّةُ خَیْرٍ یُقْتَدَی بِهِ فِیهَا وَ صَدَقَةٌ تَجْرِی مِنْ بَعْدِهِ. [۱]
بهترین چیزیکه انسان از خود به یادگار میگذارد، سه چیز است: فرزند نیکوکاری که برای او استغفار کند، روش و سنت خوبیکه مردم از او پیروی کنند، صدقه جاریه ای[۲] که پس از مرگش جریان داشته باشد.
[۱] . وسایل الشیعه/ج۱۹/ص۱۷۵. [۲]. صدقه جاریه به وقف تفسیر شده است.
آیت الله خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۲۹ – اقسام وقف (به اعتبار موقوف علیه)
۱. وقف خاص: استفاده کنندگان از موقوفه، اشخاص، اقشار یا گروه خاصیاند؛ مثل وقف چیزی برای امام جماعت مسجد یا دانشجویان یک دانشگاه.
۲. وقف عام: استفاده کنندگان از آن مال، شخص یا گروه خاصّی نیستند، بلکه وقف بر جهت و مصلحت عموم، مانند مساجد، پلها و کاروانسراها، یا بر عنوان عام، مانند فقرا و ایتام است.
نوری همدانی: وقف که در بسياري از روايات اسلامي از ان به « صدقه جاريه » تعبير شده است داراي ثواب و فضيلت هاي فراواني است.حضرت صادق(عليه السّلام) فرمودند: « هنگامي که انسان مي ميرد، پرونده عمل او بسته مي شود مگر اينکه يکي از اين سه چيز از او باقي مانده باشد که در اين صورت پرونده اعمال او مفتوح و تا هنگامي که يکي از اين سه چيز وجود دارد اجر و ثواب در آن پرونده ثبت مي گردد:
1- صدقه جاريه (هر چيزي که مصدر و منبع عايدات و درآمدهايي است که در راه خير صرف مي شود) .2- سنّت و رسم نيکي که در زمان حيات خود به تأسيس آن اقدام و پس از مرگ همچنان مورد عمل است. 3- فرزند صالحي که پس ازمرگ پدر و مادرش به ياد آنها است و براي آنان دعا مي کند ». حضرتش در حديث ديگر فرمودند: « شش چيز است که پس از مرگ آثار نيک آنها به انسان مُلحق مي شود:
1- فرزندي که براي انسان استغفار مي کند. 2- کتاب علمي که از او به يادگار مانده است. 3- درختي که انسان آن را نشانده است. 4- چاه آبي که بوجود اورده است. 5- صدقه جاريه. 6- رسم و رَوِش نيکي که انسان آن را بوجود آورده و پس از مرگ او مورد عمل قرار گرفته است .
و نيز آن حضرت فرمودند: « بهترين چيزي که از انسان مي ماند، سه چيز است:
1- فرزند شايسته اي که براي او از خداوند طلب مغفرت مي کند. 2- سنّت و رويّه نيکي که ديگران از آن پيروي کنند. 3- صدقه جاريه(که همان وقف است) .
بطور کلّي نظر اسلام اين است که مسلمانان علاوه بر اينکه بايد وجودشان در زندگي منشأ خير و برکت باشد بکوشند که پس از مرگ خود نيز آثار نيکي که در يکي از ابعاد زندگی انسانها بدرد مي خورد و موجب رفاه و سعادت زندگي آنها مي گردد به يادگار بگذارند که اين موضوع در حساب خداوند بسيار پر ارزش است و به حساب خواهد آمد
4- که فرمود: وَ تکْتُبُ ما قَدّموُا وَ آثارَ هُمْ و کُلُّ شَيْ ءٍ اَحْصَيْناهُ في اِمامٍ مُبينٍ(سوره يس آيه 12) . يعني آنچه را که انسانها در حال حيات خود انجام دادند و هم چنين آثاري را که از آنها مانده است همه را مي نويسيم و هر چيزي در کتاب روشن الهي ثبت و ضبط است.
احکام وقف
مسأله۲۶۷۶- اگر كسي چيزي را وقف كند، از ملك او خارج مي شود۱ و خود او و ديگران نمي توانند آن را ببخشند، يا بفروشند و كسي هم از آن ملك ارث نمي برد ولي در بعضي از موارد كه در مسأله (۲۰۹۴) و (۲۰۹۵) گفته شد فروختن آن اشكال ندارد۲.
۱- فاضل: بنابراين حقّ هيچ نوع تصرّفي را در آن ندارد و نمي تواند آن را به كسي ببخشد يا بفروشد يا دوباره آن را وقف كند يا جهت وقف را عوض كند، مثلاً نمي تواند حسينيه را مسجد قرار دهد، حتي اگر در حين وقف براي آن متولي تعيين نكرده باشد، بعداً حقّ تعيين متولّي يا دخل و تصرف درامور وقف را ندارد و اگر واقف فوت كند، ورثه او از چيزي كه وقف كرده ارث نمي برند. همانطور كه وصيّت درمورد آن صحيح نيست و در برخي از موارد متولي وقف مي تواند آن را بفروشد كه تفصيل آن در مسأله [۲۰۹۴] گذشت.
۲- مكارم: در بعضی از موارد که در مسأله [۲۰۹۴] گفته شد فروختن آن جايز است.
*****
بهجت: وقف آن است كه انسان مالي را به صورت مخصوص به موارد و مصارف معيّني، اختصاص دهد و احكام آن در مسائل آينده گفته خواهد شد. اگر كسي چيزي را وقف كند، از ملك او خارج مي شود و خود او و ديگران نمي توانند آن را ببخشند، يا بفروشند و كسي هم از آن ملك ارث نمي برد، ولي در بعضي از موارد بسيار نادر كه در كتابهاي مفصل بيان شده است به طور استثنايي، فروختن آن جايز است.
جوادی آملی: مسأله 2679. وقف آن است که انسان مالى را به صورت مخصوص به مصارف معىّنى به طور دائم اختصاص دهد، و مال وقف شده از ملک واقف خارج مىشود و او هىچگونه حقّ تصرّفى در آن ندارد و نمىتواند آن را به دىگرى ببخشد، یا بفروشد، یا دوباره آن را وقف کند ىا جهت وقف را تغىىر دهد؛ مثلاً نمىتواند حسىنىه را مسجد قرار دهد و اگر در حال وقف براى آن، متولى تعىىن نکرده باشد، بعدها حقّ تعىىن متولّى را ندارد و اگر واقف بمىرد، وارثان او از مال وقف شده ارث نمىبرند؛ چنانکه وصىّت در مورد آن صحىح نىست.
زنجاني: مسأله ۲۶۸۵- اگر كسي چيزي را وقف كند، از ملك او خارج مي شود و خود او و ديگران نمي توانند آن را از راهي همچون بخشيدن يا فروختن به ديگري منتقل كنند و كسي هم از آن ملك ارث نمي برد، ولي متولي وقف مي تواند در بعضي موارد كه در مسأله [2094] و [2095] گفته شد وقف را بفروشد.
مظاهری: مسأله ۲۲۲۸- اگر كسى كه رشيد است و مىتواند در مال خود تصرّف كند (محجور و سفيه نيست) با قصد و اختيار چيزى را در راه خدا وقف كند از ملك او خارج مىشود و براى آن كار متعيّن مىشود.
انشاء وقف
مسأله 2677- لازم نيست صيغه وقف را به عربي بخوانند، بلكه اگر مثلاً بگويد خانه خود را وقف كردم1 وقف صحيح است2 و محتاج به قبول هم نيست حتي در وقف خاص.
1- خوئي: [و] كسي كه خانه برايش وقف شده يا وكيل يا وليّ آن كس بگويد قبول كردم…
گلپايگاني، تبريزي، صافي: و خودش يا كسي كه خانه را براي او وقف كرده يا وكيل، يا وليّ آن كس بگويد: قبول كردم…
2- اراكي: و همچنين اگر بدون صيغه، چيزي به صورت معاطات وقف كند، وقف صحيح است و بنابراحتياط واجب قبول هم لازم است و در وقف عام، حاكم شرع قبول نمايد.
گلپايگاني، صافي: ولي اگر براي افراد مخصوصي وقف نكند، بلكه مثل مسجد و مدرسه براي عموم وقف كند، يا مثلاً بر فقراء يا سادات وقف نمايد، أحوط و أولي آن است كه حاكم شرع يا كسي كه از طرف او منصوب است قبول نمايد.
خوئي، تبريزي: بلكه وقف به عمل نيز محقّق مي شود، مثلاً چنانچه حصيري را به قصد وقف بودن در مسجد بيندازد و يا جايي را به قصد مسجد بودن بسازد و در اختيار نمازگزاران بگذارد وقفيّت محقّق مي شود. و در موقوفات عامّه مثل مسجد و مدرسه يا چيزي كه براي عموم وقف كند يا مثلاً بر فقراء يا سادات وقف نمايد، قبول كردن كسي در صحّت وقف لازم نيست.
فاضل: و وقف به عمل نيز محقّق مي شود مثلاً چنانچه حصيري را به قصد وقف بودن در مسجد بيندازد و يا جايي را به قصد مسجد بودن بسازد و در اختيار نمازگزاران بگذارد وقفيّت محقّق مي شود. درموقوفات عامّه، مثل مسجد و مدرسه، قبول نمودن لازم نيست و در وقف خاصّ، احتياط آن است كه كسي كه چيزي براي او وقف شده يا وكيل يا وليّ او قبول كند، گرچه بعيد نيست در وقف خاصّ هم قبول لازم نباشد.
بهجت: در وقف، قبول كردن، مطابق احتياط است.
*****
زنجاني: مسأله ۲۶۸۶- در وقف انشاء معنای وقف لازم است ولي لازم نيست معنای وقف رابه زبان بياورد يا به عربي بخواند، بلكه اگر مفاد عقد را به صيغه را به فارسي بخواند يا به وسيله اي همچون نوشتن يا كار ديگري وقف را انشاء كند كفايت مي كند، دروقف قبول كردن كسي كه براي او وقف شده يا وليّ يا وكيل او شرط نيست، همچنانكه اگر وقف بر افراد مخصوصي نباشد، بلكه مثل مسجد و مدرسه براي عموم وقف كند يا مثلاً بر فقراء يا سادات وقف نمايد، قبول كردن كسي لازم نيست، بنابراين اگر مثلاً بگويد خانه خود را وقف كردم، (وقف با شرايطي كه گفته خواهد شد) صحيح خواهد بود.
