(مسأله 2338): جعاله آنست که انسان قرار بگذارد در مقابل کارى که براى او انجام مى دهند مال معین بدهد، مثلاً بگوید هر کسى گمشده مرا پیدا کند ده افغانى به او مى دهم و به کسى که این قرار را مى گذارد “جاعل” و به کسى که کار را انجام مى دهد “عامل” مى گویند، و فرق بین جعاله و اجاره این است که در اجاره بعد از خواندن صیغه، اجیر باید عمل را انجام دهد و کسى هم که او را اجیر کرده اجرت را به او بدهکار مى شود، ولى در جعاله اگر چه عامل شخص معیّن باشد مى تواند مشغول عمل نشود، و تا عمل را انجام ندهد جاعل بدهکار نمى شود.
(مسأله 2339): جاعل باید بالغ و عاقل باشد و از روى قصد و اختیار قرارداد کند و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف نماید، بنا بر این جعاله آدم سفیه: کسى که مال خود را در کارهاى بیهوده مصرف مى کند صحیح نیست.
(مسأله 2340): کارى را که “جاعل” مى گوید براى او انجام دهند، باید حرام یا بى فائده یا از واجباتى که شرعاً لازم است مجاناً آورده شود نباشد پس اگر بگوید هر کسى شراب بخورد، یا در شب به جاى تاریک برود یا نماز واجب خود را بخواند ده افغانى به او مى دهم، “جعاله” صحیح نیست.
(مسأله 2341): اگر مالى را که قرار مى گذارد بدهد معین کند مثلاً بگوید هر کس اسب مرا پیدا کند، این گندم را به او مى دهم، لازم نیست بگوید آن گندم مال کجا است و قیمت آن چیست، ولى اگر مال را معین نکند مثلاً بگوید کسى که اسب مرا پیدا کند، ده کیلو گندم به او مى دهم، باید خصوصیات آن را کاملاً معیّن نماید.
(مسأله 2342): اگر “جاعل” مزد معینى براى کار قرار ندهد، مثلاً بگوید هر کسى بچه مرا پیدا کند پولى به او مى دهم و مقدار آن را معین نکند، چنانچه کسى آن عمل را انجام دهد، باید مزد او را به مقدارى که کار او در نظر مردم ارزش دارد بدهد.
(مسأله 2343): اگر “عامل” پیش از قرارداد، کار را انجام داده باشد یا بعد از قرارداد به قصد اینکه پول نگیرد انجام دهد، حقى مزد گرفتن ندارد.
(مسأله 2344): پیش از آنکه “عامل” شروع به کار کند، “جاعل” مى تواند “جعاله” را به هم بزند.
(مسأله 2345): بعد از آنکه “عامل” شروع به کار کرد، اگر “جاعل” بخواهد جعاله را به هم بزند اشکال دارد، و احتیاط در راضى نمودن عامل ترک نشود.
(مسأله 2346): “عامل” مى تواند عمل را ناتمام بگذارد، ولى اگر تمام نکردن عمل اسباب ضرر “جاعل” شود، باید آن را تمام نماید. مثلاً اگر کسى بگوید هر کس چشم مرا عمل کند فلان مقدار به او مى دهم و دکتر جرّاحى شروع به عمل کند، چنانچه طورى باشد که اگر عمل را تمام نکند، چشم معیوب مى شود باید آن را تمام نماید و در صورتى که ناتمام بگذارد، حقى به “جاعل” ندارد و اگر چشم معیوب شود، ضامن است.
(مسأله 2347): اگر “عامل” کار را ناتمام بگذارد، چنانچه آن کار مثل پیدا کردن اسب است که تا تمام نشود، براى “جاعل” فائده ندارد عامل نمى تواند چیزى مطالبه کند و همچنین است اگر “جاعل” مزد را براى تمام کردن “عمل” قرار بگذارد مثلاً بگوید هر کسى لباس مرا بدوزد، ده افغانى به او مى دهم ولى اگر مقصودش این باشد که هر مقدار از عمل که انجام گیرد، براى آن مقدار مزد بدهد، “جاعل” باید مزد مقدارى را که انجام شده به “عامل” بدهد اگر چه احتیاط این است که بطور مصالحه یکدیگر را راضى نمایند.