تعریف وصیت
تعریف: وصیت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش برای او کاری انجام دهند یا بگوید بعد از مرگش چیزی از اموال او برای کسی باشد یا برای فرزندان خود قیّم (سرپرست) مشخص کند.
چگونگی وصیت
۱. با گفتار: یعنی وصیت خود را بیان کند.
۲. با نوشتهای که مقصود وصیت خود را برساند.
۳. با اشاره که مقصود را بفهماند.
نکته
موارد بالا در صورتی نافذ، و اجرای آن لازم است که عرف مردم از آن گفتار یا نوشتار یا اشاره همان را بفهمند که یکی یا برخی از نزدیکان و ورثه برداشت میکنند و در صورت نزاع در تفسیر وصیت، باید به دادگاه و حاکم شرع (مجتهد جامع الشرایط) مراجعه کنند.
اقسام وصیت
۱. تملیکی:
وصیت کند چیزی از اموالش یا حقوق شرعی وی برای کسی باشد.
در وصیت تملیکی موصی(۱)، موصیبه(۲)، موصیله(۳) وجود دارند و گاهی توسط موصی وصی(۴) نیز تعیین میشود.
مثال: اگر کسی وصیت کند پس از مرگم یک میلیون تومان از اموالم را به پسر عمویم یا سادات محل بدهید، این وصیت تملیکی است.
ملاک قبول در وصیت
الف) تحقق وصیت و ترتب احکام آن متوقف بر قبول نیست؛ هرچند که در وصیت تملیکیهای که برای اشخاص خاص است، تملک موصیله متوقف بر قبول اوست و به صرف وصیت موصی، موصیله قهراً مالک نمیشود.
ب) هر چیزی که دلالت بر قبول کند، کافی است و لازم نیست لفظ باشد؛ مانند اینکه موصیبه را بگیرد و در آن تصرف کند.
ج) قبول میتواند در زمان حیات موصی یا بعد از مرگ او باشد.
د) اگر موصیله قبل از رد یا قبول موصیبه، فوت کند، ورثه او، حق قبول یا رد کردن وصیت را از موصیله ارث میبرند؛ چه موصیله در زمان حیات موصی بمیرد و چه پس از او. البته اگر قرینهای باشد که موصی فقط شخص موصیله مورد نظرش بوده، نه ورثه او، دیگر ورثه موصیله این حق را ارث نمیبرند. همچنین است اگر موصیله در زمان حیات موصی بمیرد و موصی از وصیت خود برگردد.
۲. عهدی: وصیت کند که کارهایی برایش انجام شود؛ مثل امور کفن و دفن یا بجا آوردن حج یا نماز و روزه برای او.
در وصیت عهدیه، موصی، موصیبه و وصی وجود دارند؛ یعنی در این نوع وصیت، موصیله وجود ندارد.
نکته
در وصیت عهدیه، قبول کردن وصی برای نفوذ وصایت اوست و تأثیری در لازم الاجرا بودن وصیت و تحقق وصیت شرعی ندارد.
۳. فکیه: وصیت به فک ملک، مانند اینکه وصیت کند بردهای را آزاد کنند.
۱. وصیت کننده.
۲. آنچه در مورد آن وصیت شده است.
۳. شخصی یا افرادی که به نفع آنان وصیت شده است.
۴. شخصی که انجام وصیت به او واگذار شده است.
در صورت ظاهر شدن نشانههای مرگ، واجب است درباره امور زیر اقدام شود و در صورتیکه امکان انجام آن نباشد، وصیت نماید:
۱. نماز و روزههای قضا شده: در صورتیکه پسر دارد بر عهده پسر بزرگ اوست که نماز و روزه او را بعد از مرگ انجام دهد. لکن اگر میداند پسر بزرگ اشتباه انجام میدهد یا مورد اطمینان نیست، باید وصیت کند. همچنین است اگر اصلاً پسری ندارد که عهدهدار این امور شود.
۲. خمس و زکات و کفارات و سایر دیون: اگر اموالی از مردم نزد اوست، ولی نمیتواند بپردازد یا موقع دادن بدهی او نرسیده، چنانچه از خودش مال دارد، یا مال ندارد، ولی احتمال میدهد کسی به وصیت او عمل کرده و آنها را میپردازد، واجب است وصیت کند و بر وصیتش شاهد نیز بگیرد.