مكارم: مسأله ۲۳۰۶- صيغه وقف را میتوان به عربي یا به هر زبان دیگر خواند، مثلاً اگر بگويد: «خانه خود را برای فلان منظور وقف كردم» کافی است و احتیاج به قبول ندارد، خواه وقف عام باشد يا وقف خاص؛ هر چند احتياط مستحبّ آن است كه حاكم شرع در وقف عام و اشخاصي كه براي آنها وقف شده در وقف خاص، قبول کند.
سيستاني: مسأله ۲۶۹۴- لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگوید این کتاب را بر طلاب علوم دینی وقف کردم، وقف صحیح است، بلکه وقف به عمل نیز محقق میشود مثلاً چنانچه حصیری را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد، و یا ساختمانی را بهطوری که مساجد را به آنطور میسازند به قصد مسجد بودن بسازد، وقفیت محقّق میشود، ولی به قصد تنها وقفیت محقق نمیشود. و قبول در وقف لازم نیست چه وقف عام باشد، و چه وقف خاص، و همچنین قصد قربت لازم نیست.
وحید: مسأله ۲۷۴۱- لازم نیست صیغه وقف را به عربى بخوانند، بلكه اگر مثلا بگوید: (خانه خود را وقف كردم) كفایت مى كند، و همچنین انشاء وقف به عمل نیز محقّق مى شود، مثل این كه حصیرى را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد، و یا جایى را به قصد مسجد بودن بسازد و در موقوفات عامّه مثل مسجد و مدرسه یا چیزى را كه بر فقراء یا سادات و امثال اینها وقف نمایند، قبول كردن كسى در صحّت وقف معتبر نیست، بلكه در اوقاف خاصّه هم ـ مثل وقف بر اولاد ـ اقوى عدم اعتبار قبول است هرچند قبول احوط است.
سبحانی: مسأله ۲۳۰۰- وقف چيزى هم با صيغه عربى و ديگر زبان ها انجام مى گيرد مثلاً بگويد اين خانه را وقف كردم، و همچنين با فعل نيز صورت مى پذيرد و به آن «وقف معاطاطى» مى گويند: مثلا فرش را براى وقف به مسجد، ببرد، و روى آن دو ركعت نماز به عنوان اين كه فرش مسجد است بگذارد، و تحويل، متولّى مسجد بدهد.
مظاهری: مسأله ۲۲۲۹- لازم نيست صيغه وقف را به عربى بخوانند، بلكه اگر مثلاً بگويد اين ملك را مسجد نمودم وقف صحيح است بلكه صيغه وقف هم لازم نيست پس اگر به قصد وقف ملكى را مسجد نمايد وقف صحيح است. و محتاج به قبول هم نيست ولى تحويل مورد وقف به كسى كه براى او وقف شده لازم است، و اگر تحويل ندهد گرچه صيغه هم خوانده باشد وقف محقق نمىشود بنابراين تا در آن ملك نماز خوانده نشده آن ملك مسجد نمىشود و اگر چيزى را بر اولاد صغير خود وقف كند و به قصد اينكه آن چيز ملك آنان شود از طرف آنان نگهدارى نمايد وقف صحيح است.
جوادی آملی: مسأله 2680- انشاء وقف با قول یا فعل صحىح است، انشاء قولی به هر زبانی که باشد کافی است و در انشاء فعلی اگر مکانى را به قصد مسجد بودن در اختىار نمازگزاران بگذارد ىا بنائى را به قصد مسجد شدن بسازد و در اختىار مسلمىن بگذارد ىا فرشى را به قصد وقف، در مسجد بگذارد کافى است.
جوادی آملی: مسأله 2681. أ. احتىاط واجب آن است که در وقف قبول باشد، ب. قبول به وسیله متولی یا کسی باشد که مال بر او وقف شده است، ج. در وقف عام قبول حاکم شرع لازم است، د. وقف باید منجّز باشد، هـ. در وقف قصد قربت شرط نیست.
جوادی آملی: مسأله 2682. در وقف لازم نىست صىغهٔ وقف بخوانند؛ بلکه وقف معاطاتى نىز صحىح است، برای مثال: اگر مکانى را به قصد وقف مسجد در اختىار نمازگزاران بگذارد ىا مسجدى را به قصد وقفِ بر مسلمىن بسازد و در اختىار آنان بگذارد ىا فرشى را به قصد وقف، برای مسجد بىاورد ىا دىوار خراب شده مسجد را تعمىرکند حکم وقف بر آن جارى است؛ هرچند صىغهٔ لفظى را نخواند.
جوادی آملی: مسأله 2683. وقف نمودن به دو گونه است: ىا به گونه حبس اصل مال و صرف درآمد آن در راه خداست، مانند آن که زمىنى را براى هزىنههاى مسجد وقف نماىند، ىا وقف به گونه فکّ مِلْک است؛ مانند وقف مسجد. بنابراىن اموال وقفی مسجد، به جاى خود باقى است و براى آنها متولى تعىىن مىشود، از اینرو هنگام ضرورت مىتوان آنها را فروخت؛ اما مسجد وقفى که ملک کسى نىست، هىچگاه نمىتوان آن را فروخت تا متولیِ ملکی داشته باشد؛ بلی اداره امور مسجد متولی دارد.
جوادی آملی: مسأله 2684. مورد وقف دو صورت دارد: 1. وقف خاص؛ ىعنی موقوف علىه مشخص است مانند وقفشدن مالی براى افراد مشخص، مسجد معلوم یا مدرسه معین و ىا بىمارستان معىن. 2. وقف عام؛ یعنی مال بر مورد معىنى وقف نشده؛ بلکه برای هدف عام الهی است.
آیت الله خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۳۱ – شرایط کلی وقف:
۱. انشاء وقف: در وقف نیت به تنهایی کافی نیست، بلکه انشاء وقف نیز لازم است. فرقی نمیکند انشاء وقف با لفظ و صیغه خاصی باشد یا هر فعلی که بر این معنا دلالت کند که به آن وقف معاطاتی گویند؛ مثلاً واقف زمینی را به عنوان مسجد بسازد و در اختیار عموم گذارد و گروهی هم در آن نماز بخوانند یا پلی برای عابرین بسازد و بعضی هم با اجازه واقف از آن عبور کنند، در تحقق وقف کافی است.
۲. صیغه وقف لازم نیست عربی باشد و هر لفظی که دلالت بر انشاء وقف نماید، کافی است؛ مانند اینکه گفته شود «وقفت»، یعنی وقف کردم یا «جعلته موقوفاً»، یعنی به عنوان موقوفه قرار دادم یا «هذا وقفٌ»، یعنی این وقف است.
۳. وقف نباید موقّت و زماندار باشد. بلکه باید دائمی باشد. (۲۰۳۷)
۴ . بنابر احتیاط واجب وقف، باید قطعی باشد؛ یعنی معلّق و مشروط به شرطی نباشد.
۵ . وقف باید برای دیگران باشد، نه برای خود واقف. (۱۹۹۶)
۶. وقف قصد قربت لازم ندارد.
۷ . در وقف باید قبض صورت بگیرد. (در ادامه در مورد قبض مطالبی خواهد آمد)
۸ . اذن واقف در قبض شرط است.
۹ . در وقف عام و بهخصوص در وقف خاص، بنابر احتیاط مستحب قبول از طرف موقوفعلیهم لازم است. در وقف عام قبول بر عهده حاکم یا نماینده اوست.
۱۰. در وقف مسجد، علاوه بر شروط ذکر شده، قصد عنوان مسجد نیز نیاز است. بنابراین اگر مکانی صرفاً برای عبادت و نماز مسلمانان وقف شود، وقف صحیح است. لکن مسجد محسوب نمیشود
مسائل اختصاصي
مكارم: مسأله ۲۳۰۷- وقف معاطاتي نيز صحيح است، يعني همين كه مثلاً مسجدي را به قصد وقف بر مسلمين بسازد و در اختيار آنها بگذارد كافي است هر چند صيغه لفظي نخواند.
فاضل: مسأله ۲۸۱۵- بنابراحتياط واجب بايد وقف بطور منجزّ باشد، پس اگر بگويد: اگر اوّل ماه بشود اين خانه وقف است، بنابراحتياط باطل است.
سبحانی: مسأله ۲۳۰۱- در صحت وقف عام مانند وقف بر فقرا و علما، قبول شرط نيست ولى در وقف خاص مانند وقف بر شخص معينى، احتياط لازم قبول او يا وكيل او است
احکام وقف
مسأله 2678- اگر ملكي را براي وقف معيّن كند و پيش از خواندن صيغه وقف1 پشيمان شود، يا بميرد، وقف درست نيست2.
ین مسأله در رساله آیات عظام فاضل و مظاهری نیست.
1- مكارم: يا تحويل به كساني كه براي آنها وقف شده…
اراكي: پيش از انشاء وقف به خواندن صيغه وقف يا معاطات…
وحید: پیش از انشاء وقف…
2- خوئي: وقف واقع نمي شود.
*****
سيستاني: مسأله ۲۶۹۵- اگر ملكي را براي وقف كردن معين كند و پيش از آن كه وقف كند پشيمان شود يا بميرد، وقف واقع نمي شود؛ و همچنين اگر در وقف خاص قبل از قبض، موقوف عليه بميرد.
زنجاني: مسأله ۲۶۸۷- اگر مالك تصميم داشته باشد وقف كند و ملكي را هم براي اين كار معيّن كند وقف تحقق پيدا نمي كد، بلكه بايد انشاء وقف با شرايط آن صورت پذيرد.
مسأله 2679- كسي كه مالي را وقف مي كند، بايد براي هميشه وقف كند پس اگر مثلاً بگويد اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد نباشد و يا بگويد اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد تا پنج سال وقف نباشد و بعد دوباره وقف باشد باطل است1، و به احتياط واجب بايد وقف از موقع خواندن صيغه باشد2 پس اگر مثلاً بگويد اين مال بعد از مردن من وقف باشد چون از موقع خواندن صيغه تا مردنش وقف نبوده، اشكال دارد.
1- فاضل: [و] اگر مثلا بگوید این مال بعد از مردن من وقف باشد چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده صحيح نيست، مگر اين كه نظر واقف، وصيّت به وقف باشد براي بعد از فوت.
2- جوادی آملی: به احتیاط واجب باید وقف، از هنگام خواندنِ صىغه براى همیشه باشد…
آیت الله خامنه ای: رجوع کنید ذیل مسأله ۲۶۷۷.
