(مسأله 411) در صحت نماز واجب ومستحب واجزاى فراموش شده آن پاكى بدن، مو، ناخن ولباس نمازگزار شرط است. بنابر احتياط پاك بودن بدن و لباس در طواف واجب و مستحب، حكم نمازرا دارد.
(مسأله 412) روانداز نمازگزارى كه با ايماء واشاره نماز مىخواند، چنانچه بگويند در آن رواندازنماز مىخواند، بايد پاك باشد.
(مسأله 413) در صحت نماز تنها طهارت سجده گاه پيشانى (محلّ كه پيشانى روى آن قرار مىگيرد) شرط است و در مواضع ديگر سجده گاه احتياط مستحب اين است كه پاك باشد.
(مسأله 414) هر يك از اطراف شبهه محصوره حكم نجس را دارد؛ بنابراين، پوشيدن آنها در نماز وسجده كردن بر آنها جايز نيست، ولى پوشيدن هريك از اطرف شبهه غير محصوره در نماز و سجده كردن بر آنها اشكال ندارد.
(مسأله 415) اگر مكلف نداند كه نمازخواندن با لباس نجس يا بدن، يا سجده گاه پيشانى نجس صحيح نيست و با همين وضعيت نماز بخواند حكم آن چند صورت پيدا مىكند: اگر مكلف جاهل مركب[1] است ولو در اين جهل خود مقصّر باشد نمازش صحيح است. اگر جاهل بسيط[2] است، و در اين جهل خود، معذور باشد، مانند اين كه از حكم مسأله تفحّص بكند و به جاى نرسد، در اين فرض نيزنمازش صحيح است، چنانچه مكلف جاهل، معذور نباشد، مثل اين كه مانعيت مانع، يا جزئيت جزء ياشرطيت شرط را نمىداند و پيش از تفحص از حكم آن ها، نماز بخواند، نماز باطل است و بايد اعاده كند. بنابراين شخصى كه مىداند لباسش خونى است لكن نمىداند كه خون نجس است يا نجس بودن خون و حكم مسأله را مىداند، لكن مانعيت آن را نمىداند- يعنى شك دارد كه نماز با لباس خونى كه نجس است، درست است يا نيست- چنانچه اين شخص با لباس خونى نماز بخواند و جاهل مقصّر باشد نمازش باطل است و اگر جاهل مقصّر نباشد، نمازش صحيح است.
[1] – جهل مركب آن است: نمي داند كه حكم مسأله را نمي داند.
[2] – جهل بسيط: يعنى مي داند كه اين حكم را نمي داند.
(مسأله 416) اگر قبل از نماز نداند كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز متوجه شود، نمازش صحيح است، اعاده در وقت و قضاء در خارج از وقت دارد. همچنين اگر معتقد به پاكى باشد و بعد ازنماز نجاست را بداند، ولو وقت هم باقى باشد صحيح است.
(مسأله 417) اگر در بين نماز بفهمد كه قسمتى از نماز با نجاست خوانده شده، چنانچه وقت داشته باشد، نمازش باطل است و بايد نماز را دوباره بخواند و اگر وقت، حتى براى درك يك ركعت نداشته باشد، چنانچه بدون عمل منافى امكان تبديل يا تطهير باشد، اين كار واجب است و بايد نماز را تمام نمايد و اگر تبديل يا تطهير ممكن نباشد، بايد با همان وضعيت نماز بخواند و بعد بنابر احتياط واجب قضا نمايد.
(مسأله 418) اگر در بين نماز لباس نجس شود، چنانچه تبديل يا تطهير آن بدون عمل منافى ممكن است، بايد انجام داد و نماز را تمام كند و اعاده لازم نيست و اگر تطهير يا تبديل ممكن نيست، و وقت دارد بايد نماز را دوباره با طهارت بخواند و چنانچه وقت تنگ است و به جهت سرما، يا گرما يا وجودنامحرم نتواند لباس را در آورده و ساترى از غير از آن نداشته باشد، بنابر اظهر وجوب ادامه دادن و تمام كردن نماز با همان وضعيت است. اگر در بين نماز متوجه نجاست شود ولى نداند كه الآن نجس شده يااز قبل بوده است، در اين صورت، بنا را بگذارد كه الآن نجس شده و به آن نحوى كه بيان شد عمل نمايد.
(مسأله 419) اگر بداند كه بدن يا لباسش نجس است و بعد آن را فراموش كند و نماز بخواند، نمازش باطل است و چنانچه در وقت به ياد آورد اعاده و اگر در خارج وقت متوجه شود قضا كند.
(مسأله 420) اگر در بين نماز متوجه شود كه لباسش قبل از شروع در نماز نجس بوده، ولى از آن غفلت نموده و فراموش كند، نمازش باطل است. همچنين كسى كه در بين نماز بداند كه لباسش قبل ازشروع در نماز نجس بوده، اما از هنگام شروع به نماز به آن جاهل بوده، نماز او نيز باطل است.
(مسأله 421) اگر لباس نجس را آب بكشد و با آن نماز بخواند و بعد بفهمد كه پاك نشده است، نمازش صحيح است.
(مسأله 422) كسى كه غير لباس نجس لباس ديگرى ندارد، چنانچه نتواند آن را به جهت سرما يامانند آن بيرون آورد و با آن نماز بخواند نمازش صحيح است و اگر بتواند آن را درآورد، مخير است كه با لباس نجس يا برهنه نماز بخواند و بنابر احتياط در لباس نجس نماز بخواند، بلكه احتياط جمع است.