مسئله
اگر اموالی از مردم نزد اوست یا حقوق و وظایفی برعهده دارد، اما میداند یا اطمینان دارد که بازماندگانش آن اموال را به صاحبانشان برمیگردانند و حقوق و وظایف او را ادا مینمایند، در این صورت رساندن اموال به صاحبانش و نیز وصیت کردن به آنها واجب نیست؛ هرچند که بهتر و احوط است که وصیت کند.
۳. اگر حج واجبی بر عهدهاش است(۵) باید وصیت کند.
۴. اگر فرزندانش نیاز به سرپرست دارند که بدون سرپرست، اموالشان یا خودشان از بین میروند، باید برای آنها قیّم مورد اعتمادی قرار دهد؛ یعنی وصیت کند آن شخص مورد اعتماد سرپرستی آنها را پس از مرگ وی به عهده بگیرد.
۵. یعنی با اینکه مستطیع بوده، آن را انجام نداده است.
شرایط وصیت
1- شرایط وصیت کننده
الف) عاقل و بالغ باشد.
ب) از روی اختیار وصیت کند. (مست یا مثلاً مجبور نباشد)
ج) محجور نباشد. (سفیه یا ورشکسته نباشد)
این شرط در زمانی است که وصیت مربوط به مال باشد.
د) قاتل عمدی خودش نباشد. ولی اگر وصیت کند و بعد از آن خودکشی کند، وصیت نافذ است و باید اجرا شود.
وصیت نابالغ برای امور خیریه
اگر بچه ده سالهای که خوب و بد را تشخیص میدهد، برای امور خیر وصیت کند، صحیح است؛ مانند وصیت به ساختن مسجد.
اگر کسی بعد از وصیت از هوش برود یا مجنون شود، نافذ است.
الف) هنگام وصیت زنده باشد یا اگر هنوز بهدنیا نیامده، هنگام وصیت در شکم مادر باشد. (اگر چه روح دمیده نشده باشد) به شرط آنکه زنده متولد شود. (۱۸۴۵)
ب) بنابر احتیاط مرتد فطری[۱] یا کافر حربی نباشد.
————————————-
۱. مرتد: مسلمانی است که خدا یا رسول اکرم(ص) را انکار کند یا به طوری منکر یکی از ضروریات دین شود که انکار او به انکار رسالت برگردد.
مرتد فطری: کسیکه هنگام انعقاد نطفه او، پدر یا مادرش مسلمان بودهاند و خودش نیز مسلمان بوده و سپس مرتد شده است.
مرتد ملّی: کسیکه هنگام انعقاد نطفه او، پدر و مادرش کافر بودهاند و خود نیز پس از بلوغ اظهار کفر نموده، بعد مسلمان شده و سپس مرتد شده است.
3- شرایط مال یا حق یا کار وصیت شده (موصی به)
الف) وصیت تملیکی
میبایست دو شرط در آن لحاظ شود.
یک- مال یا حق، قابل انتقال باشد و فرقی نیست که عین باشد یا دین یا منفعت.
دو- دارای منافع حلال عقلایی باشد؛ مثلاً کسیکه حق گرفتن وام مسکن را از بانک دارد، اگر طبق مقررات نتواند آن را به دیگری واگذار کند، نمیتواند وصیت کند که این حق، پس از مرگش، به برادر، فرزند یا دیگری برسد.
عدم لزوم وجود عین مال
لازم نیست در زمان وصیت حتماً عین مال موجود باشد. بلکه میتواند نسبت به اموالی که بعداً بهوجود میآید، وصیت کند؛ مثل میوههای درخت و… .
ب) وصیت عهدی
یک- کار مشروعی باشد. لذا برای راهزنی یا کمک به ظالم یا تعمیر کلیسا و چاپ کتب گمراه کننده، نمیتوان به وصیت عمل کرد و وصیت باطل است.