*****
اراکی: ۲۶۹۳ٰ، گلپايگاني خوئي، صافي، تبريزی زنجانی: ۲۶۸۸، وحید: ۲۷۴۳، نوری: ۲۶۷۷ سبحانی: ۲۳۰۳، سیستانی: مسأله ۲۶۹۶- كسي كه مالي را وقف مي كند، بايد از موقع خواندن صيغه* مال را براي هميشه وقف كند و اگر مثلاً بگويد: اين مال بعد از مردن من وقف باشد، چون از موقع خواندن صيغه تا مردنش وقف نبوده صحيح نيست* و نيز اگر بگويد تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد، يا بگويد تا ده سال وقف باشد بعد پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد.، وقف صحيح نمي باشد..
* گلپايگاني، صافی: بايد قصد قربت داشته باشد و از موقع خواندن صيغه…
* زنجاني: بايد قصد قربت داشته باشد و از موقع انشاء صيغه…
* سيستاني: بايد از موقع وقف كردن…
* وحید: بایداز موقع انشاء وقف…
* نوری: بنارباحتیاط واجب از موقع خواندن صیغه…
*نوري، سبحانی: اشكال دارد…
. زنجاني: يا بگويد تا ده سال وقف باشد و نسبت به بعد از آن چيزي نگويد…
.سيستاني: ولي در اين صورت اگر قصد حبس كند، حبس واقع مي شود.
. نوري، سبحانی: وقف بودنش اشكال دارد.
.زنجاني: البتّه تعهّدي نظير وقف به نام حبس وجود ددرد كه مدّت آن موقّت است، توضيح اين تعهّد و اقسام آن در كتب فقهي مفصّل آمده است.
بهجت: مسأله ۲۱۵۲- كسي كه مالي را وقف مي كند بنابرأظهر مي تواند شرط كند كه تا مدتي و يا تا وقتي زنده است خودش و يا متعلّقين او از مال موقوفه، استفاده نمايند و منافع آن مال به آنها برسد.
زنجانی: مسأله ۲۶۸۸- كسي كه مالي را وقف مي كند، لازم نیست قصد قربت داشته باشد ولی باید از موقع إنشاء صیغه مال را براي هميشه وقف كند بنابراین اگر مثلاً بگويد: اين مال بعد از مردن من وقف باشد، چون در فاصله میان خواندن صيغه تا مردنش وقف نبوده صحيح نيست همچنین اگر بگويد تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد، يا بگويد تا ده سال وقف باشد بعد پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد يا بگويد تا ده سال وقف باشد و نسبت به بعد از آن چيزي نگويد، وقف صحيح نیست، البته تعهدی به نام حبس وجود دارد که مشابه وقف است ولی مدّت آن موقّت است. توضیح این تعهد و اقسام آن، در کُتُب فقهی مفصّل آمده است .
مكارم: مسأله ۲۳۰۹- كسي كه مالي را وقف مي كند بنابراحتياط مستحب بايد از همان موقع خواندن صيغه وقف کند ولی باید براي هميشه مال را وقف کند و اگر مثلاً بگويد «اين مال بعد از وفات من وقف باشد» اشكال دارد، يا بگويد از حالا تا ده سال وقف باشد آن نيز اشكال دارد، ولی می توان مالی را برای همیشه وقف کرد مشروط بر اینکه مثلاً چند سال اول منافعش در اختیار واقف یا شخص دیگری باشد و در موقوفه مصرف نشود.
مظاهری: مسأله ۲۲۳۰- وقف لازم نیست همیشگی یا از موقع خواندن صیغه باشد بلکه می تواند بگوید این مال تا ده سال وقف باشد یا بعد از مردن من وقف باشد.
مسأله 2680- وقف1در صورتي صحيح است كه مال وقف را به تصرف كسي كه براي او وقف شده يا وكيل، يا وليّ او بدهند، ولي اگر چيزي را بر اولاد صغير خود وقف كند2 و به قصد اين كه آن چيز ملك آنان شود، از طرف آنان نگهداري نمايد وقف صحيح است3.
1- وحید: وقف خاص…
2- فاضل: قبض و تصرف جدید لازم نیست. در وقف خاصّ، يعني اگر وقف برای افراد معيّني باشد، قبض و تصرف موقوف عليهم (كساني كه براي آنها وقف شده) يا وكيل يا وليّ آنها لازم است و اگر چيزي را وقف كند و به تصرّف آنها ندهد، وقف محقّق نشده است و آن چيز در ملك واقف باقي مي ماند، ولي اگر چيزي را بر اولاد صغير خود وقف كند، قبض و تصرّف جديد لازم نيست و اگر واقف، توليت را براي خودش قرار دهد، با توجّه به اينكه ملك موقوفه در تصرّف اوست، نياز به قبض جديد ندارد و با انشاء وقف، وقفيّت محقّق مي شود.
وحید: و از طرف آنان قبض و حیازت نماید وقف صحیح است.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 2677.
3- جوادی آملی: نیاز به قبض جدىد ندارد.
*****
سيستاني: مسأله ۲۶۹۷- وقف خاص در صورتی صحیح است که مال وقف را تحت تصرف کسانی که برای آنها وقف شده، یا وکیل یا ولی آنها درآورد، و قبض متولی کفایت نمیکند، و کافی است کسانی که از طبقه اوّل موجودند تصرف کنند، و اگر بعضی از آنها تصرف کنند فقط نسبت به آنها صحیح است، ولی اگر چیزی را بر اولاد صغیر خود وقف کند، اگر عین در دست خود او باشد کافی است و وقف صحیح است.
مکارم: مسأله 2310 – وقف در صورتى صحيح است که مال وقف را به تصرّف کسانى که براى آنها وقف شده يا وکيل يا ولىّ آنها بدهد.
زنجانی: مسأله ۲۶۸۹- وقف بر دو قسم است: وقف خاصّ و وقف عام. در وقف خاصّ که مال برای افراد به خصوصی وقف میگردد وقف در صورتی صحیح است که مال وقف را به تصرّف یکی از کسانی که برای آنان وقف شده یا وکیل یا ولیّ او بدهند و اگر چیزی را بر اولاد صغیر خود وقف کند و به قصد این که آن چیز وقف آنان شود نگهداری کند وقف صحیح است. در وقف عام یا باید برای آن متولّی تعیین شود یا مال وقف تحت تصرّف کسانی که برای آنها وقف شده است قرار گیرد و آنها عملی متناسب با وقف در آن انجام دهند مثلاً در زمینی که برای مسجد وقف شده نماز بخوانند.
مسائل اختصاصی
جوادی آملی: مسأله 2699. قبض و اقباض در حوزه خود وقف دخىلاند نه در حوزه وفاى به عقد وقف؛ بنابراین وقف در صورتی صحىح است که واقف آن را به تصرف موقوف علىه درآورد. پس اگر متولى وقف، مال وقفى را تصرف نکند، وقف صحىح نىست.
جوادی آملی: مسأله 2700. اگر کسی مال خود را وقف اولاد و فرزندان کند، ىا تولىت وقف را برای اولاد خود ىا دىگرى قرار دهد، اىن وقف ىا تولىت، شامل فرزندان و نوههای پسری و دختری میشود.
مسأله 2681- اگر مسجدي را وقف كنند، بعد از آن كه واقف به قصد واگذار كردن اجازه دهد كه در آن مسجد نماز بخوانند همين كه يك نفر در آن مسجد نماز خواند، وقف درست مي شود.
این مسأله در رساله آیات عظام: سبحانی و مظاهری نیست.
آیت الله خامنه ای: رجوع کنید ذیل مسأله ۲۶۷۷.
*****
خوئي، تبريزي: مسأله ۲۶۹۰- ظاهر اين است كه در اوقاف (خوئي: در اوقاف عامّه) از قبيل مدارس و مساجد و امثال اينها قبض معتبر نباشد و وقفيّت به مجرّد وقف نمودن محقّق مي شود.
گلپايگاني، صافي: مسأله ۲۶۹۰- اگر مسجدي را وقف كنند، بعد از آن كه يك نفر در آن مسجد نماز خواند، وقف درست مي شود.
مکارم: مسأله ۲۳۱۰- در اوقاف عامّه مانند مساجد و مدارس و امثال آنها تحويل دادن شرط نيست، هرچند احتياط مستحب آن است که پس از خواندن صيغه آن را در اختيار کسانى که وقف براى آنها شده قراردهند تا وقف کامل گردد.
سيستاني: مسأله ۲۶۹۸- در اوقاف عامه از قبيل مدارس و مساجد و امثال اينها، قبض معتبر نيست و وقفيّت به مجرد وقف نمودن محقّق مي شود.
فاضل: مسأله ۲۸۲۰- بنابراحتياط واجب در اوقاف عامّه مثل مسجد و حسينيه نيز قبض معتبر است. بنابراين تا جايي را كه وقف كرده به تصرّف متولّي نداده باشد، وقفيّت آن محقّق نشده است و اگر كسي با اجازه واقف در مسجد به عنوان مسجد بودن نماز بخواند، وقفيّت محقّق مي شود و در مواردي كه واقف، خود را متولي قرار دهد، نياز به قبض مجدّد ندارد و بانيّت جزمي وقف –چون قبض متولي وقف حاصل است- وقفيت محقّق مي شود.
زنجانی: مسأله ۲۶۹۰- اگر مسجدی را وقف کنند، همین که یک نفر در آن مسجد نماز بخواند تا وقف درست شود کافی است، بلکه همین که برای آن متولّی تعیین شود کفایت میکند.
وحید: مسأله ۲۷۴۵- در اوقاف عامّه از قبیل مدارس و مساجد و امثال اینها قبض معتبر نیست هرچند احوط است، و قبض محقّق مى شود به این كه مثلا در وقف مسجد، یك نفر در آن مسجد نماز بخواند یا در وقف مقبره، كسى در آن جا دفن شود.
شرايط واقف
مسأله 2682- وقف كننده بايد مكلف و عاقل و با قصد و اختيار باشد و شرعاً بتواند در مال خود تصرف كند 1بنابراين سفيهي كه در حال بالغ بودن سفيه بوده يا حاكم شرع او را از تصرّف در اموالش جلوگيري كرده2، چون حقّ ندارد در مال خود تصرّف نمايد اگر چيزي را وقف كند صحيح نيست.
1- سبحانی: بنابر اين چون سفيه، حق ندارد در مال خود تصرف نمايد اگر چيزى را وقف كند صحيح نيست.
2- اراكي: سفيهي كه مال خود را در كارهاي بيهوده صرف مي كند…
خوئي، تبريزي: سفيه يعني كسي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف مي كند…
فاضل: سفيه «يعني كسي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف مي كند» و كسي كه مجتهد جامع الشرائط او را از تصرّف در اموالش جلوگيري كرده…
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله ۲۶۷۶.
