(مسأله 1070) در چند مورد قضاى روزه واجب نيست:
1- دوران كودكى. 2- دوران ديوانگى. 3- بيهوشى اگر پيش از نيت روزه باشد. 4- دوران كفر اصلى. 5- پيرى كه موجب ناتوانى از روزه يا موجب ضرر به سلامتى باشد. 6- بيمارى تشنگى به نحوى كه نتواند روزه بگيرد. 7- كسى كه روزه ماه رمضان را به خاطر بيمارى نگرفته باشد وتا رمضان ديگربيمارى ادامه داشته باشد. و درغير اين موارد قضا واجب است، مانند زمان ارتداد، حيض، نفاس، خوابيدن، مستى وبيمارى در صورتى كه تا ماه رمضان آينده ادامه پيدا نكند.
(مسأله 1071) در چند مورد روزه ماه رمضان با قضاى آن فرق دارد:
اول: نيت روزه ماه رمضان بايد همزمان با اذان صبح باشد وتأخير آن جايز نيست و اگر تأخيربيفتد روزه باطل مىشود، ولى در قضاى آن مىتواند نيت را تا پيش از ظهر تأخير بيندازد، و چنانچه در قضا نيت كند وبعد مردد شود يا نيت افطار نمايد ودوباره قبل از ظهر نيت كند روزهاش صحيح است، حال آنكه ترديد يا نيت افطار، روزه ماه رمضان را باطل مىكند.
دوم: قصد قضاى ماه رمضان اگرچه اجمالًا در نيت معتبر است وبدون آن روزه قضا محقق نمى شود، ولى در روزه ماه رمضان قصد معتبر نيست، پس اگر نيت كند روزه واقع در اين ماه را قربهً الى اللَّه بجاى آورد وغافل باشد كه اين ماه، ماه رمضان است، كفايت مىكند.
سوم: كسى كه در خواب جنب شده وبعد از اذان صبح بيدار شود، نمىتواند آن روز را روزه قضابگيرد، بخلاف ماه رمضان كه روزه چنين شخصى صحيح است.
چهارم: كسى كه روزه قضا گرفته است، مىتواند تا قبل از ظهر افطار كند، ولى اگر ظهر شد جايزنيست افطار نمايد، حال آنكه در روزه ماه رمضان افطار اصلًا جايز نيست. كسى كه روزه استيجارى مىگيرد، مىتواند هر وقت از روز افطار كند وكفاره ندارد، البته اگر اجير در روز يا ماه معينى باشد، جايز نيست كه در آن روز يا آن ماه روزهاش را باطل كند.
(مسأله 1072) اگر سنى شيعه شود، بايد آنچه را از او فوت شده است قضا كند، ولى آنچه كه بر اساس مذهب خود ادا كرده باشد قضا ندارد و چنانچه مطابق مذهب حقّه جعفرى ادا كرده باشد اگرچه مطابق مذهب خود او باطل بوده است در صورتى كه ملتفت باشد وقصد قربت از او متمشى شود، آن عمل صحيح است وقضا ندارد.
(مسأله 1073) اگر در اداى روزه روز گذشته شك كند، بنا را بر ادا بگذارد و اگر در عدد روزههاى فوت شده شك كند، بنا را بر اقل بگذارد.
(مسأله 1074) وجوب قضاى روزه فورى نيست وبنابراحتياط مستحبى قضاى ماه رمضان را تا ماه رمضان ديگر تأخير نيندازد. اگر روزه چند روز از يك ماه فوت شود، يا اگر قضاى روزه از دو ماه رمضان در ذمّه او باشد، تعيين و ترتيب لازم نيست و مىتواند هر كدام را زودتر يا ديرتر قضا نمايد، مگر آنكه در فرض دوّم وقت قضاى ماه رمضان دومى با آمدن ماه رمضان سومى تنگ شود كه در اين صورت بنابر احتياط مستحبى روزههاى ماه رمضان دومى را بگيرد و اگر نيت قضاى ماه رمضان اولى رابكند، روزهاش صحيح است ولى فديه واجب مىشود.
(مسأله 1075) ترتيب بين روزه قضاى ماه رمضان وروزههاى واجب ديگر مثل كفاره ونذر لازم نيست.
(مسأله 1076) چنانچه چند روز از روزه ماه رمضان به سبب بيمارى از دست برود وقبل ازآنكه خوب شود بميرد، واجب نيست از طرف او قضا كنند. همچنين اگر روزه به سبب حيض يا نفاس فوت شودو در آن حال بميرد يا بعد ازاينكه طاهر شد، به اندازهاى كه بتوان قضا را انجام دهد زمان در اختيارنداشته باشد و بميرد، واجب نيست از طرف او قضا كنند.
(مسأله 1077) اگر ماه رمضان يا مقدارى از آن از دست برود چند صورت دارد:
1- اگر از دست رفتن روزه به سبب بيمارى باشد وتا رمضان آينده ادامه پيدا كند، قضا ساقط مىشودوبايد يك مد طعام براى هر روز فديه دهد.
