سوال 1- من در خارج از ایران زندگی‌ می‌کنم و با خانومی آشنا شده‌ام که از شوهرش که در ایران است سه ساله که طلاق گرفته است ولی‌ نتوانسته که طلاق نامه را بگیرد(چون خودش سوئد است).ولی‌ این خانم از دین مسلمانی به دین مسیحیت در آمده، آیا بنده که مجرد هستم می توانم با این خانم ازدواج موقت کنم؟

پاسخ – در فرض سوال که آن زن از دین اسلام خارج و مرتد شده است، ازدواج دائمی با او جایز نیست ولی در صورتی که ارتداد آن زن قطعی باشد نیاز به طلاق و طلاق نامه نیست، چون با ارتداد زوجیت قبلی باطل می شود؛ لذا ازدواج موقت اشکال ندارد.

سوال 2- من در اروپا زندگی‌ می‌کنم،زن بنده از مسلمانی به دین مسیحیت در آمده، من خیلی‌ نصیحتش کردم (حدود سه ماه)ولی‌ برنگشت به اسلام.
می‌خوام ازش جدا بشم، آیا احتیاج به طلاق نامه است،یا که همین که مرتد شده نکاح باطل میشود و همه چی تمام است؟

پاسخ – اگر واقعاً از اسلام خارج شده و به دین مسحیت در آمده است، نیاز به طلاق ندارد.

سوال 3- اگر زن دائمی مرد مسلمان بدون اجازه شوهرش مسیحی‌ شود آیا ازدواج باطل می شود

پاسخ- زن چه با رضایت شوهر و یا بدون رضایت شوهر، هرگاه مرتد شود، شوهر از زن جدا می شود، در صورت ارتداد زن زندگی او با شوهر مسلمانش جایز نیست؛ مگر اینکه توبه کند.

سوال 4- بنده با نامزدم بیش از هفت سال هست که عقد دائم هستیم و هر دو در سوئد زندگی میکنیم. همسرم هنوز هم در خانه پدر و مادرش هست و ما در این مدت همخوابی نداشته ایم.
در این مدت به علت تفاوتهای اخلاقی و فکری همیشه دچار بحث و دعوا بودیم که حتی بر روی خانواده هایمان هم تاثیر گذاشت و باعث ناراحتیهای بیشتر در بین خانواده ها هم شد. عروسی هم در ابتدای سه سال به خواست خانواده عروس و بعد از آن بدلیل ناراحتیهای پیش آمده به عقب افتاد تا اینکه سال پنجم عقد برنامه عروسی جدی شد و بنده با همسرم برای خرید جهیزیه و طلا به ترکیه رفتیم. در ترکیه بخاطر مسائل مادی و تفاوت طرز فکرها ما دوباره بحث کردیم. ولی بازهم تصمیم بر ادامه زندگی بود.
دو ماه بعد از برگشت از ترکیه پدر و مادرم به خانه خانواده عروس رفتند که من همراه شان نبودم. بین خانواده ها در آن مدت بحث و دعوا پیش آمد که باعث ناراحتی های عمیق شد.
در این دو سال اخیر ارتباطها قطع شد و تماسهای تلفنی ما را جواب نمیدادند. من با همسرم بعد از گذشت یک سال از بحث خانواده ها یکی دو بار بصورت چت باهم صحبت کردیم که همسرم میگفت پدرم تا نرود معذرت نخواهد آنها حاضر به ادامه ارتباط نیستند.
در این بین آنها پدرم را مقصر میدانستند و پدرم این را سو تفاهم میدانست که حرفهای پدرم خطاب به آنها نبوده بلکه یک بهانه شده است.
با وجود اینها چند روز پیش همسرم با من تماس گرفت و خاستار این شد که ما برویم پیش روحانی که عقمان را خوانده و بصورت توافقی از هم جدا بشویم. بنده هم گفتم ما صحبتی نکرده و بین خود به توافقی نرسیده ایم. اگه میخواهید صحبت کنید بهتر از گذشته را فراموش کرده و با آرامش صببت کرده به توافق برسیم. من همچنان گفتم نظرم به جدا شدن نیست و شرایطم را نیز شرح دادم. اگر همه چیز گذشته را صلوات گفته و همدیگر را میبخشید میتوانیم عروسی گرفته و باهم زندگی کنیم. اگر نظر عروس و خانواده عروس به جدا شدن است باید آنها برای طلاق اقدام کنند چون هیچ رابطه ای یکطرفه نیست.
سوال بنده این است که درصورت به توافق نرسیدن اگه بنده بخاطر مصلحت اندیشی و ادامه زندگی هردویمان درخواست طلاق کنم چه حکمی راجع به مهریه عروس داده میشود؟
آیا مخارجی که بنده در این مدت متحمل شدم، اعم از مخارج جهیزیه، طلا، لباس مخارج دکتر و کمک هزینه ماهیانه همسرم باری در این قضیه دارد؟
سوام دوم این است که در این شرایط اگر همسرم نه بخواهد جدا شود و نه بخواهد عروسی کنیم من باید چه بکنم؟ آیا از نظر شرعی اجازه دارم همسر دوم بگیرم؟ آیا رضایت و اجازه ایشان لازم است؟

پاسخ-

ج۱: اگر زوجه مهریه‌اش را نبخشیده است، در صورت نزدیکی و آمیزش تمام مهریه و در فرض عدم نزدیکی نصف مهریه را حق دارد و در امر طلاق، زوجه باید رضایت زوج را به دست آورد.
ج۲: در فرض سؤال، طلاها و اجناس دیگر را که برای عروس داده‌اید حکم هدیه را دارد که اگر برای عروس بخشیده باشید و او از ذوی الارحام شما است نمی‌توانید مطالبه کنید و اگر از ذوی الارحام نیست و عینش موجود است می‌توانید پس بگیرید و مخارج دیگر را که با اختیار خود مصرف نموده‌اید حق مطالبه ندارید.
ج۳: زوج جهت ازدواج مجدد نیاز به اجازه همسرش ندارد ولی زوجه تا طلاق نگرفته نمی‌تواند با مرد دیگر ازدواج کند.

 

دانلود ازدواج و طلاق در بلاد غیر اسلامی- آیت الله محقق کابلی

لینک کوتاه: https://porsan.org/?p=4315