*****
گلپايگاني، صافي: مسأله ۲۶۹۱- كسي كه مال خود را وقف مي كند، بايد مكلف و عاقل (صافي: و با قصد و اختيار) باشد و شرعاً بتواند در مال خود تصرف كند، بنابراين سفيهي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف مي كند چون حقّ ندارد در مال خود تصرف نمايد اگر چيزي را وقف كند صحيح نيست و همچنين است محجور، نسبت به اموالي كه به حكم حاكم شرع از تصرّف در آنها منع شده است.
مكارم: مسأله ۲۳۱۱- «وقف كننده» بايد بالغ و عاقل و داراي قصد و اختيار باشد و شرعاً حقّ تصرّف در اموال خود را داشته باشد، بنابراين انسان سفيه يا بدهكاري كه حاكم شرع او را از تصرّف در اموالش منع كرده اگر چيزي از اموال خود را وقف كند صحيح نيست.
بهجت: ۲۱۵۵، سيستاني: مسأله ۲۶۹۹- وقف كننده بايد بالغ و عاقل و با قصد و اختيار باشد و شرعاً بتواند درمال خود تصرّف كند، بنابراين سفيه (سيستاني: يعني كسي كه مال خود در كارهاي بيهوده مصرف مي كند) چون حقّ ندارد در مال خود تصرّف نمايد، اگر چيزي را وقف كند صحيح نيست.
زنجاني: مسأله ۲۶۹۱- وقف كننده بايد مميّز و عاقل باشد و با قصد و اختيار وقف كند و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف كند، بنابراين وقف سفيه بدون اذن يا اجازه وليّ او صحيح نيست، و كسي كه بدون اختيار وقف كرده اگر بعداً وقف را اجازه كند وقف صحيح خواهد بود، و وقف بچه ده ساله در موردی که بجا و شايسته باشد ظاهراً صحيح است.
وحید: مسأله ۲۷۴۶- وقف كننده باید بالغ باشد، و صحّت وقف صبىّ ممیز مأذون از طرف ولىّ در صورتى كه مصلحت باشد بعید نیست، و همچنین باید عاقل و با قصد باشد و كسى او را اكراه نكرده باشد، و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف كند، بنا بر این سفیه ـ یعنى كسى كه مال خودرا در كارهاى بیهوده مصرف مى كند ـ و همچنین مفلس كه از طرف حاكم شرع ممنوع از تصرّف در مال است، اگر چیزى را وقف كنند نافذ نیست، مگر با اجازه ولىّ و طلبكاران.
جوادی آملی: مسأله 2685. در واقف چند چىز شرط است:1. بالغ و عاقل باشد؛ 2. با قصد و اختىار باشد؛ 3. شرعاً بتواند در مال خود تصرّف کند. پس کسى که در حال بالغ شدن سفىه بوده ىا حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع کرده چون حقّ تصرّف در مال خود را ندارد وقف او صحىح نیست.
مسائل اختصاصی
تولی وقف
جوادی آملی: مسأله 2686. در تولىّ وقف، مرد بودن شرط نىست، و زن همانگونه که مىتواند قىم و سرپرست کودک ىتىم باشد، مىتواند متولّى مال وقف باشد؛ البته با رعایت موازىن ستر و عفاف و طهارت.
جوادی آملی: مسأله 2687. متولى، سرپرست درآمد وقف است نه مالک وقف، پس اگر متولی وقف بمىرد، ورثه او سرپرستى موقوفه را ارث نمىبرند؛ بلکه سرپرستى به متولى دىگر منتقل مىشود.
جوادی آملی: مسأله 2688. در مواردی که وقف جزء مصالح عامّه باشد مثل وقف بر مسجد، مدرسه، بىمارستان، مرمّت راهها و مانند آن، ولىّ آن، حاکم شرع است.
جوادی آملی: مسأله 2689. در مواردی که وقف، خاص و براى اولاد و نسلهاى کنونی و بعدى باشد اگر واقف به گونهای متولى تعىىن کند که هر نسلی متولی معىّنی داشته باشد، در اىن گونه موارد جاى دخالت براى حاکم شرع نىست. اما اگر تنها برای نسل فعلی، متولی تعىین کند، یا اصلاً متولی تعىین نکند ىا ناظر تعیىن کند که ناظر فقط حقّ اطلاع یا مشورت و مانند آن دارد، در اىن گونه موارد اختىار آن با حاکم شرع است، همچنىن اگر معلوم نباشد که متولّى نسبت به نسل بعدى ولاىت دارد، احتىاط وجوبى رجوع به حاکم شرع است.
جوادی آملی: مسأله 2690. چنانچه واقف هنگام انشاى وقف شرط کند که مال وقف شده در حال ویرانى قرار گرفت، اختىار فروش و تبدىل آن به وقف دیگر در اختیار خودش باشد، اىن شرط صحىح است، در غىر اىن صورت اختىارش با حاکم شرع است.
تبديل وقف
جوادی آملی: مسأله 2691. فروش اموال وقفی جاىز نىست، ولى اگر واقف در حال وقف کردن شرط کند که در صورت نىاز شدىد صاحبان وقف مىتوان موقوفه را فروخت، در اىن صورت فروش موقوفه اشکال ندارد.
جوادی آملی: مسأله 2692. اگر ضرورتی اقتضای خرىد و فروش وقف و تبدىل به احسن آن را داشت، باىد بر اساس کارشناسی امىن باشد و نظر کارشناس امینِ دىگر نیز برخلاف نظر کارشناس اول نباشد.
جوادی آملی: مسأله 2693. در چند صورت میتوان مال وقفی را فروخت. یکم: عىن موقوفه وىران شود به صورتی که تمام منفعت آن از بىن برود. دوم: به قدرى منفعت آن کم شود که مانند بدون منفعت باشد. سوم، منفعت قابل استفاده دارد اما منفعتش کم باشد، در اىن صورت اگر از وقفنامه ىا شفاهاً استفاده شود که محور اصلى وقف تولىد درآمد است، فروش موقوفه جاىز است و میتوان آن را تبدىل کرد؛ ولى اگر محور اصلى وقفنامه، حفظ درآمد خاص باشد مانند اینکه آن را برای درمان بىماران وقف نموده است؛ هرچند موردش کم باشد، در اىن صورت فروش موقوفه جاىز نىست.
جوادی آملی: مسأله 2694. اگر قسمتى از عىن موقوفه خراب شود و بقىّهٔ وقف سالم باشد، مانند آنکه خانهاى داراى چند اتاق است بعضى از اتاقهاىش وىران شود، مىتوان اىن موقوفه را فروخت و به خانهاى همانند موقوفه پىشىن تبدىل نمود.
جوادی آملی: مسأله 2695. اگر کسی درآمد واحد تجارى ىا مسکونى ىا زراعی و مانند آن را برای مورد عام مانند حمام عمومی روستاى معىنى وقف کند و در گذر زمان، موضوعش منتفی شود و نىازى به حمام عمومى در آن روستا نباشد، در اىن صورت با رعاىت نىاز عمومی آن روستا و رعاىت اصلح، میتوان آن درآمد را برای مدرسه، درمانگاه و … آن روستا هزینه کرد. اما اگر از ظاهر وقفنامه برمىآىد که اىن درآمد، جهت خاص دارد مثلاً باىد صرف بهداشت شود باىد صرف امور بهداشتی همان محل شود.
آیت الله خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۳۰ – شرایط واقف (وقف کننده):
از شرایط واقف بلوغ، عقل، قصد، اختیار و عدم حجر است.
مثال: اگر واقف اکراه بر وقف شده باشد، تا زمانیکه اجازه او به آن ملحق نشود، وقف صحیح نیست. (۱۹۹۹)
مسأله: لازم نیست واقف مسلمان باشد. (۲۰۰۰)
مسأله اختصاصی
آیت الله خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۳۰ و ۲۳۱- شرایط موقوفه (مال وقف شده):
۱. از اعیان باشد (نه از منافع یا دیون). ۲. ملک وقف کننده باشد. (۲۰۲۴). ۳. دارای منفعت حلال باشد (بر خلاف آلات قمار). ۴. منفعت آن، متعلق حق غیر که مانع از تصرف است، نباشد. بنابراین واقف نمیتواند ملکی را که رهن داده، وقف نماید. ۵. اصل مال، با استفاده از منافع آن، تمام نشده و به مقدار قابل توجهی باقی بماند. بنابراین وقف خوردنی و آشامیدنی، یا گل برای بوییدن صحیح نیست. ۶. قابلیت ملکیت داشته باشد. بنابراین وقف شراب یا خوک صحیح نیست. ۷. قابل تحویل باشد. لذا وقف حیوان فراری که امکان تحویل آن نیست، صحیح نیست. ۸. برای منفعت حرام وقف نشده باشد. بنابراین وقف مکانی برای فروش شراب، یا برای استفاده فرق ضالّه باطل است. (۲۰۲۹)
مسأله: مال موقوفه لازم نیست بالفعل قابلیت انتفاع داشته باشد، بلکه اگر در معرض انتفاع هم باشد کافی است؛ مانند وقف درختی که دو سال دیگر ثمر میدهد.
شرایط موقوف عليهم (افرادی كه مال براي آنان وقف شده) معین باشند. بنابراین وقف چیزی برای یکی از دو مسجد یا یکی از دو نفر، صحیح نیست. اگر وقف خاص است، در هنگام وقف، حداقل یکنفر از موقوفعلیهم موجود باشند. اگر وقف عام است، هنگام وقف، امکان موجود شدن موقوفعلیهم باشد. بنابراحتیاط واجب مرتد فطری یا کافر حربی نباشند.
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۳۲ – مسأله: واقف هنگام وقف میتواند شرط کند که هر زمان نیازمند شد، وقف به او برگردد که در این صورت، اگر واقف بمیرد و قبل از مرگ محتاج شده باشد، به عنوان ارث محسوب میشود و اگر محتاج نبوده است، به حالت وقف باقی میماند.
قبض در وقف (۲۰۹۱)
۱. وقف خاص: هر کدام از طبقه موجودی که وقف برای آنان صورت گرفته، اگر مال موقوف را تحویل بگیرد، وقف نسبت به این شخص تحقّق یافته است و کسانیکه تحویل نگرفتهاند، وقف درمورد آنان تحقّق نیافته است.
۲ . وقف عام: الف) عناوین کلیه (فقراء، ایتام و…): اگر یکی از این افراد (فقراء، ایتام و…) مال وقفی را قبض کند و مستولی بر عین مال شود، کافی است.
