(مسأله 159): نجاست هر چیزى از سه راه ثابت مى شود:
“اول”: آنکه خود انسان یقین کند که آن چیز نجس است، و اگر گمان داشته باشد چیزى نجس است لازم نیست از آن اجتناب نماید، بنا بر این غذا خوردن در قهوه خانه ها و مهمانخانه هائى که مردمان لاابالى و کسانى که پاکى و نجسى را مراعات نمى کنند در آنها غذا مى خورند، اگر انسان یقین نداشته باشد، غذائى را که براى او آورده نجس است اشکال ندارد.
“دوم”: آنکه کسى که چیز در اختیار او است بگوید آن چیز نجس است، مثلاً همسر یا نوکر یا کلفت انسان نسبت به ظرف یا چیز دیگرى که در اختیار او است بگوید نجس مى باشد.
“سوم”: آنکه دو مرد عادل بگویند چیزى نجس است، و نیز اگر یک نفر عادل بلکه، شخص موثق ـ اگر چه عادل هم نباشد ـ بگوید چیزى نجس است، باید از آن چیز اجتناب کرد.
(مسأله 160): اگر بواسطه ندانستن مسئله نجس بودن و پاک بودن چیز را نداند، مثلاً نداند، فضله موش پاک است یا نه، باید مسئله را بپرسد، ولى اگر با اینکه مسئله را مى داند، در چیزى که شک کند که پاک است یا نه مثلاً شک کند آن چیز خون است یا نه، یا نداند که خون پشه است یا خون انسان، پاک مى باشد، و وارسى کردن یا پرسیدن لازم نیست.
(مسأله 161): چیز نجسى که انسان شک دارد پاک شده یا نه، نجس است، و چیزى پاک را اگر شک کند نجس شده یا نه، پاک است. و اگر هم بتواند نجس بودن یا پاک بودن آن را بفهمد لازم نیست وارسى کند.
(مسأله 162): اگر بداند یکى از دو ظرف یا دو لباسى که از هر دوى آنها استفاده مى کند نجس شده و نداند کدام است، باید از هر دو اجتناب کند. ولى اگر مثلاً نمى داند لباس خودش نجس شده یا لباس که از تصرف او خارج بوده و مال دیگرى مى باشد لازم نیست از لباس خود اجتناب نماید.