(مسأله 2646): مردى که زن خود را طلاق مى دهد، باید بالغ و عاقل باشد و به اختیار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد طلاق باطل است و نیز باید قصد طلاق داشته باشد پس اگر صیغه طلاق را مثلاً به شوخى بگوید صحیح نیست.
(مسأله 2647): زن باید در وقت طلاق از خون حیض و نفاس پاک باشد و شوهرش در آن پاکى با او نزدیکى نکرده باشد و تفصیل این دو شرط در مسائل آینده گفته مى شود.
(مسأله 2648): طلاق دادن زن در حال حیض یا نفاس در سه صورت صحیح است:
“اول” آنکه شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکى نکرده باشد.
“دوم” معلوم باشد آبستن است و اگر معلوم نباشد و شوهرش در حال حیض طلاقش بدهد بعد بفهمد آبستن بوده احتیاط واجب آنست که دوباره او را طلاق دهد.
“سوم” مرد بواسطه غائب بودن یا حبس بودن نتواند بفهمد که زن او از خون حیض و نفاس پاک است یا نه.
(مسأله 2649): اگر زن را از خون حیض پاک بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود که موقع طلاق در حال حیض بوده، طلاق او باطل است و اگر او را در حیض بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود پاک بوده، طلاق او صحیح است.
(مسأله 2650): کسى که مى داند زنش در حال حیض یا نفاس است، اگر غائب شود مثلاً مسافرت کند و بخواهد او را طلاق دهد، باید تا مدتى که معمولاً زنها از حیض یا نفاس پاک مى شوند صبر کند و بعد طلاق بدهد.
(مسأله 2651): اگر مردى که غائب است بخواهد زن خود را طلاق دهد چنانچه بتواند اطلاع پیدا کند که زن او در حال حیض یا نفاس است یا نه، اگر چه اطلاع او از روى عادت حیض زن، یا نشانه هاى دیگر مى باشد که در شرع معین شده، باید تا مدتى که معمولاً زنها از حیض یا نفاس پاک مى شوند
صبر کند.
(مسأله 2652): اگر با عیالش که از خون حیض و نفاس پاک است نزدیکى کند و بخواهد طلاقش دهد، باید صبر کند تا دوباره حیض ببیند و پاک شود ولى زنى را که نه سالش تمام نشده یا آبستن است اگر بعد از نزدیکى طلاق دهد اشکال ندارد. و همچنین است اگر یائسه باشد (معناى یائسه در مسأله 479 گذشت).
(مسأله 2653): اگر با زنى که از خون حیض و نفاس پاک است نزدیکى کند و در همان پاکى طلاقش دهد، چنانچه بعد معلوم شود که موقع طلاق آبستن بود، بنا بر احتیاط واجب باید دوباره او را طلاق دهد.
(مسأله 2654): اگر با زنى که از خون حیض و نفاس پاک است نزدیکى کند و مسافرت نماید، چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد، باید به قدرى که زن معمولاً بعد از آن پاکى خون مى بیند و دوباره پاک مى شود صبر کند و احتیاط واجب آنست که آن مدت کمتر از یکماه نباشد.
(مسأله 2655): اگر مرد بخواهد زن خود را که بواسطه اصل خلقت یا مرضى حیض نمى بیند طلاق دهد، باید از وقتى که با او نزدیکى کرده تا سه ماه از جماع با او خوددارى نماید و بعد او را طلاق دهد.
(مسأله 2656): طلاق باید به صیغه عربى صحیح و کلمه طلاق خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید “زَوْجَتِى فاطِمَةُ طالِقٌ” یعنى زن من فاطمه رها است و اگر دیگرى را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: “زَوْجَةُ مُوَکِّلِى فاطِمَةُ طالِقٌ” و در صورتى که زن معین باشد ذکر نام او لازم نیست.

(مسأله 2657): زنى که صیغه شده، مثلاً یک ماهه یا یکساله او را عقد کرده اند طلاق ندارد و رها شدن او به این است که مدتش تمام شود. یا مرد مدت را به او ببخشد به این ترتیب که بگوید: مدت را بتو بخشیدم و شاهد گرفتن و پاک بودن زن از حیض لازم نیست.

دانلود احکام طلاق – آیت الله محقق کابلی

لینک کوتاه: https://porsan.org/?p=1290