ب) جهات عامه (مسجد، پل و…): در این حالت، قیّم و متولی تعیین شده توسط واقف (که در حین وقف تعیین کرده است) باید قبض کند و اگر این دو نبودند، حاکم شرع باید قبض نماید؛ هرچند در مورد مسجد و مقبره، با خواندن یک نماز یا دفن یک میت با اذن واقف و بهعنوان تسلیم و قبض، قبض محقق میشود.
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۳۳ – مسأله:
۱. اگر واقف، ولی شرعی افرادی باشد که مال برای آنان وقف شده است، در این صورت صحت وقف متوقف به قبض جدیدی نیست. البته باید قصد قبض از جانب مولّی علیه را داشته باشد.
۲ . در قبض وتحویل گرفتن موقوفه، فوریت لازم نیست.
۳ . اگر واقف قبل از قبض طرف مقابل بمیرد، وقف محقق نمیشود و مال موقوفه به عنوان ارث، به ورثه میرسد.
توضیحی در مورد بعض عبارات وقف
شماره
مثال
حکم
۱ مسلمان چیزی را بر فقرای شهر وقف کند.
به فقیران مسلمان میرسد؛ بلکه اگر واقف شیعه باشد، به فقرای شیعه میرسد و اگر از اهل تسنن باشد، به فقرای اهل تسنن میرسد و اگر کافر باشد، به هم مسلکش میرسد.
۲ چیزی را بر فقرای فامیل وقف کند و آنها در نقاط مختلف زندگی کنند.
به همه آنها میرسد و نمیتوان فقط به حاضرین داد.
۳ وقف در راه خدا یا در کار خیر
در هر کاری که ثواب داشته باشد، خرج میشود.
۴ وقف بر ارحام و نزدیکان به طور مطلق
به کسانی که عرف مردم، آنها را از ارحام و اقارب بدانند میرسد.
۵ وقف بر ارحام و فامیل با قید الاقرب فالاقرب
مطابق تقسیم ارث
۶ وقف بر اولاد (بدون قید)
به دختر و پسر مساوی میرسد. (۲۰۸۴)
۷ وقف بر علماء (بدون قید و با همین لفظ)
به عالمان دینی میرسد.
۸ وقف بر مسجد (بدون قید و شرط)
صرف نور، فرش، خادم، تعمیر و سایر مخارج میشود؛ اگر زیاد بیاید به امام جماعت داده میشود.
۹ وقف سیدالشهداء
صرف برپایی عزاداری حضرت میشود.
مسأله 2683- اگر مالي را براي كساني كه به دنيا نيامده اند وقف كند درست نيست1 ولي وقف براي اشخاصي كه بعضي از آنها به دنيا آمده اند2 صحيح و آنها كه به دنيا نيامده اند بعد از آمدن به دنيا با ديگران شريك مي شوند.
1- گلپايگاني، اراكي، صافي: ولي اگر براي زندگان و بعد از آنان براي كساني كه بعداً به دنيا مي آيند، وقف نمايد مثلاً چيزي را براي اولاد خود وقف كند كه بعد از آنان وقف نوه هاي او باشد و هر دسته اي بعد از دسته ديگر از وقف استفاده كنند، صحيح است. (اراكي: و همچنين اگر وقف كند براولادش كه بعضي از آنها به دنيا آمده و بعضي به دنيا نيامده اند صحيح است و آنها كه بعد به دنيا مي آيند، با موجودين شريك مي شوند).
2- مكارم: و بعضي هنوز به دنيا نيامده اند، صحيح است (مانند وقف بر فرزندان موجود و نسلهاي آينده) و آنها كه بعداً به دنيا مي آيند در آن وقف شريك خواهند شد.
*****
خوئي، تبريزي: ۲۶۹۲، سيستاني: ۲۷۰۰، وحید: مسأله ۲۷۴۷- اگر مالي را براي بچه اي كه در شكم مادر است و هنوز به دنيا نيامده وقف كند، صحت آن محلّ اشكال است (خوئي، تبريزي، سيستاني: و لازم است رعايت احتياط نمايد) ولي اگر براي اشخاصي كه فعلاً موجودند و بعد از آنها براي كساني كه بعداً به دنيا مي آيند، وقف نمايد اگر چه در موقعي كه وقف محقّق مي شود و در شكم مادر هم نباشد مثلاً چيزي را بر اولاد خود وقف كند كه بعد از آنان وقف نوه هاي او باشد و هر دسته اي بعد از دسته ديگر از وقف استفاده كنند، صحيح است.
فاضل: مسأله ۲۸۲۲- وقف براي كساني كه وجود داشته باشند صحيح است، امّا براي كساني كه هنوز به دنيا نيامده اند، اشكال دارد. و وقف براي كساني كه برخي از آنها وجود دارند، هر چند برخي از آنها هنوز به دنيا نيامده اند صحيح است و افرادي كه بعداً به دنيا مي آيند، با افرادي كه فعلاً وجود دارند، شريك مي شوند.
زنجاني: مسأله ۲۶۹۲- اگر مالي را براي بچه اي كه در شكم مادر است و در آن روح دميده باشد ولي هنوز به دنيا نيامده وقف كند اشكالي ندارد، همچنين اگر مثلاً وقف فقراء يا طلاب يك مدرسه خاصّ كند و هنوز فقير يا طلبه اي در آن مدرسه وجود نداشته باشد، ولي اگر مثلاً قيد كند كه وقف تنها براي كساني باشد كه از سال بعد در اين مدرسه ساكن مي شوند صحيح نيست، ولي مي توان براي تمام كساني كه در اين مدرسه ساكن هستند يا ساكن خواهند شد مالي را وقف كرد، همچنين مي توان مالي را براي زندگان و بعد از آنها براي كساني كه بعداً به دنيا مي آيند وقف نمايد، مثلاً چيزي را براي اولاد خود وقف كند كه بعد از آنان وقف نوه هاي او باشد و هر دسته اي بعد از دسته ديگر از وقف استفاه كند.
سبحانی: مسأله ۲۳۰۶- وقف بر معدوم صحيح نيست بنابراين اگر مالى را براى كسانى كه به دنيا نيامده اند وقف كند درست نيست ولى وقف براى اولاد كه بعضى از آنها به دنيا آمده اند صحيح و آنها كه به دنيا نيامده اند بعد از آمدن به دنيا با ديگران شريك مى شوند.
مظاهری: مسأله ۲۲۳۱- اگر مالى را براى اشخاصى كه بعضى از آنها به دنيا آمدهاند وقف كند وقف صحيح است و آنها كه به دنيا نيامدهاند بعد از آمدن به دنيا با ديگران شريك مىشوند و همچنين اگر مالى را فقط براى كسانى كه به دنيا نيامدهاند وقف كند نيز صحيح است.
مسأله اختصاصی
جوادی آملی: مسأله 2703. اگر کسی مالی را بر گروه خاصى مانند فرزندان و نسلهاى بعدى وقف نماىد نسل کنونى و نسلهای آىنده درآمد اىن موقوفه را مالک خواهند شد؛ هرچند هنگام وقف وجود نداشتهاند.
مسأله 2684- اگر چيزي را برخودش وقف كند مثل آن كه دكاني را وقف كند كه عايدي آن را1 بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمايند2 صحيح نيست3. ولي اگرمثلاً مالي را بر فقراء وقف كند و خودش فقير شود، مي تواند 4 از منافع وقف استفاده نمايد5.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- زنجانی: تمام یا قسمتی از عایدی آن را…
2- سيستاني: خرج پرداخت ديون يا استيجار براي عبادات او نمايند…
3- مظاهری: صحیح است و نیز اگر مثلا مالی را بر فقرا وقف کند و خودش فقیر شود می تواند از منافع وقف استفاده کند.
4- اراكي: بنابراحتياط واجب نمي تواند…
5- سيستاني: اگر مثلاً منزلي را براي اسكان فقرا وقف كند و خودش فقير شود، مي تواند در آن ساكن شود، و امّا اگر به نحوی وقف كند كه اجاره آن را ميان فقرا توزيع كنند و خودش فقير شود گرفتن او از آن مال محلّ اشكال است.
*****
مكارم: مسأله ۲۳۱۳- هرگاه كسي چيزي را براي خودش وقف كند (مثل آنكه ملكي را وقف كند كه منافع آن صرف خودش شود، يا بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمايند) صحيح نيست، ولي اگر مثلاً مدرسه يا مزرعه اي را وقف بر طلاب كند و خودش هم طلبه باشد، مي تواند مانند سايرين از منافع وقف استفاده نمايد.
جوادی آملی: مسأله 2704. اگر چیزى را بر خودش وقف کند تا درآمد آن را پس از مرگ او خرج مقبرهاش نمایند یا اداى دیون یا هزینه استیجار براى عبادات او نمایند صحیح نیست؛ ولى اگر مالى را بر فقرا وقف کند و خودش فقىر شود، مىتواند از منافع وقف استفاده کند
مسأله 2685- اگربراي چيزي كه وقف كرده متولي معين كند بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايد1، و اگر معين نكند2، چنانچه بر افراد مخصوصي مثلاً بر اولاد خود وقف كرده باشد3 (راجع به چيزهايي كه مربوط به مصلحت وقف است كه در نفع بردن طبقات بعد نيز دخالت دارد اختيار با حاكم شرع است و راجع به چيزهايي كه مربوط به نفع بردن طبقه موجود است4) اگر آنها بالغ باشند، اختيار با خود آنان است و اگر بالغ نباشند، اختيار با وليّ ايشان است و براي استفاده از وقف اجازه حاكم شرع لازم نيست.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- زنجانی: باید مطابق نظر او رفتار نماید…
مظاهری: و اگر معيّن نكند اختيار با حاكم شرع است مگر آن كه بر افراد مخصوصى وقف كرده باشد كه در اين صورت در استفاده از وقف اجازه حاكم شرع لازم نيست.
2- مكارم: اگر از قبيل اوقاف عامّه (مانند مسجد و مدرسه) باشد تعيين متولي وظيفه حاكم شرع است و اگر وقف خاص باشد (مانند ملكي كه وقف بر اولاد است) در مورد كارهايي كه مربوط به مصلحت وقف و منفعت طبقات بعد مي باشد، احتياط آن است كه نسل موجود و حاكم شرع با موافقت يكديگر تعيين متولي كنند و اگر تنها مربوط به منافع طبقه موجود است اختيارآن با خود آنهاست در صورتي كه بالغ باشند، و اگر بالغ نباشند اختیار با ولی آنهاست.
