نيت در هر نمازى واجب است وداراى سه جزء مىباشد:
اول: قصد قربت، يعنى كار را براى خداوند انجام دهد چه از ترس عذاب يا رغبت در ثواب باشدوچه بخاطر دوستى وايمان به خدا كه شايسته عبادت است. لازم نيست نيت به زبان آورده شود يامفصلًا در ذهن خطور كند، همچنين نيت وجوب يا استحباب وتمييز بين واجبات واجزاى آن نيزلازم نيست و اين به خلاف واجب توصلى يعنى واجب غير عبادى مثل ازاله نجاست از بدن و لباس است كه اگر آن را به انگيزه خاصى شخصى انجام دهد عقاب را از خود دفع كرده ولى ثوابى نصيبش نمى شود و اگر به انگيزه الهى انجام دهد ثواب به او مىدهند و اگر با دو انگيزه الهى وانگيزه شخصى آن كار را انجام دهد بطورى كه اگر انگيزه شخصى نبود باز آن را به انگيزه الهى انجام مىداد، از استحقاق عقاب رهايى پيدا كرده و به لطف خداوند مستحق ثواب مىگردد.
دوم: قصد اخلاص، يعنى ريا نكردن، زيرا ريا در هر عمل عبادى در ابتداء يا در اثناء، واجب يامستحب، حرام ومبطل آن عبادت است. مقصود از ريا اين است كه عمل را براى رضايت و خوشايند مردم و پسند آنان انجام دهد. بنابراين هر عبادتى كه به انگيزه مدح و ثناى مردم انجام شود باطل وحرام است.
امّا اگر نمازگزار نماز و واجبات آن را براى خدا انجام دهد، ولى در مستحباتى كه در ضمن نمازهست ريا كند چنانچه آن مستحب مستقل باشد- مثل قنوت- نماز را باطل نمىكند ولى آن مستحب باطل مىشود و چنانچه آن مستحب صفتى براى نماز باشد، مثل اينكه نماز را در مسجد يا به جماعت يا در اول وقت به جاى آورد اينگونه ريا بر دو قسم است:
1- قصد ريا فقط بسبب حضور او در مسجد يا در نماز جماعت يا در اول وقت باشد تا مدح وثناى مردم را با نيرنگ به سبب حضور خود نه با نماز خواندن كسب كند چه نماز بخواند يا نخواند، به اين معنى كه مردم او را اهل جماعت و اهل نماز اول وقت و اهل مسجد بدانند، بنابراين اگر نماز خواند مىتواند براى خدا باشد و نمازش صحيح است.
2- قصدش از مسجد رفتن و به جماعت خواندن و مانند آن انتخاب بهترين فرد نماز باشد و غرضش اين باشد كه اهتمام و حرص خود را براى اختيار بهترين نوع نماز به مردم نشان دهد، در اين صورت ريا موجب بطلان نماز مىشود.
سوم: جزء سوم از اجزاء نيّت اين است كه در قصد خود اسم وعنوانى را كه شارع براى نمازمعين نموده است مشخص كند- مثل نماز صبح وظهر وعصر ومغرب وعشا ونافلههاى آنها وجمعه ونماز شب وآيات وعيد قربان وفطر ونماز استسقا ومانند اينها- بنابراين مكلف بايد در قصد خود معيّن كند كه كدام نماز را مىخواند اگرچه آن نماز در نوع، عدد وكيفيت منحصر به فرد باشد مثل نماز مغرب. اين سه قصد يعنى: (قصد قربت، قصد اخلاص وقصد عنوان نماز) بايد مقارن با نماز با تمام اجزايش از تكبيرهً الاحرام تا سلام باشد و مقصود از مقارنت اين است كه نيّت از اوّلين جزء از اجزاء نماز به تأخير نيفتد و الّا همان جزء بدون نيّت واقع شده و سبب بطلان نماز مىشود. البتّه آگاهى و توجّه كامل و مفصّل بسوى نيّت در تمام اجزاء نماز شرط نيست بلكه اگر به نحو اجمال در ذهن خود نيّت را داشته باشد، بطورى كه اگر از او سؤال شود متوجه باشد وبگويد مثلًا نماز ظهر را براى خدا مىخوانم، كافى است.