مشروعیت وصیت نسبت به وصی
مشروع بودن نزد وصی ملاک است، نه وصیت کننده؛ چون او مجری است و مجری کار باید آن را مشروع بداند.
مثال: اگر وصیت کند که پس از مرگش اعضای او اهدا شود یا از جسدش برای کالبدشکافی استفاده شود، در صورتیکه هتک حرمت به مسلمان نباشد، باید به وصیتش عمل شود. (۱۸۴۲و۱۸۴۱)
دو- سفیهانه و عبث نباشد؛ مثلاً اگر کسی وصیت کند پس از مرگش، شبها درِ هفت مسجد و امامزاده را بزنند، وصیتش باطل است.
سه- اگر وصیت کند که با وجود ولی، غیر ولی، امر تجهیز میت را به عهده بگیرد، احتیاط آن است که وصی از ولی اذن بگیرد و ولی هم به او اذن دهد.
نحوه عمل به وصیت
با توجه به مورد وصیت، باید به صورت زیر عمل شود:
۱. واجبات مالی: دین، خمس، زکات، مظالم و کفارات ← از اصل مال برداشته میشود.
نکته
اگر شخصی وصیت کرده واجبات مالی، از ثلث مال او پرداخت شود، این کار انجام میشود و در صورت کافی نبودن از ثلث، کسری آن از اصل مال جبران میشود. اما اگر بیان نکرده که از ثلث مال یا از اموال به خصوصی واجب مالی ادا شود، باید از اصل ماترک برداشت شود.
۲. حج واجب، اگر چه به واسطه نذر واجب شده باشد، یا هر نذر مالی که باشد ← از اصل مال برداشته میشود؛زیرا دین محسوب میشود.
توجه: نکته بند ۱ در بند ۲ نیز جاری است. (۱۸۶۷)
۳. وصیت تملیکی یا عهدی در غیر امور ذکر شده: مثلاً فلان اموال به فقرا داده شود یا برایش زیارت بجا آورده شود یا اقامه عزا شود یا واجب غیر مالی، مثل نماز و روزه قضا برایش بجا آورده شود فقط در مورد ثلث اموال نافذ است؛ مگر ورثه اجازه دهند.
توجه: در این بند، کسری اموال، به خلاف بندهای الف و ب، از اصل ماترک میت برداشته نمیشود؛ مگر اینکه همه ورثه اجازه دهند.
ملاک محاسبه ثلث اموال
ابتدا هزینه تجهیز میت و دیون میت؛ مثل مهریه زن، از اموال کسر میشود و به طلبکاران پرداخت میشود. سپس آنچه باقی میماند، ثلث آن محاسبه میشود.
نکته
۱. منظور از هزینههای تجهیز میت، هزینه غسل و کفن و دفن در حد شأن میت است؛ نه هزینههای شام و مجلس ختم و… . همچنین دیون میت، اعم است از بدهکاری به مردم، مهریه همسر، حج واجب، حج نذری که بجا آورده نشده است و قدرت بر انجام آن در زمان حیات بوده و استطاعت و شرایط آن وجود داشته است، همچنین خمس، زکات، کفارات و مظالم.
۲. ملاک اموال، هنگام فوت است.
۳. دیة میت به عنوان ترکه محسوب میشود.
۴. جایز است مالی به عنوان ثلث ترکه کنار گذاشته شود، به شرط اینکه بعد از وفات، دو برابر آن برای ورثه باقی بماند. (۱۸۳۸)
مثال۱: شخصی به پسرش وصیت کرده قطعهای از زمینهایش را فروخته، و با پول آن از طرف او حج بجا آورده شود. ولی پسر نتوانسته به موقع این کار را انجام دهد و مجبور است برای پدر نائب بگیرد. از طرفی پول زمین اکنون کافی نیست. ← اگر در زمان حیــاتش حج بر او واجب بوده و انجام نداده[۱] و اکنون حتی حج میقاتی[۲] هم با پول زمین ممکن نیست، باید کسری آن از سایر اموال میّت (اصل ماترک) جبران شود و این جبران کسری، قبل از تقسیم شدن اموال است. (۱۸۶۷)
مثال۲: میتی دارای یک زمین، منزل مسکونی، اتومبیل سواری و مقداری پول نقد در بانک است و وصیت کرده ۲۰۰ میلیون از اموال او صرف ساختن مسجد شود. بدهی این میت تنها ۱۰۰ میلیون، بابت مهریه همسرش است و ارزش کل اموال وی نیز ۶۰۰ میلیون است. ← ابتدا دیون میت کسر میشود (یعنی: ۵۰۰ = ۱۰۰ – ۶۰۰)، ثلث ۵۰۰ میلیون، حدوداً برابر است با ۱۶۷ میلیون تومان. ورثه باید به همین میزان از اموال میت را صرف ساختن مسجد کنند و بیش از آن باید با اجازه ورثه باشد. البته هر یک از ورثه حق دارد از سهم الارث خود این کار را انجام دهد. اما دیگران را نمیتواند مجبور کند.