3-خوئي، سيستاني: اختيار (سيستاني: استفاده) با خود آنان است و اگر بالغ نباشند، اختيار با وليّ ايشان است و براي استفاده از وقف اجازه حاكم شرع لازم نيست (سيستاني: ولي براي آنچه مصلحت وقف يا مصلحت نسلهاي آينده است –مثل تعمير كردن وقف و اجاره دادن آن به نفع طبقات بعدي- اختيار با حاكم شرع است).
جوادی آملی: اختیار با نسل موجود و نظارت با حاکم شرع است و در اموری که مربوط به نفع بردن طبقهٔ موجود است اگر آنان بالغ باشند، اختىار با خود آنهاست و اگر بالغ نباشند، اختىار با ولى ایشان است و براى استفادهٔ از وقف با بودن ولیّ، اجازهٔ حاکم شرع لازم نىست.
زنجاني: و آنها بالغ و عاقل باشند و سفيه نباشند اختيار با خود آنان است و اگر نابالغ يا ديوانه يا سفيه باشند، اختيار با وليّ ايشان است و براي استفاده از وقف اجازه حاكم شرع لازم نيست.
4- [قسمت داخل پرانتز در رساله آيات عظام: گلپايگاني، صافي و تبريزي نيست]
*****
فاضل: مسأله ۲۸۲۴- واقف در حين وقف كردن مي تواند براي موقوفه، متولّي تعيين كند، 1- مسجد متولّي نمي خواهد، امّا اگر مسجد موقوفاتي داشته باشد، مي تواند براي آن موقوفات متولّي قرار دهد. 2- اگر متولّي تعيين كرده، متولّي بايد طبق وقفنامه عمل كند. 3- تغيير متولّي جايز نيست. 4- اگر واقف، متولّي تعيين نكند، الف: اگر وقف عام باشد، حاكم شرع متولي را تعيين مي كند. ب: اگر وقف خاص باشد، اختيار با خود آنان است و اگر آنها بالغ نباشند، اختيار با وليّ آنها مي باشد و دراين مورد، تعيين متولي از جانب حاكم شرع لازم نيست.
وحید: مسأله ۲۷۴۹- اگر براى چیزى كه وقف كرده متولّى معین كند اختیار وقف با كسى است كه واقف معین كرده، و اگر معین نكند، چنانچه بر افراد مخصوصى ـ مثلا بر اولاد خود ـ وقف كرده باشد، در صورتى كه بالغ باشند اختیار با خود آنان است، و اگر بالغ نباشند اختیار با ولىّ ایشان است، ولى در تصرّفاتى كه مربوط به مصلحت وقف و مصلحت طبقات بعد است اجازه حاكم شرع معتبر است.
آیت الله خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۳۵ – متولی و ناظر وقف
۱. متولی وقف
الف) برای واقف جایـز است تولیت و نظارت وقف را برای خود قرار دهد یا به غیر واگـذار نماید. این تولیت میتواند دائمی یا موقت باشد؛ همچنین به تنهایی یا با مشارکت دیگری انجام پذیرد.
ب) قرار دادن تولیت توسط واقف، باید هنگام ایقاع وقف باشد. در غیر این صورت حق تعیین تولیت پس از آن برای واقف وجود ندارد. البته عزل یا حق نصب تولیت در صورتیکه واقف چنین حقّی را در ضمن وقف کردن شرط کرده، اشکال ندارد.
مثال: اگر واقف هنگام وقف کردن گفته باشد: این زمین را برای حسینیه با تولیت علی وقف کردم، به شرط آنکه هر وقت بخواهم او را عزل کنم و شخص دیگری را بگمارم، در این حالت واقف حق تغییر متولی را دارد.
ج) واقف نمیتواند برای مسجد تولیت قرار دهد. (۲۰۱۱)
د) واقف میتواند چند تولیت قرار دهد. (۱۹۹۶)
هـ) اگر واقف چیزی از منافع را برای متولی معین کند، همان اجرت عمل او خواهد بود؛ هر چند کمتر از اجرتالمثل باشد و اگر چیزی برای تولیت به عنوان دستمزد قرار نداده باشد، متولی میتواند اجرت این کار را مطابق آنچه معمول و متعارف است، از منافع وقف برداشت کند. (۲۰۰۱)
آیت الله خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۳۶ –
در صورتی که متولی توسط واقف مشخص نشده باشد:
۱. وقف عام: حاکم شرع یا نماینده او متولی است. (۲۰۱۷)
۲. وقف خاص:
الف) امور مربوط به مصلحت وقف و مراعات نسلهای بعدی است ← حاکم شرع متولی است.
ب) امور مربوط به بهرهور کردن یا اصلاحات جزئی است ← خود موقوفعلیهم متولیاند.
وظایف و محدوده اختیارات متولی
۱. قبول کردن تولیت و سرپرستی وقف واجب نیست. اما اگر قبول کرد، بنابر احتیاط واجب نمیتواند خود را عزل کند و اگر خود را عزل کرد، بنابر احتیاط واجب باید به حاکم شرع مراجعه کند تا دوباره نصب شود. اما در عین حال در طول این مدت باز هم باید وظایفش را انجام دهد. (۲۰۱۳ و۲۰۱۱).
۲. اگر واقف وظیفه متولی را مشخص کرده باشد، طبق همان عمل میشود. اگر مطلق گذاشته و مشخص نکرده باشد، وظیفهاش همان چیزی است که متعارف است؛ از جمله اینکه تعمیر و اجاره وقف، گرفتن اجرت و تقسیم آن بین موقوف علیهم بر عهده اوست که همه این وظایف باید با مراعات مصلحت وقف انجام شود.
۳. متولی نمیتواند تولیت را به دیگری واگذار کند؛ حتی با عجز از تصدی امور. مگر واقف چنین اختیاری را هنگام وقف کردن به او داده باشد یا اینکه واگذاری کار به دیگری بهنحو توکیل باشد؛ یعنی متولی کسی را وکیل کند تا کارها را انجام دهد؛ به شرط آنکه شرط عدم توکیل نشده باشد. (۲۰۱۹و۲۰۱۴و۲۰۲۱)
۴. متولی موقوفه حق ندارد کاری کند یا قانونی وضع کند که با مقتضای وقف در تعارض باشد. باید طبق آنچه واقف در هنگام وقف وضع کرده، عمل کند. (۲۰۰۴)
۵. اگر چند نفر متولی وقف باشند، هیچکدام (حتی اکثریت آنان) حق ندارد دیگری را عزل کند. مگر واقف برای آنان در هنگام وقف چنین اختیاراتی را قرار داده باشد. (۲۰۰۶)
۶. متولی وقف باید مصالح وقف را در نظر بگیرد.
مثال: اگر متولی طبق وقفنامه مجاز بود موقوفه را اجاره دهد، واجب است در تعیین مبلغ اجاره رعایت مصلحت و منفعت وقف را بنماید. در نتیجه اگر در تخفیف مبلغ اجاره، به سبب اوضاع و احوال خاص مستأجر یا اهمیت کاری که وقف برای آن اجاره داده میشود، نفع و مصلحت وقف باشد، اشکال ندارد و الّا جایز نیست. (۲۰۱۰)
امام خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۳۷ –
نحوه اداره موقوفه توسط چند متولی
تولیت بیش از چند نفر به سه صورت متصوّر است:
۱. تولیت برای هر یک از آنان مستقلاً قرار داده شده است ← در عمل و تصرف مستقلاند و بر هیچ یک از آنها لازم نیست در انجام امور وقف به دیگری مراجعه کنند و در این صورت، عمل شخصیکه زودتر اقدام نموده، نافذ است. اگر یکی از آنها بمیرد یا از صلاحیت تولیت خارج شود، دیگری در تولیت وقف منفرد میشود.
۲. تولیت بین آنان به صورت اجتماع است ← هیچ کدام نمیتوانند به صورت مستقل عمل کنند. در این صورت اگر یکی از آنها بمیرد یا از صلاحیت تولیت خارج شود، بنابر احتیاط واجب، حاکم شرع شخص دیگری را جای او قرار میدهد تا با فرد دیگری که باقی مانده، تولیت را به عهده گیرند.
۳. تولیت بعضی از امور به یک فرد و بعضی دیگر به دیگری واگذار شده است؛ مثلاً رسیدگی به وقف را به فردی و تقسیم منافع بین موقوفعلیهم را به دیگری سپرده است. ← هر کدام در انجام وظایف تعیین شده مستقل میباشند.
مسأله
۱. بعضی از وقف بدون متولی اگر واقف تولیت بعضی از امور موقوفه را به شخصی واگذار نماید و بقیه امور را مهمل گذاشته و مشخص نکرده باشد، در این صورت وقف نسبت به آن امور بدون متولی منصوب است که حکم آن در مسئله عدم تعیین متولی گذشت.
۲. چند متولی برای یک وقف اگر چند نفر به عنوان متولی وقف نصب شده باشند، در صورتیکه واقف، تولیت آنان را به طور مطلق بیان کرده و قرائنی بر استقلال بعضی از آنان در اداره امور وقف وجود ندارد (حتی به این نحو نباشد که واقف گفته باشد رأی اکثریت متولیان ملاک است) در این صورت هیچ یک از متولیان حتی اکثریت آنان حق ندارند بدون رضایت سایر متولیان اقدام به کاری کنند. بلکه باید از طریق مشورت با هم و اتخاذ رأی واحد (نه اکثریت) با هم عمل کنند و اگر بین آنان نزاعی واقع شود، واجب است به حاکم شرع مراجعه کنند تا حاکم آنان را الزام کند تا با هم به توافق برسند. (۲۰۰۵)
۳ . نزاع در بین متولیان اگر برخی متولیان مدعی شوند که برخی دیگر از متولیان خائناند، واجب است مسئله را به حاکم شرع ارجاع دهند و متولیان خائن را از کار برکنار کنند. (۲۰۰۷)
مسأله ۲۶۸۶- اگر ملكي را مثلاً برفقرا يا سادات وقف كند يا وقف كند كه منافع آن به مصرف خيرات برسد، در صورتي كه براي آن ملك متولّي معين نكرده باشد، اختيار آن با حاكم شرع است.
امام خامنه ای، مكارم، مظاهری: رجوع كنيد به ذيل مسأله ۲۶۸۵.
*****
زنجانی: مسأله ۲۶۹۵- اگر ملکی را بر عناوین عامی وقف کند، مثلاً آن را بر فقراء یا سادات وقف کند یا وقف کند که منافع آن به مصرف خیرات برسد، باید برای آن متولّی تعیین کند یا مال وقف را تحت تصرّف کسانی که برای آنها وقف کرده قرار دهد و آنها عملی متناسب با وقف در آن انجام دهند. و اگر متولّی تعیین شده بمیرد و برای بعد از او متولّی تعیین نشده باشد، وقف باطل نمیشود بلکه اختیار آن با حاکم شرع است.
