شرائط صحیح بودن وضو، چند چیز است: “اول” آنکه آب وضو، پاک باشد. “دوم” آنکه مطلق باشد.
(مسأله 309): وضو با آب نجس و آب مضاف، باطل است اگر چه انسان نجس بودن یا مضاف بودن آن را نداند، یا فراموش کرده باشد و اگر با آن وضو، نمازى هم خوانده باشد، باید آن نماز را دوباره با وضوى صحیح بخواند اگر چه وقت گذشته باشد.
(مسأله 310): اگر غیر از آب گل آلود مضاف آب دیگرى براى وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است، باید تیمم کند و اگر وقت دارد، باید صبر کند تا آب صاف شود و وضو بگیرد.
“سوم” آنکه آب وضو و فضائى که در آن وضو مى گیرد مباح باشد.
(مسأله 311): وضو با آب غصبى و یا آبى که معلوم نیست صاحب آن راضى است یا نه، حرام و باطل است و نیز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاى غصبى بریزد، چنانچه در غیر آنجا نتواند وضو بگیرد، تکلیف او تیمم است. و اگر در غیر آنجا بتواند وضو بگیرد، لازم است که در غیر آنجا وضو بگیرد ولى چنانچه در هر دو صورت معصیت کرده و همانجا وضو بگیرد بنا به وجهى وضویش صحیح است ولى مقتضاى احتیاط، بطلان آن وضو است.
(مسأله 312): وضو گرفتن از حوض مدرسه اى که انسان نمى داند آن حوض را براى همه مردم وقف کرده اند، یا براى محصلین همان مدرسه، در صورتى که معمولاً مردم از آن حوض وضو مى گیرند اشکال ندارد.
(مسأله 313): کسى که نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براى همه مردم وقف کرده اند، یا براى کسانى که در آنجا نماز مى خوانند، نمى توانند از حوض آن مسجد وضو بگیرد. ولى اگر معمولاً، کسانى هم که نمى خواهند در آنجا نماز بخوانند از آن حوض وضو مى گیرند، مى تواند از آن وضو بگیرد، مگر اینکه بداند کسانى که وضو مى گیرند اشخاص لاابالى و بى باک مى باشند.
(مسأله 314): وضو گرفتن از حوض تیمچه ها یعنى کاروانسراى کوچک و مسافرخانه ها و مانند اینها، براى کسانى که ساکن آنجاها نیستند، در صورتى صحیح است که معمولاً کسانى هم که ساکن آنجاها نیستند از آنها وضو بگیرند و نداند که اشخاص لاابالى است و الاّ صحت وضو محل اشکال است.
(مسأله 315): وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگر چه انسان نداند که صاحب آنها راضى است اشکال ندارد ولى اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى کند، یا اینکه انسان بداند که مالک راضى نیست، وضو باطل است، و امّا اگر مالک صغیر یا مجنون باشد یا اینکه آن نهرها در تصرف غاصب باشد در آن دو صورت وضو گرفتن با آب آنها به قولى محل اشکال است، ولى بعید نیست سیره متشرعه بر تصرّفات اندک از قبیل خوردن و وضو گرفتن جارى باشد، بنا بر این وضو از آنها صحیح است، و اما نهرهاى که در دهات و مانند دهات، سیره مردم بر استفاده از آنها جارى است، وضو گرفتن و سائر استفاده ها از آنها اشکال ندارد جزماً، اگر چه مالک آنها صغیر یا مجنون باشد و نیز مالک آنها حق منع استفاده مردم را ندارد.
(مسأله 316): اگر فراموش کند آب غصبى است و با آن وضو بگیرد، صحیح است، ولى کسى که خودش آب را غصب کرده، اگر غصبى بودن آن را فراموش کند و وضو بگیرد، وضوى او باطل است.
“چهارم” آنکه ظرف آب وضو، مباح باشد.
“پنجم” آنکه ظرف آب وضو، بنا بر احتیاط واجب، طلا و نقره نباشد. و تفصیل این دو شرط در مسأله بعدى ذکر مى شود.
(مسأله 317): اگر آب وضو در ظرف غصبى یا طلا و نقره است و غیر از آن، آب دیگرى ندارد، در صورتى که بتواند به وجه مشروعى آن آب را در ظرف دیگر خالى نماید، لازمست خالى کرده و بعداً وضو بگیرد، و چنانچه میسور نباشد، باید تیمم کند، و اگر آب دیگرى دارد، لازم است با آن وضو بگیرد. و در هر دو صورت اگر معصیت کرده و با دست و مانند آن آب را بر اعضاء وضو بریزد وضویش صحیح است و اگر وضوى ارتماسى بگیرد بر علاوه معصیت وضویش هم باطل است.
