موارد فسخ اجاره
اجاره از عقود لازم است که فسخ نمیشود؛ مگر در موارد زیر:
۱. یکی از خیاراتیکه در باب بیع مطرح است ـ به جز خیار مجلس، حیوان و تأخیرـ وجود داشته باشد.
مثال: ۱. خیار تخلف شرط: یعنی موجر یا مستأجر ضمن عقد اجاره شرطی کند و طرف مقابل از آن تخلف کند؛ مثلاً موجر شرط کند از ملک او فقط استفاده مسکونی شود، نه تجاری؛ یا متعلق اجاره کاری باشد که قابل انجام بوده و اجیر کننده شرط کرده در زمان به خصوصی انجام شود. اما اجیر کوتاهی کرده یا اصلاً انجام این کار در آن مدت زمان غیر ممکن بوده است. در این صورت طرف مقابل حق فسخ دارد.
۲. خیار عیب: عیبی که موجب نقص در منافع باشد، پیش از اجاره در شیء اجاره داده شده وجود داشته و مستأجر نمیدانسته ← شیء اجاره داده شده:
الف) عین مشخصی است؛ مثلاً ماشین مشخصی را اجاره داده اما معیوب و غیر قابل استفاده است ← حق فسخ وجود دارد.
ب) کلی است ← موجر باید بدل آن را بدهد و اگر ممکن نیست ← حق فسخ وجود دارد؛ مثلاً اگر ماشینی با مشخصات کلی و مدل معلوم، اجاره شود و اجارهدهنده ماشینی که به ظاهر با آن مشخصات کلی، منطبق است را تحویل دهد و معلوم شود معیوب است ← موجر باید یک ماشین سالم با همان مشخصات را تحویل دهد و اگر چنین کاری غیر ممکن بود، میتوان اجاره را فسخ کرد.
اما اگر اجرت پرداختی معیوب باشد:
الف) جزئی است ← حق فسخ وجود دارد.
ب )کلی است ← بدل آن داده شود و اگر ممکن نیست ← میتوان فسخ کرد.
۲. تقایل: دو طرف قرارداد توافق به بر هم زدن و فسخ معامله کنند.
۳. شیء اجاره داده شده غصب شود:
الف) اگر غصب پیش از قبض و تحویل گرفتن از موجر باشد:
یک- اجاره گیرنده فسخ میکند ← اجرتالمسمی را از موجر میگیرد.
دو- اجاره گیرنده امضاء میکند ← اجرتالمثل را از غاصب میگیرد.
ب) بعد قبض باشد: اجاره صحیح است و فقط میتواند اجرتالمثل را از غاصب بگیرد؛ چه اجرتالمثل به میزان اجرتالمسمی باشد و چه کمتر یا بیشتر از آن.
مثال: اگر خانهای به مدت یکسال اجاره شود، اما پیش از تحویل غصب شود. مستأجر میتواند اجاره را فسخ کند و مبلغ پرداختی را پس بگیرد و از طرفی میتواند اجاره را فسخ نکند (امضا کند) و در این صورت میتواند از غاصب اجاره واقعی این منزل را در مدتیکه غصب کرده، بگیرد؛ مثلاً اگر خانهای را ماهی ۱۰۰ هزار تومان اجاره کرده است. درحالیکه اجاره واقعی آن ۱۵۰ هزار تومان در ماه است(۱)، میتواند در صورت امضای معامله، به میزان مدتیکه غاصب غصب نموده، ماهی ۱۵۰ هزار تومان از غاصب بگیرد.
مثال: در مثال فوق اگر غصب وقتی انجام شود که خانه را تحویل گرفته است، در این صورت حق فسخ اجاره را ندارد و فقط اجرتالمثل را میتواند از غاصب مطالبه بگیرد.
۴. اگر کسیکه ولیّ است، ملک صغیر، یا خود صغیر را برای کارگری با در نظر گرفتن مصلحت وی، اجاره دهد و پیش از انقضای مدت اجاره، صغیر مذکور، بالغ رشید (غیر سفیه) گردد، این بالغ رشید میتواند اجاره را فسخ کند. مگر مصلحت لازمهای در قبل رشد بوده باشد که سبب شده مدت اجاره به همان مقداری باشد که ولیّ بچه معین کرده است. بهگونهای که کمتر از آن مدت خلاف آن مصلحت لازمه قبل رشد بوده باشد.
۱. ۱۵۰ هزار تومان اجرتالمثل نام دارد و ۱۰۰ هزار تومان اجرتالمسمّی نام دارد.
اسباب بطلان اجاره
اگر برخی از شرایطی که در شرایط موجر و مستأجر، مال مورد اجاره، منفعت مورد نظر و شرایط اجرت بیان شد، وجود نداشته باشد، اجاره باطل است؛ برخی از موارد بطلان اجاره عبارتاند از:
۱. اسباب بطلان در اجیر شدن
الف) متعلق اجاره کاری غیر قابل اجراست.
