(مسأله 2370): مزارعه آنست که مالک با زارع به این قسم معامله کند که زمین را در اختیار او بگذارد، تا زراعت کند و مقدارى از حاصل آن را به مالک بدهد.
(مسأله 2371): مزارعه چند شرط دارد:
“اول” آنکه صاحب زمین به زارع بگوید زمین را براى زراعت به تو واگذار کردم و زارع هم بگوید قبول کردم، یا بدون اینکه حرفى بزنند مالک زمین را به زارع به قصد زراعت واگذار کند و زارع قبول نماید.
“دوم” صاحب زمین و زارع هر دو مکلف و عاقل باشند و با قصد و اختیار خود مزارعه را انجام دهند و سفیه نباشند یعنى مال خود را در کارهاى بیهوده مصرف نکنند.
“سوم” مالک و زارع از تمام حاصل زمین سهمى نصف یا ثلث یا ربع مثلاً ببرند پس اگر مثلاً شرط کنند که آنچه اول یا آخر مى رسد مال یکى از آنان باشد مزارعه باطل است.
“چهارم” سهم هر کدام نصف یا ثلث حاصل و مانند اینها باشد، پس اگر مالک بگوید در این زمین زراعت کن و هر چه مى خواهى به من بده صحیح نیست و همچنین است اگر مقدار معینى از حاصل را مثلاً ده من فقط براى زارع یا مالک قرار دهند.
“پنجم” مدتى را که باید زمین در اختیار زارع باشد معیّن کنند و باید مدت به قدرى باشد که در آن مدت بدست آمدن حاصل ممکن باشد، و اگر اول مدت را روز معینى و آخر مدت را رسیدن حاصل قرار دهند کافى است.
“ششم” زمین قابل زراعت باشد و اگر زراعت در آن ممکن نباشد اما بتوانند کارى کنند که زراعت ممکن شود، مزارعه صحیح است.
“هفتم” اگر منظور هر کدام آنان زراعت مخصوصى است، چیزى را که زارع باید بکارد معین کنند ولى اگر زراعت معینى را در نظر ندارند، یا زراعتى را که هر دو در نظر دارند معلوم است، لازم نیست آن را معین نمایند.
“هشتم” مالک، زمین را معین کند، پس کسى که چند قطعه زمین دارد و با هم تفاوت دارند، اگر به زارع بگوید در یکى از این زمینها زراعت کن و آن را معین نکند مزارعه باطل است.
“نهم” خرجى را که هر کدام آنان باید بکند معین نمایند. ولى اگر خرجى را که هر کدام باید بکند معلوم باشد لازم نیست آن را معین نمایند.
(مسأله 2372): اگر مالک با زارع قرار بگذارد که مقدارى از حاصل براى او باشد و بقیه را بین خودشان قسمت کنند، چنانچه بدانند که بعد از برداشتن آن مقدار، چیز باقى مى ماند مزارعه صحیح است.
(مسأله 2373): اگر مدت مزارعه تمام شود و حاصل به دست نیاید، چنانچه مالک راضى شود که با اجاره یا بدون اجاره زراعت در زمین او بماند و زارع هم راضى باشد مانعى ندارد، و اگر مالک راضى نشود، مى تواند زارع را وادار کند که زراعت را بچیند و اگر به چیدن زراعت ضررى به زارع برسد لازم نیست عوض آن را به او بدهد، ولى زارع اگر چه راضى شود که به مالک چیزى بدهد، نمى تواند مالک را مجبور کند که زراعت در زمین او بماند.
(مسأله 2374): اگر به واسطه پیش آمدى زراعت در زمین ممکن نباشد مثلاً آب زمین قطع شود، مزارعه به هم مى خورد، و اگر زارع بدون عذر زراعت نکند چنانچه زمین در تصرف او بوده و مالک در آن تصرفى نداشته است، باید اجاره آن مدت را به مقدار معمول به مالک بدهد.
(مسأله 2375): اگر مالک و زارع صیغه خوانده باشند، بدون رضایت یکدیگر نمى توانند مزارعه را به هم بزنند و بعید نیست که اگر مالک به قصد مزارعه زمین را به کسى واگذار کند نیز بدون رضایت یکدیگر نمى توانند معامله را به هم بزنند، ولى اگر در ضمن معامله مزارعه شرط کرده باشند که هر دو یا یکى از آنان حق بهم زدن معامله را داشته باشند. مى توانند مطابق قرارى که گذاشته اند معامله را به هم بزنند.
(مسأله 2376): اگر بعد از قرارداد مزارعه، مالک یا زارع بمیرد مزارعه به هم نمى خورد، و وارثشان به جاى آنان است ولى اگر زارع بمیرد و قرارداد کرده باشند که خود زارع زراعت را انجام دهد، مزارعه بهم مى خورد و چنانچه زراعت نمایان شده باشد، باید سهم او را به ورثه اش بدهند، و حقوق دیگرى هم که زارع داشته ورثه او، ارث مى برند ولى نمى توانند مالک را مجبور کنند که زراعت در زمین او باقى بماند.

(مسأله 2377): اگر بعد از زراعت بفهمد که مزارعه باطل بوده چنانچه تخم، مال مالک بوده حاصلى هم که بدست مى آید مال او است و مزد زارع و مخارجى را که کرده و کرایه گاو یا حیوان دیگرى را که مال زارع بوده و در آن زمین کار کرده باو بدهد، و اگر تخم مال زارع بوده زراعت هم مال او است و باید اجاره زمین و خرجهاى را که مالک کرده و کرایه گاو یا حیوان دیگرى که مال او بوده و در آن زراعت کار کرده به او بدهد، و در هر دو صورت چنانچه مقدار استحقاق معمولى بیشتر از مقدار قرارداد باشد دادن زیادى واجب نیست.
(مسأله 2378): اگر تخم، مال زارع باشد و بعد از زراعت بفهمد که مزارعه باطل بوده، چنانچه مالک و زارع راضى شوند که با اجرت یا بى اجرت زراعت در بین زمین بماند اشکال ندارد. و اگر مالک راضى نشود، پیش از رسیدن زراعت هم مى تواند زارع را وادار کند که زراعت را بچیند، و زارع اگر چه راضى شود چیزى به مالک بدهد، نمى تواند او را مجبور کند که زراعت در زمین او بماند و نیز مالک نمى تواند زارع را مجبور کند که اجاره بدهد و زراعت را در زمین خود باقى بگذارد.
(مسأله 2379): اگر بعد از جمع کردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد، چنانچه مالک با زارع شرط اشتراک در ریشه نکرده باشد، حاصل سال دوم مال مالک زمین است.

دانلود احکام مزارعه – آیت الله محقق کابلی

لینک کوتاه: https://porsan.org/?p=1264