مثال۳: در مثال ۲ فرض کنید میت فقط وصیت کرده است که ۲۵۰ میلیون از ثلث مال او صرف بدهیهای او شود (فرض مسئله این است که در مجموع هم میت بابت مهریه و سایر بدهیها فقط ۲۵۰ میلیون بدهکار است.) ←چون ثلث مال او ۲۰۰ میلیون است و مقدار وصیت بیش از آن است، کسری فوق را از اصل ماترک باید جبران کرد؛ زیرا مورد وصیت از دیون میت است.
——————————————————
[۱]. یعنی میتوانسته ثبتنام کند و اگر ثبتنام میکرد، قبل از آنکه بمیرد میتوانست حج برود.
[۲]. مراد از حج میقاتی در مثال فوق آن است که از همان نزدیک میقات کسی اجیر شود، نه از شهر خود میت یا سایر شهرها؛ تا هزینه اجیر گرفتن به این صورت کمتر باشد.
عمل کردن برخلاف وصیت
۱. تغییر دادن وصیت بعد از مرگ وصیت کننده، مطلقاً حرام است؛ مگر آنکه وصیت کننده قبل از مرگ این حق را برای فردی قرار داده باشد. (۱۸۴۰)
۲. اگر ورثه به شدت محتاج اموال میت باشند، حق ندارند از اجرای وصیت میت ذرهای تخلف کنند یا آن را تغییر دهند. (۱۸۴۴)و(۱۸۴۷)
۳. اگر حتی مقداری اندک از مال وصیت شده که لازم الاجراء است، عمل نشود و در مسیر دیگری صرف شود، به همان مقدار فرد استفاده کننده ضامن است. (۱۸۵۶)
ابهام در وصیت
اگر وصیتنامه مبهم است و هیچ قدر متیقنی[۳] ندارد ← تکلیفی وجود ندارد. (۱۸۵۵)
مثال ۴: فرض کنید وصیت نامه به گونهای است که عدد نوشته شده در آن مشخص نیست؛ مثلاً معلوم نیست که ۲ میلیون نوشته است یا ۳ میلیون، در این حالت حتماً باید ۲ میلیون را اجرا کرد. یا اینکه وصیت کرده یک میلیون به کسانی بدهیم ولی معلوم نیست که فقرا نوشته شده یا سادات. در این حالت قدر متیقن فقرای سید هستند. بنابراین اگر به فقیر سید یک میلیون پرداخت شود، به وصیت عمل شده است. در مورد اول قطعاً به قسمتی از وصیت عمل شده، اما در مورد دوم به وصیت مطمئناً به طور کل عمل شده است.
———————————-
[۱]. منظور از قدر متیقن آن است که راهی وجود ندارد که عمل شود تا به صورت یقینی بتوان گفت با این نحوه عملکرد، حتماً تا حدی به وصیت عمل شده است.
نحوه عمل به وصایای متعدد در یک وصیت نامه
در تمام موارد، وصایایی که در یک طبقه و رتبه قرار دارند، اگر در وصیت زودتر ذکر شدهاند، تقدم دارند؛ مگر از وصیت فهمیده شود که با وجود تقدم بعضی، اولویتی وجود ندارد.
1- وصایای غیر متضاد
منظور وصایایی هستند که با یکدیگر منافاتی ندارند؛ مثلاً اگر یکبار میت وصیت کرده این زمین به فلانی داده شود و دوباره بگوید به دیگری داده شود، با هم تضاد دارند.