(مسأله 567) اگر غير ريا حرامى ديگر ضميمه عبادت باشد وموجب حرمت عبادت شود، عبادت را باطل مىكند، مثل تصرف در مكان غصبى ولى اگر آن ضميمه راجح يا مباح باشد وانگيزه قصد قربت به تنهايى صلاحيت براى انجام دادن آن عبادت را داشته باشد، حتى اگر ضميمه به همراه نباشد، آن عبادت صحيح است وباطل نخواهد بود، مثل اينكه نماز را زير كولر در تابستان بخوانند كه اگر مسئله خنك شدن هم نبود نماز را مىخواند ولى اگر به تنهايى صلاحيت نداشته، ظاهراً عبادت را باطل مىكند. مثل اينكه نماز را زير كولر در تابستان بخوانند به نحوى كه اگر زير كولر نبود اصلًا نماز را نمىخواند.
(مسأله 568) اگر در مقدمات نماز «مانند طهارت بدن ولباس» ريا كند نماز باطل نمىشود، نيز اگرريا را در عملى خارج از نماز انجام دهد مثل صدقه دادن هنگام نماز. همچنين اگر نماز را براى خداوند بخواند ولى بداند كه اگر مردم او را در اين حال ببيند او را مدح وثنا كنند، ماداميكه براى آنان نماز نمىخواند ريايى مرتكب نشده ونماز او صحيح است. نيز مجرد خطور ريا در قلب، ضررى به نماز نمىرساند مادامى كه براى آن نماز را نمىخواند و اگر قصد او از نماز در مسجد يا در جماعت براى رفع تهمت از خود باشد يا اينكه مردم به اين كار تشويق شوند، نه فقط ضررى ندارد بلكه كار خوبى است.
ريا بعد از عمل مفسد عمل نيست مثل اينكه بعد از نماز جمعه با مردم صحبت كند كه من نمازجمعه بودم اگرچه مكروه وگاهى حرام است.
(مسأله 569) عُجب، كار حرامى است وثواب عمل را از بين مىبرد اگرچه عمل باطل نمىشود. عُجب اين است كه نمازگزار از عبادت خودش خوشش آيد وآنرا فضيلتى براى خود بداند و بر خدا منت بگذارد كه حق تو را خيلى خوب وكامل ادا كرده ام.
(مسأله 570) اگر نماز اسم خاصى داشته باشد مكلف بايد آن را مشخص نمايد اگرچه منحصر به فرد در كيفيت وعدد باشد، ولى در بعضى موارد تعيين اجمالى به عنوان «آنچه ذمه ام مشغول است» كفايت مىكند. مثل آنكه دو يا چند نماز صبح يا ظهر در ذمهاش باشد بدون تعيين اينكه اين اولى است يادومى، دو تا نماز صبح يا ظهر بخواند كفايت مىكند. پس اگر مكلف يك نماز دو ركعتى بخواند به اسم نماز صبح يا به اسم نافله صبح در حالى كه دو تا نماز صبح به عهدهاش باشد يا دو نافله صبح را قضاءكرده باشد صحيح است، اما اگر هيچ كدام از نافله و فريضه را تعيين نكند باطل مىباشد، ولى اگر دو نمازمستحبى نذر كند وعنوان خاصى نداشته باشند، مىتواند بدون عنوان واسمى آنها را بگزارد.
(مسأله 571) اگر به عنوان مثال ذمهاش به نماز ظهر مشغول باشد ونداند آنچه كه در ذمه دارد نمازظهر ادايى است يا قضايى، مىتواند به قصد آنچه ذمهاش فعلًا مشغول است انجام دهد و اگر معتقدباشد كه آن نماز ظهر ادايى است ونيت اداء كند و در واقع قضا باشد يا برعكس صحيح است، ولى اگردو نماز ادا وقضا بر ذمه باشد وتعيين نكند كداميك را مىخواند، مجزى نيست.