جوادی آملی: مسأله 2706. اگر ملکى را مثلاً بر فقرا یا سادات یا مصرف خیر دیگری وقف کند باید براى آن وقف متولّى معین کند. در صورتى که براى آن ملک متولّى معین نکرده باشد، اختیار آن با حاکم شرع است.
مسأله 2687- اگر ملكي را بر افراد مخصوصي مثلاً بر اولاد خود وقف كند كه هر طبقه اي بعد از طبقه ديگر ازآن استفاده نمايد، چنانچه متولي ملك، آن را اجاره دهد و بميرد در صورتي كه مراعات مصلحت وقف يا مصلحت طبقه بعد را كرده باشد اجاره باطل نمي شود1. ولي اگر متولي نداشته باشد و يك طبقه از كساني كه ملك بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و در بين مدت اجاره بميرند (در صورتي كه طبقه بعد اجازه نكنند2) اجاره باطل مي شود و در صورتي كه مستأجر، مال الاجاره تمام مدت را داده باشد، مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدت اجاره را از مال آنان مي گيرد3.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- فاضل: ولي اگر يك طبقه از كساني كه ملك بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و در بين مدت اجاره بميرند، نفوذ اجاره نسبت به آينده، نياز به اجازه طبقه هاي بعد دارد.
گلپايگاني، صافي: چنانچه متولي ملك، آن را اجاره دهد و بميرد، احتياط لازم آن است كه مستأجر از متولي بعد نيز اجاره كند…
خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجاني، وحید: چنانچه متولي وقف آن را اجاره دهد و بميرد، اجاره باطل نمي شود…
2- خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجاني، وحید: چنانچه طبقه بعدي، آن اجاره را امضاء نكنند…
[قسمت داخل پرانتز در رساله آيات عظام: گلپايگاني و صافي نيست]
3- سيستاني: ما بقي مال الاجاره را از زمان باطل شدن پس مي گيرد.
وحید: مى تواند مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدّت اجاره را از مال آنان بگیرد.
*****
مكارم: مسأله ۲۳۱۵- در وقف خاصّ (مانند وقف بر اولاد) چنانچه متولي، آن ملك را اجاره دهد و از دنيا برود، در صورتي كه با مراعات مصلحت وقف و طبقات آينده بوده باشد، اجاره باطل نمي شود، ولي اگر متولي نداشته باشد و طبقه اوّل آن را اجاره دهند و در بين مدت اجاره بميرند، ادامه اجاره نسبت به آينده بدون اجازه طبقه بعد اشكال دارد و هرگاه مستأجر، مال الاجاره تمام مدت را داده باشد آنچه مربوط به بعد از مرگ طبقه اوّل است گرفته مي شود و به طبقه بعد داده خواهد شد. (به شرط اين كه آنها اجاره را اجازه بدهند).
مظاهری: مسأله ۲۲۳۴- اگر متولّى وقف ملك را اجاره داده باشد و بميرد، اجاره باطل نمىشود، ولى اگر كسانى كه ملك بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و بميرند در صورتى اجاره صحيح است كه ديگران آن را اجازه دهند.
مسأله 2688- اگر ملك وقف خراب شود، از وقف بودن بيرون نمي رود1.
این مسأله در رساله آيات عظام: بهجت و مظاهری نیست.
1- اراكي: مگر در وقف بر عنوان مادام العنوان، مثل وقف بستان و خانه مسكوني كه پس از خراب شدن از وقف بودن بيرون مي رود و عرصه وقف نيست.
خوئي، فاضل، تبريزي: مگر آن كه عنواني را قصد كرده باشد كه آن عنوان از بين برود مثل اين كه باغ را براي تنزّه (فاضل: براي تفريح) وقف كرده باشد، كه اگر آن باغ خراب شود وقف باطل مي شود و به ورثه واقف بر مي گردد.
وحید: مگر آن كه متعلّق وقف عنوانى باشد كه به زوال آن عنوان متعلّقى براى وقف نماند، مانند آن كه خانه را وقف كند براى استفاده از سكناى آن مادامى كه خانه به این هیئت باقى است، كه در این صورت به زوال آن عنوان وقف باطل مى شود و به واقف و با نبودن او به ورثه بر مى گردد.
زنجاني: بلكه اگر بتوان با تعمير كردن از آن استفاده مورد وقف انجام گيرد بايد آن را تعمير كرد و در صورتي كه با تعمير هم استفاده مورد وقف ممكن نباشد، بايد هرچند با فروش آن ملك، آن را در نزديكترين كار به نظر واقف صرف كرد و اگر آن هم ممكن نباشد، در كارهاي خير صرف كرد.
*****
سيستاني: مسأله ۲۷۰۵- اگر عين موقوفه خراب شود، از وقف بودن بيرون نمي رود مگر آن كه وقف مقيد به عنوان خاصي باشد و آن عنوان از بين برود مثل اين كه باغ را به قيد باغ بودن وقف كرده باشد كه اگر آن باغ خراب شود وقف باطل مي شود، و به ورثه واقف بر مي گردد.
سبحانی: مسأله ۲۳۰۸ – اگر مسجد خراب شود، عرصه آن به حال وقف باقى مى ماند، و همچنين اگر خانه اى كه براى گروهى وقف بوده ويران گردد، عرصه آن به عنوان صدقه مطلقه باقى مى ماند
جوادی آملی: مسأله 2709. اگر اصل ملک وقف شود نه عنوان آن، ولی عنوان آن خراب شود، ملک از وقف بودن بیرون نمىرود.
مسأله اختصاصی
جوادی آملی: مسأله 2708. گندم یا جو که از زمینهاى موقوفه برداشت مىشود و همچنىن انگور ىا خرما که از باغهاى وقفى به دست مىآىد مشمول زکات نىست، همچنىن درآمدهاى وقفى اگر یک سال بماند متعلق خمس نمیشود.
مسأله 2689- ملكي كه مقداري از آن وقف است و مقداري از آن وقف نيست اگر تقسيم نشده باشد، حاكم شرع1 يا متولي وقف مي تواند با نظر خبره سهم وقف را جدا كند2.
این مسأله در رساله آيات عظام: سبحانی، بهجت و مظاهری نیست.
1- فاضل: مجتهد جامع الشرائط…
2- سيستاني: اگر تقسيم نشده باشد، متولي وقف و مالك قسمتي كه وقف نيست، مي توانند وقف را جدا كنند.
زنجانی: اگر تقسيم نشده باشد، مالك قسمتي كه وقف نيست به همراه متولي وقف (و درصورتي كه وقف متولي شرعي نداشته باشد يا دسترسي به وي امكان پذير نباشد مالك قسمت غير وقفي به همراه حاكم شرع) مي توانند وقف را جدا كنند و اگر بهره برداري مناسب از مال وقف بدون تقسيم امكان نداشته باشد، بر متولي وقف (يا حاكم شرع) لازم است براي تقسيم وقف اقدام كند.
*****
وحید: مسأله ۲۷۵۳- ملكى كه به نحو مشاع مقدارى از آن وقف است و مقدارى از آن وقف نیست، ـ اگر متولّى خاص داشته باشد ـ متولّى با مالك قسمتى كه وقف نیست مى توانند آن ملك را با نظر خبره قسمت كنند، و در صورتى كه متولّى خاص نداشته باشد حاكم شرع با مالك، متصدّى قسمت مى شوند.
مكارم: مسأله 2317 – وقف مشاع جايز است، يعني مي توان مثلاً دو دانگ از خانه يا مزرعه اي را وقف كرد و در صورت لزوم، حاكم شرع يا متولي مي تواند مال موقوفه را با نظر اهل خبره جدا كند.
جوادی آملی: مسأله 2710. ملکى که مقدارى از آن وقف است و مقدارى از آن وقف نیست، افراز وقف لازم نیست و اگر بنا بر تقسیم باشد حاکم شرع ىا متولى وقف مىتواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند.
مسأله 2690- اگر متولّي وقف خيانت كند و عايدات آن را به مصرفي كه معين شده نرساند1 چنانچه براي عموم وقف نشده باشد2 در صورت امكان حاكم شرع بايد به جاي او متولي اميني معين نمايد.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- اراكي: حاكم شرع بايد ناظري معين كند كه از خيانت متولي جلوگيري كند.
گلپايگاني، صافی: حاكم شرع بايد به جاي او متولي اميني معين نمايد.
زنجاني: حاكم شرع بايد در صورت امكان با گماردن ناظري از خيانت وي جلوگيري كند و اگر ممكن نيست متولي امين ديگري را معيّن كند.
2- بهجت، نوري: چنانچه براي عموم وقف شده باشد…
*****
خوئي، تبريزي: ۲۶۹۹، فاضل: ۲۸۲۹، وحید: ۲۷۵۴، سیستانی: مسأله ۲۷۰۷- اگر متولی وقف خیانت کند و عایدات آن را به مصرفی که معین شده نرساند. حاكم شرع، اميني را به او ضميمه مي نمايد كه مانع از خيانتش گردد و در صورتي كه ممكن نباشد، مي تواند (سيستاني: او را عزل و) به جاي او متولي اميني معيّن نمايد.
.وحید: اگر متولّى وقف در مال موقوفه خیانت كند…
مكارم: مسأله ۲۳۱۸- هرگاه در اوقاف عمومي متولّي خيانت كند و عايدات آن را به مصرفي كه معيّن شده نرساند، حاكم شرع بايد متولّي اميني براي آن معيّن نمايد يا در كنار او بگذارد و اگر متولّي وقف خاص خيانت كند، حاكم شرع با موافقت طبقه موجود براي آنها متولّي تعيين يا ضميمه مي كند.
مظاهری: مسأله ۲۲۳۵- اگر متولّى وقف بميرد يا خيانت كند و يا از عهده اداره وقف برنيايد بايد مراجعه به حاكم شرع شود تا حاكم شرع متولّى يا ناظر معيّن نمايد.
جوادی آملی: مسأله 2711. اگر متولّى وقف خیانت کند و درآمد آن را به مصرفى که معین شده نرساند، چنانچه ضمیمه کردن ناظر امین کافی باشد نیازی به تعیین متولی دیگر نیست و اگر کافی نباشد حاکم شرع باید متولى تعیىن کند.
