تشييع جنازه
مستحب است مؤمنان را از مرگ مؤمن با خبر سازند تا او را تشييع نمايند. در روايت آمده است: «كسى كه دنبال جنازه راه رود در قيامت چهار نوع شفاعت به او عطا مىشود وچيزى نمىگويد مگرآن كه مَلَكى مىگويد مثل آن مال شما». در جاى ديگر مىفرمايد: «اولين چيزى كه به مؤمن در قبرهديه مىشود، آمرزش گناهان كسى است كه او را تشييع نموده».
آداب تشييع جنازه بسيار است، از آن جمله اين كه: پياده و پشت سر جنازه و با خشوع و تفكر راه رود وجنازه را بر دوش خود بگيرد وبگويد: «بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، اللّهمَّ اغْفِر لِلْمُؤْمِنِيْنَ وَالْمُؤْمِنَاتِ».
در تشييع جنازه خنديدن، لهو ولعب وتند راه رفتن مكروه است واينكه بگويد: با جنازه مدارا كنيد وبراى ميت استغفار نماييد. نيز مكروه است سواره جنازه را تشييع كردن وجلو جنازه راه رفتن وسخن گفتن بجز ذكر خدا ودعا واستغفار، نيز بردوش گرفتن عبا مكروه است به جز براى صاحب عزا كه براى او مستحب است عبا را بردوش بگيرد و با پاى برهنه راه برود.
دفن
واجب كفائى است كه ميت را طورى در زمين دفن كنند كه بوى او مردم را آزار ندهد ودرندگان نتوانند بدنش را بيرون آورند. دفن او در بنا يا تابوتى كه آن دو غرض را برآورده مىكند كفايت نمىكند. ميت را به پهلوى راست بنحوى بخوابانند كه جلوى بدنش رو به قبله باشد و چنانچه قبله معلوم نباشدبه گمان عمل كنند و چنانچه گمان به قبله نيز نداشته وتأخير ممكن نباشد، دفن رو به قبله ساقط مىشود.
اگر كسى در كشتى بميرد و نتوانند ولو با تأخير در زمين دفن كنند، بايد او را غسل وحنوط دهند و بر وى نماز بخوانند وسپس درون خمره گذاشته در آن را ببندند و به دريا بيندازند و اگر ممكن نشد، سنگى به پاى او بسته، به قعر دريا بيندازند. اگر بيم آن باشد كه دشمن قبر ميت را بشكافد وبدن او رامثله كند حكم همين خواهد بود.
(مسأله 311) دفن مسلمان در گورستان كفار در صورتى كه بى احترامى براى او باشد جايز نيست، همچنين دفن كافر در قبرستان مسلمانان چنانچه هتك حرمت وذلت مسلمانان باشد، جايز نمىباشد اگر موجب هتك حرمت نباشد بعيد نيست جايز باشد هرچند احتياط ترك آن است.
(مسأله 312) اگر بچه مسلمان در شكم مادر كافر باشد وهر دو بميرند، بنا براحتياط بايد مادررادرگورستان مسلمانان به پهلوى چپ، پشت به قبله دفن كنند.
(مسأله 313) دفن مسلمان در جايى كه به او بى احترامى شود جايز نيست، مثل دفن كردن درزباله دان يا چاه فاضلاب يا در جاى غصبى يا زمينى كه براى غير دفن وقف شده است، مثل مدارس، مساجد، حسينيهها وكاروانسراها.
(مسأله 314) دفن ميت در قبر مرده ديگرى قبل از آن كه بپوسد وخاك گردد جايز نيست مگر آنكه قبر قبلًا نبش شده باشد كه در اين صورت بنابر اقوى دفن در آن جايز است.
(مسأله 315) مستحب است قبر را به اندازه طول قامت يا تا حد ترقوه انسان گود كنند ولحدى رو به قبله به مقدار نشستن او ترتيب دهند و در زمين سست شكافى مانند نهر آب در وسط قبر ايجاد كنند و ميت را در آن بگذارند و بر او سقف بزنند. اگر ميت زن باشد هنگام دفن، روى قبر را با پارچهاى بپوشانند و هنگام گذاشتن ميت در لحد ذكر بگويند واطراف او حلقه بزنند وگرههاى كفن را ازطرف سر ميت باز كنند وصورتش را روى خاك بگذارند وبالشى از خاك زير سر او بسازند ومقدارى ازتربت امام حسين عليه السلام با او بگذارند وشهادتين واقرار به ائمه عليهم السلام را به او تلقين نمايند ولحد را با گِل ببندند وكسى كه ميت را در قبر گذاشته از طرف پاى او از قبر بيرون بيايد وحاضران به جز ارحام باپشت دست، خاك بريزند وقبر را چهارگوشه بسازند ودور قبر رو به قبله از طرف سر ميت آب بپاشند و اگر آب زياد شد آنرا وسط قبر بريزند سپس حاضران دستها را در خاك قبر فرو ببرند- خصوصاً اگر ميت (هاشمى) باشد يا حاضران به نماز ميت نرسيده باشند- وبگويند: «اللّهمَّ جَافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَصَعِّدْ رُوحَهُ الَى أرْوَاحِ الْمُؤْمِنِيْنَ فِى عِلِّيّينَ وَالْحِقْهُ بِالصَّالِحِيْنَ» وبعد ازپايان مراسم دفن ورفتن همه تشييع كننده ها، ولى ميت دوباره با صداى بلند او را تلقين كند و اسم ميت را بر قبر يا لوحى بنويسند.