ب) فوت اجیر؛ مگر آنکه کار مورد نظر را به ذمّه گرفته بوده که در این صورت دین میشود. لذا پس از مرگ، از اموال او دینش اداء میشود.
۲. اسباب بطلان اجاره دادن اشیا
الف) با فوت موجر یا مستأجر، اجاره باطل نمیشود؛ مگر آنکه ملکیت موجر نسبت به منفعت آن، محدود به زمان حیاتش باشد.
مثال۱: وصیّت شده که منفعت خانهای برای حسن باشد، ولی تا زمانیکه او زنده است. لذا اگر حسن خانه را اجاره دهد با مرگ او اجاره باطل میشود. مگر آنکه بعد از مرگ او افرادی که مالک منفعت میشوند، اجازه اجاره را بدهند.
مثال۲: بطن سابق(۱) ملک موقوفه را اجاره دادهاند، اما قبل از اتمام مدت اجاره فوت کردهاند، اما بطن لاحق اجازه اجاره را دادند؛ در این صورت اجاره باقی است. البته اگر متولی وقف، طبق مصلحت وقف و بطون لاحقه، موقوفه را اجاره داده، اجاره حتی با موت بطن سابق هم باقی است و اجازه بطن لاحقه لازم نیست.
ب) اگر شیء اجاره داده شده، به دلیل عذرهای عمومی، قابل استفاده نباشد، اجاره باطل است. اما اگر به خاطر بیماری مستأجر یا هر دلیلی که مربوط به مستأجر است، وی نتواند از شیء اجاره داده شده بهرهمند شود، اجاره باقی است. (۱۶۴۵)
مثال: اگر برای رفتن به جایی ماشینی اجاره شود و سپس برفی بیاید که نتوان آن مسیر را رفت، یا راه بسته شود، اجاره باطل میشود.
ج) تلف شدن شیء اجاره داده شده، بهگونهای که نتوان انتفاع مورد قرارداد را استیفاء نمود:
یک- قبل از قبض ← اجاره باطل است.
دو- بعد از قبض و قبل از آنکه انتفاعی از آن ببرد و فرقی نیست که قبل از زمان اجاره باشد یا بعد از آن ← اجاره باطل است.
توضیح: گاهی پیش از شروع مدت اجاره، مثلاً منزل مورد نظر تحویل داده میشود، اما پیش از شروع مدت اجاره خانه از بهرهبرداری ساقط میشود؛ باز اجاره باطل است.
سه- در اثنای بهرهمندی از شیء مورد اجاره← اجاره در باقی مدت باطل است و مدت سپری شده همراه بهرهمندی را با نسبتسنجی روی اجرتالمسمی حساب میکنند.
مثال۱: اگر خانه به طور کامل ویران شود و از هر منفعتی ساقط گردد یا حیوان سواری تلف شود، اجاره باطل میشود.
مثال۲: خانهای ماهی ۱۰۰ هزار تومان، یک ساله اجاره شده، اما پس از ۲ ماه به دلیل زلزله کلاً ویران شده است. ۱۰۰×۲ =۲۰۰ هزار تومان مستأجر فقط مبلغ ۲۰۰ هزار تومان باید به موجر بدهد و اگر اضافهتر داده، میتواند پس بگیرد.
۱. منظور از بطن سابق این است که واقف، اگر مالی را بر عدهای وقف کند و بگوید پس از این عده فلان عده دیگر جایگزین شوند، به گروه اول بطن سابق و به گروه دوم بطن لاحق میگویند؛ مثلاً وقف کردم بر فرزندانم و پس از آن بر نوههایم.
زمان تسلیم اجرت
۱. اجاره مال (عین) به محض تحویل دادن عین(مثل خانه) مستأجر باید کل اجرت را بپردازد؛ مگر شرطی غیر آن در ضمن عقد اجاره بوده باشد.
۲. اجاره عمل (کسی اجیر شده کاری انجام دهد) پس از اتمام عمل، طرف مقابل وظیفه دارد اجرت را بپردازد؛ مگر شرطی خلاف این در ضمن عقد شده باشد.
مثال۱: اگر خانهای را اجاره کردهایم، باید کل مبلغ اجاره یکسال را در همان روز تحویل خانه، بپردازیم؛ مگر شرط شده باشد ماهانه پرداخت شود.
مثال۲: اگر کسی را اجیر کرده باشیم تا خانهای را نقاشی کند، نقاش نمیتواند پیش از اتمام عمل، اجرت را مطالبه کند. مگر ضمن قرارداد با نقاش قرار گذاشته باشیم که مثلاً نصف آن را در ابتدای کار و ربع آن را در روز دوم و بقیه را در روز بعد پرداخت کنیم که در این صورت باید طبق آنچه شرط شده است، عمل شود.