وضوى جبيرهاى وقتى واجب است كه داراى پنج شرط باشد:
اول: عضو شكسته، يا زخمى كه روى آن پارچه پيچيده شده از اعضاى وضوباشد.
دوم: آب براى آن عضو ضرر داشته باشد.
سوم: باند جبيره ظاهرش پاك باشد، ونجس بودن داخل جبيره ضرر ندارد.
چهارم: جبيره يا باند بيشتر از حد متعارف نباشد و اگر به مقدار متعارف باشد به اين معنا كه كمى بيشتر از جاى زخم باشد اشكال ندارد، بنابراين اگر از حد متعارف بيشتر باشد، مسح بر آن كفايت نمى كند، بلكه بايد آن را چنانچه ممكن باشد كوچك نمايد والا چنانچه جبيره بر اعضاى مشترك بين وضو وتيمم نباشد، وظيفهاش تيمم است و چنانچه بر اعضاى مشترك باشد، بايد بين تيمم و وضوى جبيره جمع كند و اگر جبيره تمام سر يا پا يا دست را پوشانده باشد و چنانچه بازكردن آن امكان داشته باشد وبتواند وضوى معمولى بگيرد، واجب است اين كار را بكند و اگر بازكردن ممكن نباشد يا اينكه ضرر داشته باشد، چنانچه بتواند جبيره را كوچك كند تا به مقدار متعارف برسد، بايد آن كار را انجام دهد و وضوى جبيرهاى بگيرد.
پنجم: جبيره يا باند بايد مباح باشد، در صورت غصبى بودن جبيره، وظيفهاش تيمم مىباشد.
بنابراين چنانچه اين شرايط فراهم شد واجب است كه وضوى جبيره بگيرد.
(مسأله 107) اگر شكستگى يا زخم در غير اعضاى وضو باشد، چنانچه شستن اعضاى وضو به آن ضرر داشته باشد، در اين صورت وظيفهاش تيمم بدل از وضو است و اگر ضرر نداشته باشد،
وظيفهاش وضوگرفتن معمولى است.
(مسأله 108) اگر روى زخم باز باشد، چنانچه شستن آن ممكن باشد، وضو را به شكل معمولى بجا آورد و اگر به جهت ضرر، شستن زخم ممكن نباشد، فقط اطراف زخم را بشويد اگر زخم در محل شستن باشد وضويش را كامل نمايد، اما اگر زخم يا شكستگى در محل مسح بوده وتمام موضع آن را فراگرفته باشد، چنانچه بتواند روى آن مسح كند، مسح واجب است، ولى اگر بجهت ضرر يا نجاست نتواند مسح كند، وظيفهاش تيمم است. اگر شستن اطراف زخم يا شكستگى موجب ضرر بيشتر از حدمتعارف شود، يا اينكه آن موضع نجس وشستن آن ممكن نباشد، در اين دو صورت وظيفه تيمم است. اگر روى شكستگى باز باشد، چنانچه شستن آن ضرر دارد، وظيفه تيمم است و اگر آن شكستگى در موضع مسح باشد، چنانچه بتواند روى آن مسح كند بايد وضوى معمولى بگيرد واگرنتواند مسح كند، وظيفهاش تيمم است.
(مسأله 109) اگر عضو زخمى يا شكسته پاك باشد و مكلف نتواند (پارچهاى) را كه روى آن عضوبسته شده باز كند و بدون بازكردن آب، به آن نرسد چنانچه عضو از اعضاء مشترك بين وضو و تيمم نباشد بايد تيمم كند، ولى چنانچه عضو مشترك بين وضو وتيمم باشد بايد هم تيمم بكند و هم وضوبگيرد. اما اگر بتواند آب وضو را به آن عضو با آنكه بسته است برساند گرچه با فرو بردن در آب باشد با مراعات ترتيب وشستن از بالا به پايين واجب است وضو بگيرد وآب را به موضع زخم برساند. بلى، اگر جبيره در محل مسح باشد رساندن آب بجاى مسح كردن اثرى ندارد بلكه در صوت امكان بايد باندرا باز كند وبصورت عادى وضو بگيرد و چنانچه نتواند باند را باز كند بايد تيمم نمايد واما اگر نجس باشد وامكان شستن آن نيز نباشد، بايد تيمم نمايد چه عضو مشترك باشد چه نباشد.