2- اگر از دست رفتن روزه به سبب غير بيمارى مانند سفر باشد، ولى تأخير قضاى آن تا رمضان آينده به جهت بيمارى باشد- مانند كسى كه بعد از ماه رمضان بيمار شود وتا سال آينده بيمارى او ادامه داشته باشد- قضاى آن واجب نيست و بايد فديه دهد، اما بنابر احتياط بهتر است بين قضا و فديه جمع نمايد.
3- اگر از دست رفتن روزه به سبب بيمارى باشد ولى تأخير قضاى آن تا رمضان آينده به جهت سفر ومانند آن باشد، بايد قضا كند اما فديه لازم نيست، ولى بنابر احتياط مستحبى بين قضا و فديه جمع نمايد.
(مسأله 1078) اگر ماه رمضان يا مقدارى از آن را به جهت عذر يا عمداً روزه نگرفته باشد و بعد از ماه رمضان عذر برطرف شود، ولى قضا را تا آخر سال از روى عمد و التفات به حكم شرعى يا از روى سهل انگارى به تأخير اندازد تا رمضان دوم فرا برسد بايد قضاكند و فديه دهد و تفاوتى نمىكند از دست رفتن ماه رمضان از روى عذر باشد يا نباشد.
اگر تصميم بگيرد كه قضا را قبل از آنكه رمضان آينده بيايد بجا آورد، ولى اتفاقاً عذرى پيش آيدكه نتواند روزههاى قضا را بگيرد، بايد قضا كند وبنابراظهر فديه دهد.
(مسأله 1079) چنانچه بيمارى تا رمضان سوم ادامه پيدا كند، بايد براى ماه رمضان سال اول ودوم فديه دهد و اگر چهار رمضان ادامه پيدا كند، بايد براى رمضان سوم نيز فديه دهد و هكذا. كفاره براى يك ماه تكرار نمىشود.
(مسأله 1080) مىتوان فديه چند روز از يك ماه يا فديه چند ماه را به يك فقير بدهد بشرط آنكه ازمصرف ساليانه او بيشتر نباشد.
(مسأله 1081) فديه همسر بر شوهر و فديه نان خور (عيال) كسى كه نان او را مىدهد و واجب النفقه بركسى كه نفقه او را مىدهد واجب نيست.
(مسأله 1082) در فديه وكفاره بايد طعام داده شود ودادن بهاى آن كفايت نمىكند.
(مسأله 1083) در روزه مستحبى مىتواند تا غروب افطار كند، ولى در قضاى ماه رمضان بعد از ظهرافطار جايز نيست و اگر افطار نمود بنابراحتياط بايد كفاره دهد، اما در واجب موسع غير از قضاى ماه رمضان، افطار تا غروب جايز است، اگرچه بنابراحتياط مستحبى بعد از ظهر نبايد افطار كند.
(مسأله 1084) پسر بزرگتر بايد آنچه از روزه پدر را كه به سبب عذرى مانند بيمارى، سفر وغير آن فوت شده قضا كند، بلكه بنابراقوى بايد آنچه را كه از روى عمد از او فوت شده يا فاسد به جا آورده نيز قضا نمايد و مادر نيز در حكم پدر است. آنچه كه قضاى آن بر پدر و مادر واجب نبوده، بر ولى نيز واجب نيست. اگر ميت دو پسر هم سن وسال داشته باشد، وجوب قضا بر آنها به نحو واجب كفايى خواهد بود، به نحوى كه اگر يكى از آنها انجام داد از ديگرى ساقط مىشود والّا اگر قضا نكنند، هر دو گناهكارخواهند بود و اگر هر كدام قسمتى را انجام دهند واجب ساقط مىشود.
(مسأله 1085) دو ماه روزه كفاره جمع يا تخيير بايد پشت سرهم باشد و اگر يك ماه و يك روز راپشت سرهم بگيرد كافى است.
(مسأله 1086) در صورتى كه روزهها را پشت سرهم بگيرد، چنانچه به سبب عذرى مانند سفراضطرارى يا حيض يا نفاس يا بيمارى افطار كند، مىتواند بعد از رفع عذر آن را ادامه دهد، ولى اگر به سفر غير اضطرارى برود، بايد روزهها را از اول شروع كند. از موارد عذر اين است كه نيت را تا بعد ازظهر فراموش كند، يا از روى فراموشى روزه ديگرى را نيت كند وتا ظهر متوجه نشود، يا اينكه قبل ازوجوب كفاره، نذر كرده باشد كه هر پنجشنبهاى را روزه بگيرد، در اين صورت روزه آن روز، ضررى به تتابع نمىرساند، بلكه اگر نذر مطلق باشد، از كفاره نيز به حساب مىآيد و واجب نيست از روزه به موارد ديگر كفاره منتقل شود.
(مسأله 1087) اگر نذر كند دو ماه پشت سرهم روزه بگيرد، حكم مذكور بر آن جارى است، مگر آنكه قصد كند تمامى روزها را پشت سرهم روزه بگيرد.