(مسأله 318): حوضى که مثلاً یک آجر یا یک سنگ آن غصبى است، در صورتى که برداشتن آب در عرف، تصرّف در آن آجر یا سنگ، نباشد اشکالى ندارد. و در صورتى که تصرّف باشد برداشتن آب حرام، ولى وضو صحیح است.
(مسأله 319): اگر در صحن یکى از امامان یا امامزادگان، که سابقاً قبرستان بوده حوض یا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند، که زمین صحن را براى قبرستان وقف کرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر، اشکال ندارد.
“ششم” آنکه اعضاء وضو موقع شستن و مسح کردن، پاک باشد.
(مسأله 320): اگر پیش از تمام شدن وضو جائى را که شسته یا مسح کرده نجس شود وضو صحیح است.
(مسأله 321): اگر غیر از اعضاء وضو، جائى از بدن نجس باشد وضو صحیح است ولى اگر مخرج را از بول یا غائط، تطهیر نکرده باشد، احتیاط مستحب آن است که اول آن را تطهیر کند و بعد وضو بگیرد.
(مسأله 322): اگر یکى از اعضاء وضو نجس باشد و بعد از وضو، شک کند که پیش از وضو آنجا را آب کشیده یا نه، چنانچه در موقع وضو، ملتفت پاک بودن و نجس بودن آنجا نبوده، وضو باطل است، و اگر مى داند ملتفت بوده، یا شک دارد که ملتفت بوده یا نه، وضو صحیح است و در هر صورت جائى را که نجس بوده، باید آب بکشد.
(مسأله 323): اگر در صورت یا دستها، بریدگى یا زخمى است که خون آن بند نمى آید و آب براى آن ضرر ندارد، باید بعد از شستن اجزاء صحیحه آن عضو، با رعایت ترتیب، موضع زخم یا بریدگى را در آب کُر یا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد، که خون بند بیاید و انگشت خود را روى زخم یا بریدگى، در زیر آب از بالا به پائین بکشد، تا آب بر آن جارى شود وضو صحیح است.
“هفتم” آنکه وقت براى وضو و نماز کافى باشد.
(مسأله 324): هر گاه وقت بقدرى تنگ است، که اگر وضو بگیرد، تمام نماز یا مقدارى از آن، بعد از وقت خوانده مى شود، باید تیمم کند. ولى اگر براى وضو و تیمم یک اندازه وقت، لازم است، باید وضو بگیرد.
(مسأله 325): کسى که در تنگى وقت نماز، باید تیمم کند، اگر به قصد قربت یا براى کار مستحبى، مثل خواندن قرآن وضو بگیرد صحیح است، و اگر با علم و عمد فقط براى خواندن آن نماز وضو بگیرد، باطل است.
“هشتم” آنکه به قصد قربت، یعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد، و اگر براى خنک شدن یا به قصد دیگرى، وضو بگیرد، باطل است.
(مسأله 326): لازم نیست نیّت وضو را به زبان بگوید، یا از قلب خود بگذراند بلکه اگر تمام افعال وضو، بداعى امر خدا بجا آورده شود کفایت مى کند.
“نهم” آنکه وضو را به ترتیبى که گفته شد، بجا آورد، یعنى اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید، و باید بنا بر احتیاط واجب پاى چپ را بعد از پاى راست مسح کند، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است.
“دهم” آنکه کارهاى وضو را پشت سر هم، انجام دهد.
(مسأله 327): اگر بین کارهاى وضو، به قدرى فاصله شود، که وقتى مى خواهد جائى را بشوید یا مسح کند، رطوبت جاهاى که پیش از آن شسته یا مسح کرده خشک شده باشد، وضو باطل است و اگر فقط رطوبت جائى که جلوتر از محلى است که مى خواهد بشوید یا مسح کند، خشک شده باشد، مثلاً موقعى که مى خواهد دست چپ را بشوید، رطوبت دست راست خشک شده باشد، و صورت تر باشد وضویش صحیح است.
(مسأله 328): اگر کارهاى وضو را پشت سر هم به جا آورد، ولى بواسطه گرماى هوا، یا حرارت زیاد بدن، و مانند اینها رطوبت جاهاى پیشین خشک شود، وضوى او صحیح است.
(مسأله 329): راه رفتن در بین وضو، اشکال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را، مسح کند وضوى او صحیح است.