الف) نوع واحد
یک- واجبات مالی: از اصل مال هزینه میشود.
دو- واجبات بدنی: از ثلث مال هزینه میشود و اگر بیش از ثلث بود با اجازه ورثه از جمیع مال برداشته میشود.
سه- تبرّعی(۱): مانند واجبات بدنی است.
مسئله
اگر هزینه مخارج وصیت در واجبات بدنی یا تبرعی بیش از ثلث مال باشد و ورثه اجازه ندهند که از ثلث مال برداشته شود، در صورتیکه بین وصایا تقدیم و تأخیر فهمیده نشود، بر تمام آنها نقص وارد شده و مال بالنسبه توزیع میشود و اگر از وصیت تقدیم و تأخیر فهمیده شود، طبق آن عمل میگردد.
ب) چند نوع
یک- محل خرج آن ذکر نشده (مثلاً نگفته از این قطعه زمین صرف شود یا حتی نگفته از ثلث اموال)
اول: واجبات مالی ← از اصل مال پرداخت میشود.
دوم: واجبات بدنی ← از ثلث کل اموال، منهای واجبات مالی، پرداخت میشود.
سوم: تبرعی ← از ثلث کل اموال، منهای واجبات مالی، پرداخت میشود.
نکته
باید ترتیب بالا رعایت شود. لذا ممکن است در همان مرحله اول دیگر نوبت به مرحله دوم نرسد.
دو- محل خرج آن ذکر شده و همچنین بیان شده از ثلث مال باشد (مثلاً از این قطعه زمین خرج شود):
اول: واجبات مالی(۲) و بدنی: از همان مال معین شده برای این واجبات خرج میشود. اگر ثلث کافی نبود و ورثه هم اجازه ندادند، هر کدام از واجبات مالی و بدنی که بر دیگری مقدم شدهاند، همان باید اول اجرا شود و اگر ترتیبی نداشته باشد، ثلث اموال از مال معین شده بر واجبات مالی و بدنی توزیع میشود:
در صورت کمبود ثلث مزبور برای اجرای واجبات مالی: کمبود از اصل ماترک جبران میشود.
در صورت کمبود ثلث مزبور برای اجرای واجبات بدنی: کمبود با اجازه ورثه از ماترک جبران میشود.
دوم: تبرّعی (غیر واجبات): از همان مال تعیین شده مصرف میشود.
نکته
ترتیب اول و دوم باید مراعات شود؛ یعنی اول واجبات مالی و بدنی و سپس تبرعیها.
۱. منظور از وصیت تبرعی در اینجا آن است که مورد وصیت امر شرعی واجبی بر گردن میت نبوده و به صورت اختیاری وصیت کرده است.
۲. شامل حج واجب هم است.
2- وصایای متضاد
وصایایی که بعد از وصایای دیگر وصیت شده، وصایای قبلی را باطل میکند؛ مثلاً یکی در تاریخ ۱۳۶۰ وصیت شده باشد و یکی در تاریخ ۱۳۷۲ و این دو وصیت با هم قابل جمع نباشند.
مثال۱: شخصی وصیت کرده از اموالم برایم حج واجب بجا آورید و مهریه همسرم را بپردازید. فرض کنید قیمت حج ۶ میلیون و مهریه زن ۳۰ میلیون باشد و ارزش اموال میت هم ۲۰ میلیون باشد و بدهی دیگری نداشته باشد ← در این حالت از اصل مال میت به وصیت عمل میشود؛ چون هر دو از واجبات مالی است. با توزیع ماترک میت بین هزینه حج و مهریه زن، آنچه برای حج در نظر گرفته میشود، برای انجام این فریضه کافی نیست. لذا ۲۰ میلیون برای مهریه پرداخت میشود.
مثال۲: شخصی وصیت کرده از اموالش برای او ۱۰ سال نماز بجا آورده شود که هزینه آن مثلاً ۳ میلیون است و مهریه همسرش را که ۳۰ میلیون است، هم بپردازند و اموال میت فقط ۲۰ میلیون ارزش دارد ← باید کل اموال (به استثنای هزینه تجهیز میت) صرف مهریه شود؛ چون واجبات مالی مقدم است.