(مسأله 572) جزم به نيت در صحت عبادت لازم نيست، پس نمازگزار در عين اينكه لباس پاك دارد، چنانچه در لباس مشكوكى كه نداند پاك است يا نه، نماز بخواند وبعد بفهمد كه پاك بوده است نمازش صحيح خواهد بود. همچنين نمازگزار با اينكه مىتواند در جايى كه شلوغ نيست نماز بخواند، ولى در عين حال چنانچه در جاى شلوغ نماز بخواند واحتمال دهد كه بتواند آنرا تمام كند و تمام كندنمازش صحيح خواهد بود.
(مسأله 573) قصد التفات تفصيلى در هنگام انجام دادن عبادت لازم نيست، بلكه اگر قبل از انجام دادن عبادت متوجه باشد وقصد كند، چنانچه در حين انجام دادن عمل قصد اجمالى داشته باشد كه اين كار را از اول تا آخر به انگيزه امر پروردگار انجام مىدهد در صورتى كه اگر به ذهن خود توجه كند، بداند كه عمل را به قصد امر الهى بجا مىآورد، يا اگر از او سؤال كنند بتواند جواب بدهد كه نماز مىخوانم و بدون جواب نماند كافى است و اين همان معناى استمرار حكمى نيت تفصيلى است كه ذات نيت حقيقتاً استمراردارد.
(مسأله 574) اگر در بين نماز قطع آن را نيت كند يا نيت كند چيزى كه نماز را قطع مىكند انجام دهد، يا ميان قطع نماز وادامه آن مردد شود، چند صورت دارد:
1- نماز را با چنين نيتى گرچه فعل منافى را انجام ندهد تمام نمايد در اين صورت نماز باطل است.
2- بعد از نيت قطع نماز بعضى از اجزاى آن را بجا آورد سپس به نيت اول برگردد، در اين صورت چنانچه آن اجزاء به جا آورده شده، مانند ركوع وسجود باشد نماز باطل مىشود و چنانچه آن جزء مثل تشهد وحمد وسوره باشد و به قصد اينكه اينها جزء همين نمازى هستند كه نيت قطع آن رانموده است به جا آورد، در اين صورت نيز نماز باطل مىشود و اگر به قصد آنكه جزء مستقلى هستند به جاى آورد، چنانچه بعد از عدول از نيت قطع آنچه را كه انجام داده بود مجدداً اعاده كند و دنباله نماز رابه جاى آورد نماز صحيح است.
3- اگر قبل از انجام دادن جزئى از اجزاء نماز از نيت قطع برگردد ونماز را تمام كند، نماز صحيح است.
(مسأله 575) اگر در بين نماز شك كند كه نيت ظهر كرده است يا عصر، چنانچه بداند نماز ظهررانخوانده، مىتواند نيت ظهر كند و نماز را تمام كند وبعد عصر را بخواند و اگر ظهر را خوانده باشد، نمازش باطل است وبايد عصر را اعاده نمايد. همچنين اگر در بين نماز شك كند كه به نيت مغرب نمازمى خواند يا به نيت عشا، چنانچه مغرب را نخوانده وقبل از ركوع ركعت چهارم باشد، مىتواند نيت مغرب كند و نماز را تمام كند و اگر مغرب را خوانده باشد، نمازش باطل خواهد بود وبايد عشارادوباره بخواند.
(مسأله 576) اگر نمازگزار با نيت نماز واجب وارد نماز شود وبعد غفلت كند و به عنوان اينكه نافله است تمام نمايد، نماز واجب او صحيح است. همچنين اگر عكس آن بشود، به اين ترتيب كه به نيّت نماز نافله وارد نماز شود و در بين نمازغافل شود و به عنوان اينكه فريضه است نماز را تمام كند، نمازنافله او صحيح است.