(مسأله 110) جبيره گاهى روى اعضاى مختص وضو مثل صورت ودست وگاهى روى اعضاى مختص مسح، مثل سر وپا وگاهى در اعضاى مشترك بين وضو و تميم است مثل كف دست در حالت اول مسح بر جبيره بدل از شستن است و در حالت دوم بدل از مسح مىباشد، در صورتى كه قسمتى ازعضو كه جبيره بر آن قرار ندارد به اندازهاى نباشد كه مسح روى آن كفايت كند، بنابر احتياط وجوبى علاوه بر مسح بر جبيره تيمم هم نمايد و در حالت سوم روى جبيره، بدل از شستن مسح نمايد و باهمان جبيره بدل از مسح پوست سروپارا مسح كند البته به شرط اينكه قسمتى از عضوى كه جبيره بر آن قرارندارد به اندازهاى نباشد كه مسح با آن كفايت كند.
(مسأله 111) دوايى كه روى زخم گذاشته مىشود حكم جبيره را دارد، ولى اگر مانعى مثل قير ومانند آن باشد ونتواند آن را برطرف كند، بايد تيمم نمايد چنانچه مانع روى اعضاى تيمم نباشد. اما چنانچه مانع در اعضاى تيمم باشد، بايد بين وضو وتيمم جمع كند.
(مسأله 112) جبيرهاى كه بيان شد مخصوص موارد جراحت يا دمل يا شكستگى است و در مواردديگر مثل بستن باند روى عضوى كه درد يا ورم دارد، چنانچه شستن آن ضرر داشته باشد واجب است تيمم نمايد و وضوى جبيرهاى باطل است.
(مسأله 113) حكم جبيره در غسلها- غير از غسل ميت- چند حالت دارد:
اول: اگر شستن عضو شكسته ضرر داشته باشد، بايد به جاى غسل، مثلا غسل جنابت، تيمم كند، واحتياط آن است كه غسل نيز بنمايد به طورى كه اطراف آن عضو شسته شود و اگر شستن ضررنداشته باشد، واجب است به صورت معمولى غسل نمايد.
دوم: اگر روى عضو شكسته باند باشد وبازكردن آن ضرر داشته باشد يا موجب تأخير بهبود آن شود، بايد آن مقدارى را كه جبيره ندارد در غسل بشويد وبنابر احتياط روى عضو شكسته را نيز مسح نمايد.
سوم: جنبى كه دمل يا زخم باز دارد اگر غسل كردن معمولى برايش ممكن است وضرر ندارد، بايد غسل كند و اگر غسل ضرر دارد وظيفهاش تيمم است، نه غسل وغسل اطراف زخم كفايت مىكند گرچه بهتر آن است كه غسل را به تيمم ضميمه كند.
چهارم: اگر روى زخم باند پيچيده باشد و شستن آن ضرر داشته باشد يا موجب شدت زخم ويا موجب تأخير بهبود آن گردد، مكلف موظف است غسل نمايد و به شستن موضعى كه روى آن باندنيست اكتفا كند و باز كردن باند واجب نيست مگر در صورتى كه شستن اطراف زخم بر باز كردن باندمتوقف باشد چنانچه اگر در اطراف زخم بيش از حد معمول باند پيچيده باشد در اين صورت بعداز بازكردن، اطراف زخم را بشويد وبهتر آن است كه روى جبيره مسح نيز بكند.
پنجم: اگر عضو آسيب ديده بين غسل وتيمم مشترك باشد (مثل دست وصورت)، چنانچه وظيفه مكلف غسل باشد بايد غسل كند به اين نحو كه اطراف عضو آسيب ديده را بشويد و چنانچه وظيفهاش تيمم باشد، اگر بتواند تيمم كند، بايد تيمم كند و اگر ممكن نباشد به سبب
سرايت نجاست يا عذر ديگرى، بايد احتياطاً بين غسل و شستن اطراف آن و بين گذاشتن پارچهاى پاك روى زخم، وتيمم بر آن جمع كند و نماز را بجا بياورد و بعد از بهبود نماز را قضا نمايد.
(مسأله 114) اگر جبيره بر عضو مسح كننده (دست) باشد، با رطوبت آن مسح كند.
(مسأله 115) اگر آب براى مبتلا به بيمارى چشم ضرر داشته باشد تيمم كند، اما چنانچه بتوانداطراف چشم را بشويد، احتياط مستحب اين است كه بين وضو وتيمم جمع كند.
(مسأله 116) اگر بعد از وضوى جبيرهاى زخم بهبود يابد، چنان چه وقت تنگ باشد كه نتواند وضوى معمولى بگيرد مىتواند با وضوى جبيرهاى نماز بخواند، اما در صورتى كه وقت داشته باشد، بايد وضوونماز را اعاده نمايد.
(مسأله 117) اگردر يك عضو چند جبيره باشد، بايدبين آنهارابشويد يامسح كند.