مثال۳: در مثال ۲ اگر اموال میت (با کسر هزینه تجهیز میت) ۳۵ میلیون باشد ← مهریه زن ابتدائاً پرداخت میشود و ثلث آنچه باقیمانده بعد از کسر مهریه، صرف نماز میت میشود و بقیه به ورثه میرسد.
مثال۴: در مثال ۳ اگر علاوه بر دو وصیت مذکور، وصیت شده باشد که ۲ میلیون به فلان فقیر محله صدقه بدهند، به دلیل آنکه باید مابقی اموال صرف نماز میت شود و از اموال او چیزی باقی نمیماند (و واجبات بدنی مقدم بر تبرعیاند) لذا این وصیت عمل نمیشود و شرعاً نباید به آن فقیر کمک کرد؛ مگر آنکه ورثه از سهم خود گذشت کنند.
مثال۵: اگر کسی وصیت کرده از اموالم ۱۰ سال نماز قضا (فرض کنید حداقل هزینه آن ۴ میلیون باشد) و ۴ سال روزه قضا (یک میلیون) و یک عمره مستحبی بجا آورید (۲ میلیون) و با فرض اینکه اموال وی ۱۵ میلیون (با کسر هزینه دفن) ارزش داشته باشد، چون واجبات بدنی (نماز و روزه) مقدماند، لذا نوبت به عمره نمیرسد (زیرا ثلث مال او ۵ میلیون میشود و برای انجام عمره در کنار نماز قضا و روزه قضا کافی نیست) و اگر ترتیب دارد، یعنی گفته است نماز قضا بگیرید و بعد از آن روزه قضا، آنگاه عمره بجا آورید، باید ابتدا نماز را انجام داد و آنچه بـــاقی میماند، صرف روزه کرد و به عمره مستحبی هم نوبت نمیرسد.
اجازه دادن ورثه نسبت به بیش از ثلث اموال
ورثه هر مقدار بیش از ثلث اموال را اجازه دهند، به همان مقدار نافذ است.
۱. بعد از مرگ میت اجازه دهند ← مطلقاً نافذ است (حتی اگر در زمان حیات میت ردّ کرده باشند.)
۲. قبل از مرگ میت اجازه دادهاند ← مطلقاً نافذ است (حتی اگر بعد از فوت میّت ردّ کنند.)
نکته
اگر برخی از ورثه اجازه بیش از ثلث را صادر کنند، اجازهدهندگان نسبت به سهم خودشان باید به بیش از ثلث عمل کنند.
روش اثبات وصیت
۱. وصیت در مورد سرپرستی کردن شیء یا فرزندان صغیر باشد ← دو مرد عادل شهادت دهند.
۲. وصیت در مورد مال باشد ← یکی از موارد زیر برای اثبات وصیت کافی است:
الف) شهادت دو مرد عادل
ب) شهادت یک مرد عادل و قسم خوردن
ج) شهادت یک مرد عادل با دو زن عادل
د) با اقرار همه ورثه
اقرار بعضی از وراث
در صورت اقرار بعضی از ورثه، وصیت در حقّ آن ورثه اقرارکننده نافذ و لازم الاجراء است(۱۸۵۸)
رجوع از وصیت
۱. موصی تا زمانیکه زنده است، میتواند از وصیتش برگردد.
۲. تحقق رجوع از وصیت یا با کلام و سخن است، مانند اینکه بگوید:”از وصیتم برگشتم” یا بگوید “آن وصیت باطل است”. یا با عمل است، مانند اینکه موصیبه را بفروشد.
شک در رجوع موصی از وصیت
۱. وصیت مطلق باشد.[۱] ← در صورت شک، اصل، عدم رجوع است.
۲. وصیت مقید به چیزی مثل مرگ موصی در سفر یا بیماری خاص باشد ← اگر در آن سفر یا بیماری نمیرد، وصیت باطل میشود.
…………………………………………
[۱]. یعنی مقصود موصی آن است که در هر شرایطی به آن عمل شود.