(مسأله 577) اگر براى نمازى معينى مثل نماز ظهر بايستد ومشغول شود وبعد شك كند كه نيت همان نماز را نموده، يا نيت نماز ديگرى كرده است، در اين صورت نمازش باطل مىشود وبايد اعاده كند.
(مسأله 578) عدول از نمازى به نماز ديگر جايز نيست مگر در شش مورد:
1- اگر دو نماز ادايى و به نحو ترتيب باشند مثل ظهر وعصر يا مغرب وعشا، چنانچه قبل ازخواندن نماز اولى وارد دومى شود ودربين آن يادش بيايد كه اولى را بجا نياورده است، بايد به نماز اول عدول كند.
2- اگر دو نماز قضايى به نحو ترتيب باشند ومشغول دومى شود و در بين آن يادش بيايد كه نمازقبلى را نخوانده، بايد به نماز اولى عدول كند. و نيز عدول در نمازهايى كه به نحو ترتيب نيست جايز است، مثل اينكه وارد نماز ظهر شود وقبل از ركوع ركعت سوم يادش بيايد كه نماز صبح از او قضا شده پس مىتواند به صبح عدول كند، و اگر بعد از ركوع ركعت سوم باشد ظهر را تمام كند وبعد صبح را بخواند.
3- اگر بعد از آنكه وارد نماز ادا شود يادش بيايد كه قضا دارد، مىتواند به قضا عدول كند و همه موارد عدول كه ذكر شد در صوتى است كه از محل آن تجاوز نكرده باشد، پس اگر وارد نماز عشا شود و در ركوع چهارم باشد و يادش بيايد كه مغرب را نخوانده نمىتواند به نماز مغرب عدول كند بلكه بايد آن را تمام كند بعد نماز قضايى مغرب را انجام دهد.
4- اگر در ركعت اول نماز واجب روز جمعه سوره جمعه را فراموش كند، مستحب است به نافله عدول كند ونماز واجب را با سوره جمعه بخواند.
5- اگر نماز واجب فرادى مىخواند ونماز جماعت برپا شود، مستحب است به شرط اينكه محلّ عدول نگذشته باشد به نافله عدول كند و تمام كند و نماز واجب را با جماعت بخواند.
6- اگر مسافر نماز قصر بخواند وقبل از سلام نيت ده روز كند، بايد به نماز تمام عدول كند واگركسى كه قصد ده روز كرده ومشغول نماز چهار ركعتى شده است، پيش از ركوع ركعت سوم از اقامت خود منصرف شود، بايد به نماز قصر عدول نمايد، ولى اگر بعداز ركوع ركعت سوم عدول كند، نمازش باطل است.
(مسأله 579) اگر در جايى كه عدول صحيح نيست اشتباهاً عدول كند و بعد يادش بيايد چنانچه فعلى از افعال نماز را انجام نداده باشد، يا فعلى همچون حمد وسوره وتشهد خوانده باشد، باز هم جايز است به نيت اول برگردد وآنها را اعاده كند و نماز را تمام نمايد وچيزى بر او نيست و اگر ازاركان نماز مثل ركوع ودو سجده انجام داده باشد، نمازش در هر حال باطل خواهد بود، مثلًا اگر كسى نماز عصر بخواند و به ظهر عدول كند و بعد بفهمد نماز ظهر را خوانده است، چنانچه فعلى را انجام نداده باشد يا اگر مثل حمد وتشهد به اسم نماز ظهر بجاى آورده باشد، بايد به نماز عصر برگرددوحمد وتشهد ومانند آنرا اعاده كند و اگر اركان را بجاى آورده باشد مثل ركوع وسجود نماز عصرش باطل است.
(مسأله 580) اگر نماز قضا مىخواند ويادش بيايد قضاى ديگرى دارد كه سابق برآن فوت شده، مىتواند به آن عدول كند و چنانچه باز يادش آمد كه قضاى سومى دارد سابق برآن، مىتواند دوباره به آن قضاى سوّمى عدول كند.