3- آفتاب
بنابر مشهور آفتاب، زمين، ساختمان نيز آنچه را كه به آن متصل است از چوب، در، پنجره و ميخ بلكه درختان و ميوهها و گياهان و سبزيجات، اگرچه وقت چيدن آنها رسيده باشد، پاك مىكند. ولى بعيد نيست كه آفتاب مطلقاً مطهّر نباشد. با اين مطلب وضع مسائل بعدى روشن مىشود.
(مسأله 477) بنابرمشهور در اين مسئله ومسائل بعدى، آفتاب وقتى متنجس را پاك مىكند كه عين نجاست برطرف شود و نجستر باشد و با تابش خورشيد عرفاً خشك شود اگرچه باد وغير آن بطور جزئى در خشك شدن آن كمك كنند.
(مسأله 478) باطن چيز نجس به تبع پاك شدن ظاهر با تابيدن آفتاب پاك مىشود.
(مسأله 479) اگر زمين نجس، خشك شده باشد، بايد آن را با آب پاك يا نجس، خيس كنند تا باخشك شدن به وسيله آفتاب پاك شود.
(مسأله 480) اگر زمين به بول نجس شود، چنانچه با تابيدن آفتاب خشك شود پاك مىگردد ولازم نيست روى آن آب ريخت. امّا اگر بول غليظ و داراى جرم باشد، با خشك شدن به واسطه تابيدن خورشيد پاك نمىشود، بلكه سطح زمينى نيز كه روى آن جرم است پاك نمىشود.
(مسأله 481) سنگ ريز، خاك، گِل و سنگ، چنانچه جزو زمين باشد، با تابيدن خورشيد پاك مىشود اگرچه قابل نقل و انتقال باشد. اگر جزو زمين نباشد، مانند: آجر كه با قير يا سنگ روى زمين فرش شود و به آن زمين نگويند، با تابيدن خورشيد ثبوت حكم بر آن مشكل است.
(مسأله 482) ميخ ثابت در زمين يا ساختمان، حكم زمين را دارد اما اگر كنده شودآن حكم راندارد و اگر آن را به جايش برگردانند، دوباره همان حكم را پيدا مىكند.