(مسأله 423) اگر اجمالًا بداند يكى از دو لباسى كه دارد نجس است، بايد با هر دو نماز بخواند و اگرلباس پاك سومى دارد، مخير است كه نماز را با لباس سوم يا با آن دو لباس ديگر بخواند.
(مسأله 424) اگر جايى از بدن ولباس نجس شود يا دو جاى بدن يا لباس نجس شود و آب فقطبراى تطهير يكى داشته باشد، بايد على التخيير يكى از آنها را تطهير كند مگر آنكه نجاست يكى بيشتراز ديگرى باشد، كه بايد آن يكى را كه بيشتر است تطهيركند.
(مسأله 425) خوردن وآشاميدن چيز نجس حرام است، ولى مىتوان از آن در جايى كه طهارت شرط نيست، استفاده نمود.
(مسأله 426) فروختن مردار، شراب، خوك وسگ غير شكارى حرام است، ولى فروختن بقيه اعيان نجس ومتنجس در صورتى كه منفعت حلال معتنابهى داشته باشند- بنحوى كه عقلاء در مقابل آن مال پرداخت كنند- جايز است و اگر منفعت جزئى داشته باشد، بعيد نيست كه جايز باشد، گرچه احتياط در ترك آن است.
(مسأله 427) نجس كردن مسجد، ديوارها، فرش، ظرف و ديگر وسايل آن حرام است. اما اگر يكى از اين موارد نجس شد، وجوب كفايى تطهير، فقط شامل مسجد و ديوار و مصالح ساختمانى آن است وشامل موارد ديگر نمىشود. بردن نجس خشك به مسجد اگر سبب هتك حرمت آن شود حرام است، ولى اگر سبب هتك حرمت نشود، مانعى ندارد مخصوصاً اگر به گونهاى باشد كه قابل اعتناء نباشد، مثل اينكه انسان وارد مسجد شود و به دليل داشتن جراحت يا زخم، لباس يا بدن اوخونى باشد.
(مسأله 428) اگر وجود نجاست در مسجد موجب هتك حرمت مسجد شود واجب است فوراً آن راتطهير كند، و اگر موجب هتك حرمت نشود احتياط واجب ازاله نجاست از مسجد است، امّا وسايل و فرشهاى مسجد، احتياط مستحب ازاله نجاست از آنهاست. حال اگر كسى براى نماز وارد مسجدشد و وقت نماز هم وسعت داشته باشد بايد اول نجاست را از مسجد برطرف كند و بعد نماز بخواند و چنانچه قبل از تطهير مسجد، نماز بخواند، گناه كرده ولى نمازش صحيح است، اما اگر وقت تنگ باشدبايد اول نماز را بخواند.
(مسأله 429) اگر جايى از مسجد نجس شود وتطهير آن بدون خراب كردن ممكن نباشد، درصورتى كه خرابى به مقدارى است كه به آن اعتنا نشود، تخريب واجب است، ولى اگر به وقف ضرربرساند، تخريب جايز نيست ولو كسى تعمير آن را به عهده بگيرد.
(مسأله 430) اگر كسى مسجد را نجس كند، بر خود او تطهير واجب عينى و بر ديگران واجب كفايى است. اگر اين شخص خود دارى نمود و ديگرى با اذن حاكم شرع، مالى را براى تطهير آن خرج نمود، مىتواند از كسى كه مسجد را نجس كرده بگيرد و چنانچه از اداى آن خوددارى كند، حاكم شرع بايد اورا اجبار نمايد. اگر شخص معينى مسجد را نجس نكرد، بذل مال براى تطهير آن، واجب كفائى خواهدبود و اگر بذل براى كسى مقدور نباشد، وجوبش از او ساقط مىشود، بنابراين بايد همه بذل كنند والّاحاكم شرع از بيت المال بذل نمايد.
(مسأله 431) اگر تطهير مسجد بر نجس كردن جاهاى ديگر آن متوقف باشد، در صورتى كه جاهاى ديگر بعداً تطهير شود، تطهير مسجد واجب است.
(مسأله 432) اگر كسى نتواند مسجد را تطهير نمايد، در صورتى كه احتمال دهد ديگران مىتوانند آن را تطهير كنند اطلاع دادن بر او واجب است.
(مسأله 433) اگر حصير مسجد نجس شود، تطهير آن نه بر نجس كننده و نه بر غير آن واجب نيست اگرچه تطهير حصير، موجب فساد نشود.
(مسأله 434) نجس كردن مسجدى كه خراب شده است اگرچه كسى در آن نماز نمىخواند، حرام، وتطهير آن واجب است.
(مسأله 435) اگر اجمالًا بداند يكى از دو مسجد يا يكى از دو جاى يك مسجد نجس شده است، واجب است هر دو را تطهير كند.
(مسأله 436) قرآن وحرم امامان عليهم السلام وضريح آنان وتربت امام حسين عليه السلام بلكه تربت رسول خدا صلى الله عليه و آله وساير امامان عليهم السلام كه براى تبرك گرفته مىشود حكم مسجد را دارد، بنابراين نجس كردن آنهادر صورتى كه بى احترامى باشد حرام وتطهير آنها واجب است.
(مسأله 437) هرگاه مسجد غصب شود و آن را راه قرار داده، يا خانه يا مغازه بسازد، در حرمت تنجس و وجوب تطهير آن اشكال است و اقوى اين است اگر نجاست بعد از خراب شدن عارض شودتطهير آن واجب نيست. اما نجس كردن معابد كفار، حرام نيست. بلى، چنانچه ولى امر آن را تملك كند و مسجد بسازد، حكم ساير مساجد را دارد.