مسأله اختصاصی
جوادی آملی: مسأله 2712. اگر واقف، مال یا حقى را براى اداره مسجد، دانشگاه، حوزه، حسىنىه اختصاص داده و براى اىن رقبات وقفى، متولى امینی را معىّن کرده که به وظیفه تولیتی خود عمل میکند، دىگرى نمیتواند متولى را برکنار کند و رقبات وقف را از اختىار او درآورد؛ هرچند در توزىع درآمد و مصرف آن، اگر بر اساس قسط و عدل و وقفنامه عمل کند ظلم نکرده، ولى در تصدى سِمَت تولىت وقف، غاصب و ظالم است.
آیت الله خامنه ای، رساله آموزشی، ص ۲۳۸ – عزل و نصب متولی
همانطور که قبلاً اشاره شد، نصب متولی طبق آنچه در ابتدای همین درس آمده، به عهده واقف است. اما عزل او در صورتی است که به مصلحت موقوفه عمل نکند یا خلاف وقفنامه عمل کند (یا به خاطر خیانت یا عدم توانایی)، که در این صورت حاکم شرع او را الزام به رعایت مصالح موقوفه میکند و در نهایت عزل مینماید. همچنین اگر واقف طبق وقفنامه شرایطی را برای عزل متولی بیان نموده، آنچه در وقفنامه ذکر شده نیز میتواند موجب عزل وی باشد.
مسأله 2691- فرشي را كه براي حسينيه وقف كرده اند، نمي شود براي نماز به مسجد ببرند1، اگر چه آن مسجد نزديك حسينه باشد2.
1- بهجت: نمي توان براي استفاده هاي ديگر، حتي براي نماز به مسجد يا غير مسجد ببرند…
2- سيستاني: ولي اگر ملك حسينيه باشد با اجازه متولي مي شود به جاي ديگر منتقل نمود.
*****
فاضل: ۲۸۳۰، مكارم: مسأله ۲۳۱۹- فرشي را كه براي حسينيه وقف كرده اند، نمي شود براي نماز به مسجد ببرند (فاضل: اگر چه آن مسجد نزديك حسينه باشد) و اگر ندانند آن فرش مخصوص حسينه است يا نه، باز بردن آن به جاي ديگر صحيح نيست، همچنين ساير اموال وقف، حتي مهر نماز مسجدي را به مسجد ديگري نمي توان برد.
مظاهری: مسأله ۲۲۳۶- فرش يا چيز ديگرى را كه براى جايى وقف كردهاند مىشود براى آنچه وقف شده در جاى ديگر مصرف كنند مگر اينكه وقف مخصوص آنجا باشد.
مسأله 2692- اگر ملكي را براي تعمير مسجدي وقف نمايند، چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير ندارد1 و احتمال هم نمي رود كه تا مدّتي احتياج به تعمير پيدا كند2، (در صورتي كه غير از تعمير احتياج ديگري نداشته باشد و عايداتش در معرض تلف و نگهداري آن لغو و بيهوده باشد3) مي توانند عايدات آن ملك را به مصرف مسجدي كه احتياج به تعمير دارد برسانند.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- گلپايگاني، خوئي، تبريزي، صافي: و انتظار هم نمي رود كه تا مدّتي احتياج به تعمير پيدا كند، مي توانند عايدات آن ملك را به مصرف مسجدي كه احتياج به تعمير دارد برسانند.
سيستاني: و انتظار هم نرود كه در آينده نه چندان دور احتياج به تعمير پيدا كند و نيز ممكن نباشد كه عايدات آن ملك را جمع نموده و نگه دارند كه تا بعدها به تعمير مسجد برسد، در اين صورت احتياط لازم آن است كه عايدات آن ملك را در آنچه نزديك به مقصود واقف بوده صرف نمايند مانند تأمين بقيّه احتياجات مسجد يا تعمير مسجد ديگر.
وحید: و انتظار هم نمى رود كه احتیاج به تعمیر پیدا كند به نحوى كه نگهداشتن عایدات آن ملك براى تعمیر عقلایى نباشد صحّت چنین وقفى محلّ اشكال است.
2- مكارم: در آمد آن ملك را مي توان به مصرف تعمير مسجد ديگري رساند.
3- [قسمت داخل پرانتز در رساله آيت الله نوري نيست]
*****
زنجاني: مسأله ۲۷۰۱- اگر ملكي را براي تعمير مسجدي وقف نمايند، در صورتي كه اين مسجد به هيچ وجه به تعمير احتياج نداشته باشد و احتمال احتياح در آينده را هم ندهند، به طوري كه نگهداري عايدات لغو وبيهوده باشد، مي توان در ديگر احتياجات اين مسجد صرف كرد و اگر مسجد هيچ گونه احتياجي نداشته باشد و احتمال احتياج هم ندهند مي توانند عايدات وقف را به مصرف مسجد ديگري كه احتياج به تعمير دارد برسانند.
مظاهری: مسأله ۲۲۳۷- هر جا كه حاكم شرع فروش يا تبديل وقف را صلاح بداند مىتواند وقف را تبديل نمايد و يا بفروشد نظير اينكه مالى را كه وقف كردهاند بدون استفاده بماند و يا به طورى خراب شود كه نتوانند استفادهاى را كه مال براى آن وقف شده از آن ببرند، يا بين كسانى كه مال را براى آنان وقف كردهاند اختلاف پيدا شود و خوف آن برود كه مال يا جانى تلف شود.
اگر ملكى را مثلاً براى تعمير مسجدى وقف نمايند، چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير ندارد با اذن حاكم شرع عايدات آن، در غير تعمير، يا تعمير مسجد ديگر و مانند اينها مصرف مىشود.
مسأله 2693- اگر ملكي را وقف كند كه عايدي آن را خرج تعمير مسجد نمايند و به امام جماعت و به كسي كه در آن مسجد اذان ميگويد بدهند1 در صورتي كه بدانند2 كه براي هر يك چه مقدار معيّن كرده3، بايد همانطور مصرف كنند و اگر يقين4 نداشته باشند، بايد اوّل مسجد را تعمير كنند و اگر چيزي زياد آمد بين امام جماعت و كسي كه اذان مي گويد بطور مساوي5 قسمت نمايند6 و بهتر آن است كه اين دو نفر در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
این مسأله در رساله آیات عظام: بهجت وسبحانی نیست.
1- زنجاني: متولي آن را در همه يا برخي از اين موارد به گونه اي كه به نظر واقف نزديكتر است مصرف مي كند. [پايان مسأله]
2- گلپايگاني، خوئي، فاضل، تبريزي، صافي، وحید: يا اطمينان داشته باشند…
3- سيستاني: در صورتي كه براي هر يك مقداري معيّن كرده باشد، بايد همان طور مصرف كنند و اگر تعيين نكرده باشد، بايد اوّل مسجد را تعمير كنند و اگر چيزي زياد آمد، متولي آن را بين امام جماعت و كسي كه اذان مي گويد به طوري كه صلاح مي داند قسمت نمايد ولي بهتر آن است كه اين دو نفر در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
4- خوئي، گلپايگاني، صافي، تبريزي، فاضل، وحید: يا اطمينان…
5- تبريزي: بطور مناسب…
6- گلپايگاني، صافي: اگر چيزي زياد آمد، امام جماعت و كسي كه اذان مي گويد، در تقسيم آن با يكديگر مصالحه كنند.
وحید: اگر چیزى زیاد آمد، بنا بر احتیاط واجب امام جماعت و كسى كه اذان مى گوید در تقسیم با یكدیگر صلح نمایند.
*****
مكارم: مسأله ۲۳۲۱- هرگاه ملكي را وقف كنند كه منفعت آن خرج تعمير مسجد و امام جماعت و اذان گو و مانند آن شود، در صورتي كه معلوم باشد براي هر كدام چه مقدار معيّن كرده، بايد به همانگونه مصرف كنند و اگر مقداري براي آن تعيين نشده، بايد مطابق نظر متولي، آن طور كه صلاح و مصلحت است، عمل نمايند.
مظاهری: مسأله ۲۲۳۹- اگر ملكى را وقف كند كه عايدى آن خرج چند چيز شود، در صورتى كه نداند كه براى هر يك چه مقدار معيّن شده، بايد با اذن حاكم شرع تعيين مقدار شود.
مسأئل اختصاصي
مكارم: مسأله ۲۳۲۲- مؤسسات و جمعيّتهايي كه در زمان ما تشكيل مي دهند و به ثبت مي رسانند و داراي شخصيت حقوقي است مي توان چيزي را به آن تمليك كرد و در اين صورت بايد مطابق اساسنامه مصرف شود، اموال اين گونه مؤسسات در بعضي از جهات شبيه وقف است ولي وقف نيست، بلكه ملك آن مؤسّسه است و هرگاه كسي از مؤسّسين يا اداره كنندگان از دنيا بروند چيزي به وارث آنها نمي رسد، مگر اين كه در اساسنامه ذكر شده باشد، آنچه در بالا گفته شد، در مورد مؤسّساتي كه طبق موازين عقلاء تشكيل شده، ولي هنوز به ثبت قانوني نرسيده، نيز جاري است.
مظاهری: مسأله ۲۲۴۰- مؤسّساتى كه داراى شخصيت حقوقى است اگر افرادى كه آن مؤسّسه را تشكيل دادهاند آن را از ملك خود بيرون كنند، و يا چيزى را به آن مؤسّسه تمليك كنند، ملك آن مؤسّسه مىشود و بايد مطابق اساسنامه آن مؤسّسه عمل شود و وقف نيست و احكام وقف را ندارد.
مظاهری: مسأله ۲۲۴۱- متولّى وقف مىتواند فرش مسجد يا كتابهاى كتابخانه و مانند اينها را كه آن مسجد و آن كتابخانه احتياج ندارد يا بلا استفاده مانده است تبديل نمايد و يا بفروشد و اگر آن مسجد يا كتابخانه و مانند آنها متولّى ندارد با اجازه حاكم شرع مىتوانند آن كار را انجام دهند.
مظاهری: مسأله ۲۲۴۲- اگر جايى را وقف كنند زير زمين به اندازه متعارف و بالاى ساختمان به اندازه متعارف خود به خود وقف مىشود مگر اينكه تعيين كند كه چه مقدار وقف است بنابراين مىتواند زيرزمينى را دستشويى و طبقه اوّل آن را مسجد و طبقات ديگر را ملك شخصى يا كتابخانه يا غير اينها قرار دهد.
جوادی آملی: مسأله 2716. تغىىر موارد مصرف وقف، ضررى به اصل وقف نمىزند؛ برای مثال، اگر کسی مالی را برای روشناىى مسجد وقف کرده و در گذشته، هزىنه خرىد نفت مىشده است، اکنون به مصرف برق و مانند آن مىشود.