(مسأله 1088) اگر روزههاى پشت سرهم بر مكلف واجب شود، نمىتواند زمانى شروع كند كه روزعيد در بين آن باشد، مگر در كفاره قتل در ماههاى حرام كه قاتل بايد دو ماه پشت سرهم از آن ماههاحتى روز عيد وايام تشريق را روزه بگيرد، نيز روزه سه روز از ده روز عوض قربانى حج بايدپشت سرهم باشد وآن را روزهاى هفتم وهشتم ونهم ماه ذى حجه بگيرد و اگر نتوانست بايد بعد ازروز سيزدهم در مكه يا در راه يا در وطنش بگيرد وروزه روز هشتم ونهم ويك روز بعد از عيد كفايت نمى كند. مراد از دو ماهى كه قاتل بايد ازماههاى حرام روزه بگيرد ماههاى قمرى است وتلفيق ماههاصحيح نيست.
(مسأله 1089) اگر نذر كند كه يك ماه يا چند روز روزه بگيرد، پشت سرهم بودن يا نبودن، به قصد اوبستگى دارد.
(مسأله 1090) اگر روزه نذر معين كه پشت سرهم بودن آن لازم است فوت شود، بنابراحتياط اولى قضاى آن را پشت سرهم بايد بگيرد.
(مسأله 1091) روزه از مستحبات مؤكد است و در تمام روزهاى سال به جز روزههاى واجب مانند ماه رمضان يا روزهايى كه روزه گرفتن در آن حرام است، روزه مستحب است، زيرا روزه سپر از جهنم وموجب رشد بدن وسبب ورود به بهشت است، خواب روزه دار عبادت، نفس كشيدن وسكوت او تسبيح، عملش قبول، دعايش مستجاب وبوى دهانش از بوى مشك نزد خدا خوشبوتر است وملائكه تا افطار براى وى دعا مىكنند و او را دو خوشحالى است، يكى وقت افطار وديگرى هنگامى كه خداوند را ملاقات مىكند. روزههاى مستحب فراوانند ولى آنچه كه بر آن تأكيد شده است عبارت است از: روزه سه روز از هر ماه وبهترين روزهاى آن پنجشنبه اول وآخر ماه وچهارشنبه اول دهه دوم ماه است، روز غدير كه برابر با صد حج وصد عمره مبروره ومقبول است، روز تولد پيغمبر صلى الله عليه و آله، روز مبعث، روز دحو الارض كه بيست وپنجم ذى قعده است، روز عرفه براى كسى كه از دعا باز نمىماندو در روز اول ماه شك ندارد، روز بيست وچهارم ذىحجه كه همان روز مباهله است، تمام ماه رجب وشعبان، روز نوروز، وروز اول، سوم وهفتم ماه محرم وهر پنجشنبه وجمعه چنانچه عيدنباشد.
استحباب روزه براى هر فردى چند شرط دارد:
1- بيمار نباشد يا روزه موجب بيمارى او نشود.
2- مسافر نباشد، اما از اين حكم، مسافر به مدينه منوره استثنا شده است، زيرا او مىتواند براى برآورده شدن حاجت خود سه روز- چهار شنبه، پنجشنبه و جمعه- در آنجا روزه بگيرد.
3- در حالت حيض ونفاس نباشد.
4- روزه واجب مانند كفاره وقضاى ماه رمضان بر ذمهاش نباشد ولى روزهاى كه به وسيله نذرواجب شده مانع از روزه مستحبى نيست.
(مسأله 1092) روزه درروز عرفه براى كسى كه روزه اورا ازدعا ناتوان مىكند يا در اول ماه شك دارد و احتمال عيد قربان مىدهد مكروه است. همچنين روزه مستحبى ميهمان بدون اجازه
صاحب خانه وروزه فرزند بدون اجازه پدر، مكروه است.
(مسأله 1093) روزه عيد قربان وفطر حرام است، و نيز روزه ايام تشريق- يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذيحجه- براى كسى كه در منى مناسك حج انجام مىدهد، و روزى را كه نميداند آخر شعبان است يا اول رمضان، اگر به نيت ماه رمضان روزه بگيرد، وروزه نذر معصيت به اين كه نذر كند به شكرانه انجام فعل حرامى روزه بگيرد، ولى براى دورى از فعل حرام اشكال ندارد، همچنين روزه وصال- كه به نيت روزه، سه شبانه روز چيزى نخورد- حرام است، ولى تأخير افطار به شب دوم چنانچه به نيت روزه نباشد مانعى ندارد. روزه مستحبى بنده بدون اجازه صاحبش بنابراحتياط واجب حرام است، و روزه همسر چنانچه حق شوهر را از بين نبرد بنابراقوى مانعى ندارد، اما بنابراحتياط مستحب ترك آن بهتر است و اگر شوهر اورا منع نمود، بنابراحتياط نمىتواند روزه بگيرد.