“یازدهم” آنکه شستن صورت و دستها، و مسح سر و پاها را، خود انسان انجام دهد، و اگر دیگرى او را وضو دهد یا در رساندن آب، به صورت و دستها و مسح سر و پاها، به او کمک نماید، وضو باطل است.
(مسأله 330): کسى که نمى تواند وضو بگیرد، باید نائب بگیرد، که او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتى که بتواند و مضر به حالش نباشد، باید بدهد ولى باید خود او نیت وضو کند، و با دست خود مسح نماید و اگر نمى تواند باید نائبش دست او را بگیرد، و به جاى مسح او بکشد، و اگر
این هم ممکن نیست باید نائب از دست او رطوبت بگیرد، و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح کند.
(مسأله 331): هر کدام از کارهاى وضو را که مى تواند به تنهائى انجام دهد، نباید در آن کمک بگیرد.
“دوازدهم” آنکه استعمال آب براى او، مانعى نداشته باشد.
(مسأله 332): کسى که مى ترسد که اگر وضو بگیرد مریض شود، یا اگر آب را به مصرف وضو برساند، تشنه بماند، نباید وضو بگیرد، ولى اگر نداند که آب براى او ضرر دارد، وضو بگیرد اگر چه بعد بفهمد ضرر داشته ولى ضرر بحدى که شرعاً حرام است، نبوده باشد، وضوى او صحیح است.
(مسأله 333): اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدارى کمى که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر دارد باید با همان مقدار، وضو بگیرد.
“سیزدهم” آنکه در اعضاء وضو، مانعى از رسیدن آب نباشد.
(مسأله 334): اگر مى داند چیزى به اعضاء وضو چسبیده، ولى شک دارد که از رسیدن آب جلوگیرى مى کند یا نه؟ باید آن را برطرف کند یا آب را بزیر آن، برساند.
(مسأله 335): اگر زیر ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد، ولى اگر ناخن را بگیرد، باید براى وضو، آن چرک را برطرف کند و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد، چرک زیر مقدارى را که از معمول بلندتر است، برطرف نماید.
(مسأله 336): اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها، بواسطه سوختن یا چیز دیگر، برآمدگى پیدا شود شستن و مسح روى آن کافیست، و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب بزیر پوست لازم نیست، بلکه اگر پوست یک قسمت آن کنده شود، لازم نیست آب را بزیر قسمتى که کنده نشده، برساند ولى چنانچه پوستى که کنده شده، گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود باید آن را قطع کند یا آب را بزیر آن، برساند.
(مسأله 337): اگر انسان شک کند، که به اعضاى وضوى او، چیزى چسبیده یا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، مثل آنکه بعد از گل کارى شک کند، گل بدست او چسبیده یا نه، باید وارسى کند، یا به قدرى دست بمالد، که اطمینان پیدا کند که اگر بوده، برطرف شده، یا آب بزیر آن رسیده است.
(مسأله 338): اگر جائى را که باید شست یا مسح کرد، چرک باشد ولى چرک آن، مانع از رسیدن آب به بدن نباشد، اشکال ندارد، و همچنین است اگر بعد از گچ کارى و مانند آن، چیز سفیدى که جلوگیرى از رسیدن آب به پوست نمى نماید، بر دست بماند ولى اگر شک کند که با بودن آنها آب ببدن مى رسد یا نه، باید آنها را، برطرف کند.
(مسأله 339): اگر پیش از وضو بداند، که در بعضى از اعضاء وضو مانعى از رسیدن آب هست، و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده یا نه؟ چنانچه احتمال بدهد که در حال وضو ملتفت بوده، وضوى او صحیح است.
(مسأله 340): اگر در بعضى از اعضاء وضو مانع باشد، که گاهى آب بخودى خود زیر آن مى رسد و گاهى نمى رسد، و انسان بعد از وضو شک کند، که آب زیر آن رسیده یا نه؟ چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسیدن آب بزیر آن نبوده، احتیاط واجب آن است، که دوباره وضو بگیرد.
(مسأله 341): اگر بعد از وضو، چیزى که مانع از رسیدن آب است در اعضاء وضو ببیند، و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضوى او صحیح است، ولى اگر بداند که در وقت وضو، ملتفت آن مانع نبوده، احتیاط واجب آن است، که دوباره وضو بگیرد.
(مسأله 342): اگر بعد از وضو شک کند، چیزى که مانع رسیدن آب است در اعضاء وضو بوده یا نه؟ چنانچه احتمال بدهد که در حال وضو ملتفت بوده است، وضو صحیح است.