(مسأله 118) اگر روى زخمى، جبيره يا باند باشد وشرايط جبيره را دارا باشد بايد وضوى جبيرهاى بگيرد و اگر شستن اطراف زخم ضرر داشته باشد، بايد تيمم كند اگرچه بنابراحتياط وضوى جبيرهاى نيز بگيرد.
(مسأله 119) در حكم جبيره فرقى نيست بين اينكه جراحت را با اختيار خود از روى عصيان ايجاد كرده باشد يا خير.
(مسأله 120) محل حجامت زخم محسوب مىشود، بنابراين اگر شستن آن ضرر داشته باشدمى تواندروى باند به مقدارمتعارف مسح كند والّا اگر شستن آن ضرر نداشته باشد. بايد باز شودواطراف آن شسته شود، اما چنانچه شستن آن بخاطر بندنيامدن خون ممكن نباشد، بايد تيمم كند.
(مسأله 121) اگر جبيره غصبى باشد مسح بر آن جايز نيست و واجب است تعويض گردد. اما اگرروى جبيره مباح وباطن آن غصبى باشد، چنانچه مسح بر ظاهر جبيره تصرف درباطن آن نباشد، وضوصحيح است واگرتصرف در باطن محسوب گردد وضو باطل است.
(مسأله 122) نبايد ظاهر جبيره نجس يا غصبى باشد اما چنانچه از حرير، طلا يا اجزاى حيوان حرام گوشت باشد ضررى به وضو نمىرساند.
(مسأله 123) تا وقتى كه ترس از ضرر باشد اگرچه احتمال بهبود برود حكم جبيره جارى است.
(مسأله 124) اگر براى برداشتن جبيره وشستن محل آن وقت تنگ باشد، بنابراظهر به جاى وضوتيمم نمايد.
(مسأله 125) دارويى روى زخم كه با خون مخلوط و با آن يكى گرديده است و بعد از بهبود برداشتن آن مثلًا به خاطر خون ريزى يا زخم مجدد ممكن نباشد حكم جبيره روى آن جارى نيست وبايد تيمم نمايد.
(مسأله 126) اگر نتواند عضو سالمى را كه نجس شده است پاك كند، حكم جبيره بر آن جارى نيست وبايد تيمم كند.
(مسأله 127) اگر ضخامت جبيره معمولى باشد لازم نيست از آن كم كند. همچنين جايز نيست جزئى كه به آن نيازى نيست به جبيره اضافه شود مگر اينكه پس از گذاشتن، جزئى از جبيره حساب شود.
(مسأله 128) وضوى جبيرهاى برطرف كننده حدث است.
(مسأله 129) اگر انسان بداند يا گمان يا اميد داشته باشد كه عذر وى تا آخر وقت باقى مىماندمى تواند با وضوى جبيره اى، اول وقت نماز بخواند. اما چنانچه در وقت، عذر برطرف شود بايد وضوونماز را اعاده كند و اگر بداند كه تا آخر وقت بهبود مىيابد بايد صبر كند و چنانچه صبر نكند وضوونماز او باطل است.
(مسأله 130) اگر انسان با اين اعتقاد كه شستن- مثلًا به خاطر شكستگى- ضرر دارد، وضوى جبيره بگيرد وبعد معلوم شود كه شكسته نبوده است، وضوى او باطل است وهمچنين اگر بداند شستن عضوشكسته كه گچ گرفته شده ضرر دارد و بر جبيره مسح بكند، بعد معلوم شود كه ضرر نداشته است، بازهم ظاهراً وضو باطل است، ولى اگر بداند شستن آن ضرر ندارد و وضو بگيرد وبعد معلوم شود كه ضررداشته و وظيفه او جبيره بوده، وضو صحيح خواهد بود مگر آنكه تحمل آن ضرر حرام باشد. همچنين اگر بداند شستن آن ضرر كمى دارد وبشويد وبعد معلوم شود ضررى نداشته وضو صحيح است اما اگر بداند شستن ضرر زيادى دارد كه تحملش شرعاً حرام است و وضو بگيرد، وضويش باطل است امّا اگر معتقد باشد كه آب براى زخم او ضرر دارد و با وجود آن جبيره را ترك نمايد و وضوبگيرد و بعدمعلوم شود كه آب براى او ضرر نداشته است وضويش صحيح است البته در صورتى كه اعتقاد به ضرر اندك داشته است اما اگر اعتقاد داشته كه ضرر زياد دارد هر چند بعد معلوم شود ضرر نداشته وضويش باطل است.
(مسأله 131) هرگاه مكلف شك كند كه وظيفهاش تيمم يا وضوى جبيرهاى است احتياط واجب آن است كه بين وضو وتيمم جمع كند.