(مسأله 316) دفن كردن دو ميت در يك قبر مكروه است، همچنين مكروه است وارد شدن پدر در قبر فرزند و وارد شدن مرد نامحرم در قبر زن و ريختن خويشاوندان خاك را بر قبر پوشاندن قبر با چوب ساج، گچ كارى و گِل كارى قبر، به شكل كوهان درست كردن قبر، نشستن، راه رفتن و تكيه كردن بر آن، ساختمان درست كردن بر قبر و بازسازى آن مگر آن كه از بزرگان باشد.
(مسأله 317) انتقال ميت از شهرى كه در آن فوت نموده، به شهر ديگر مكروه است مگر به عتبات مقدسه واماكن محترمه كه انتقال به آنجا مستحب است مخصوصاً نجف وكربلا، زيرا در بعضى ازروايات آمده كه عذاب قبر وسؤال منكر ونكير در نجف برداشته مىشود. در جايى كه انتقال ميت جايزاست فرق نمىكند چه ميت دفن نشده باشد يا دفن شده و نياز به نبش قبر باشد و بعيد نيست كه نبش قبر در فرض مذكور با اجازه ولى صورت گيرد و موجب بى احترامى به ميت نگردد.
(مسأله 318) نبش قبر مؤمن بطورى كه جسدش هويدا شود اگرچه طفل يا ديوانه باشد، حرام است مگر آن كه بدانند بدنش به خاك بدل شده است.
نبش قبر در چند مورد جايز است:
1- شكافتن قبر به مصلحت ميت باشد مثل انتقال به مشاهد مشرفه يا اين كه ميت در جاى دفن شده باشد كه بى احترامى به او باشد مانند خاكروبه و چاه فاضلاب يا در جايى دفن شده باشد كه بر بدن او بيم رود مثل اين كه در مسير سيل و درندگان و دشمن دفن شده باشد.
2- رفع فتنه، جز با ديدن جسد ميت ممكن نباشد.
3- برداشتن مالى كه با او دفن شده باشد مثل انگشتر.
4- در جاى غصبى دفن شده باشد.
5- اگر بدون غسل يا كفن دفن شده باشد يا غسل وكفن كردن او باطل باشد يا پشت به قبله دفن شده باشد يا در جايى كه وصيت كرده، دفن نشده باشد، (در صورتى كه بى احترامى نباشد (مىتوان نبش قبر نمود و الّا ممنوع است.
(مسأله 319) امانت گذاشتن ميت در ساختمانى براى انتقال به مشاهد مشرفه جايز نيست، بلكه بايداو را طبق معمول دفن نمود سپس با اجازه ولى وبدون هتك حرمت او را منتقل كرد.
(مسأله 320) اگر ميت در زير زمين (سرداب) گذاشته شود، چنانچه جسد او به جهت بنا يا لحدى كه بر او چيده اند نمايان نشود، گذاشتن ميت ديگرى در آن سرداب جايز است، بلكه اگر بى احترامى به ميت اوّل نشود، حتى اگر بدن او نمايان هم بشود، دفن ميت ديگرى در آن سرداب مانعى ندارد.
(مسأله 321) اگر بچه در رحم مادر مسلمان بميرد وماندنش براى مادر خطر داشته باشد، بايد به آسانترين راه توسط پزشك زن او را بيرون آورند و چنانچه ناچار شوند براى سلامتى مادر او راقطعه قطعه كنند اشكال ندارد و اگر پزشك زن نبود، پزشك مرد نيز مىتواند به مقدارى كه ضرورت اقتضا كند اقدام نمايد.
اگر مادر بميرد و بچه در شكمش زنده باشد، بايد بوسيله پزشك زن و در صورت ضرورت پزشك مرد شكم او را پاره كنند وبچه را بيرون آورند.
(مسأله 322) اگر جامعه اسلامى به پزشك نياز داشته باشد وآموزش پزشكى متوقف بر كالبد شكافى بدن مسلمان باشد، در اين صورت بعيد نيست كه جايز باشد.
(مسأله 323) اگر قسمتى از جنازه ميت كه قفسه سينه در آن است پيدا شود، چنانچه عرفاً بر آن ميت صدق كند، واجب است جميع احكام ميت مانند غسل، كفن و دفن و … بر او جارى گردد و اگرعرفاً ميت بر او صدق نكند جارى شدن احكام ميت بر آن بنابر احتياط خواهد بود، پس اگر سينه يا قسمتى از آن حتى اگر قلب در آن باشد پيدا شود چون عنوان ميت بر آن صدق نمىكند نمازخواندن بر آن از باب احتياط است. چنانچه غير از استخوان سينه، اعضاء ديگر آن پيدا شوند با گوشت باشند يا بدون آن، بنابراحتياط بايد غسل وحنوط نموده و در پارچهاى پيچيده وبدون نماز دفن كند و اگر عضوى بدون استخوان يافت شود، بنابراحتياط در پارچهاى پيچانده دفن كنند.
(مسأله 324) بچه سقط شده كامل را بايد غسل، حنوط وكفن نمود ولى بر او نماز نمىخوانند و چنانچه بچه سقط شده چهار ماهه باشد وروح به او دميده باشد، بايد او را تجهيز وبدون نماز دفن نمود واما اگر كمتر از آن باشد، بايد بنابراحتياط واجب در پارچهاى پيچانده ودفن كند.