(مسأله 532) اگر يكى از محلّ مواضع هفتگانه سجود غصبى باشد، جايز نيست در آنجا نمازبخواند، عالم باشد يا جاهل، نماز واجب باشد يا مستحب خود ملك غصبى باشد يا منفعت آن يا حقّى به آن تعلّق گرفته باشد كه تصرف در آن جايز نيست مثل اينكه خمس آن را نداده باشد، جايز نيست در آن جا نماز بخواند. ولى در چندصورت خواندن نماز در مكان غصبى صحيح است 1- در صورتى كه معتقد به غصبى بودن مكان نباشد يا فراموش كرده باشد كه مكان غصبى است، ولى به شرط اينكه خودش غاصب نباشد، 2- كسى كه ناچار يا مجبور به توقف در مكان غصبى باشد، مثل فردى كه به ناحق در مكان غصبى زندانى شده باشد. نيز نماز در مكانى كه توقف در آن به خاطر ضرر به نفس يا بدن در اثرسرما يا گرما حرام است، صحيح است، نيز نماز در مكانى كه قمار ومانند آن بازى مىكنند و زير سقف و خيمه و فضاى غصبى صحيح است بلكه نماز خواندن در زمين غصبى نيز كه محلّ مواضع سجودنمازگزار مباح باشد صحيح است- مثل اينكه در آخر زمين غصبى بايستد و تكبير و حمد و سوره و ركوع را انجام بدهد و هنگام سجده وارد زمين مباح شود- مراد از مكان نمازگزار جايى است كه اوجسم يا سنگينى خود را روى آن بگذارد، غير فضا وسقف وديوار ومانند اينها.
(مسأله 533) اگر معتقد باشد كه زمين غصبى است و نماز بخواند نماز باطل است. اگرچه بعد معلوم شود كه غصبى نبوده است. همچنين اگر معتقدباشد كه مالك اجازه داده ونماز بخواند وبعد معلوم شود كه راضى نبوده است، نمازباطل است.
(مسأله 534) نماز خواندن يكى از شركا در زمين مشترك بدون اجازه بقيه شركا صحيح نيست. همچنين نمازخواندن در زمينى كه مالك آن معلوم نيست، جايز نمىباشد مگر با اجازه حاكم شرع.
(مسأله 535) اگركسى جاى شخصى را كه در مسجد زودتر وارد شده و براى خود بواسطه جانماز يامانند آن جا گرفته است، غصب كند گناهكار است ولى نمازش صحيح مىباشد.
(مسأله 536) نمازخواندن درمكان غصبى بدون اجازه صاحب ملك جايزنيست و اگر اجازه ندادن مخصوص يك نفر باشد در اين صورت نماز همان يك نفرصحيح نيست.
(مسأله 537) مراد از اذن مالك كه بدون آن نماز باطل و باقى تصرفات جايز نيست شامل اذن فعلى- كه مالك با توجه به نماز مثلًا اجازه مىدهد- و اذن تقديرى كه نمازگزار از حال مالك بفهمد كه اگرمتوجه شود اجازه خواندن نماز خواهد داد، هر دو است بنابراين نماز در هر دو حالت صحيح است.
(مسأله 538) فهميدن اذن مالك يا به وسيله تصريح به زبان است مثل اينكه بگويد: در خانه من نمازبخوان، يا به وسيله فعل است مثل اينكه جا نماز براى او پهن كند يا به شاهد حال است مثل مهمانسراهايى كه درب آنها باز است و در غير اين موارد نماز خواندن وتصرفات ديگر، جايز نيست مگر اينكه به اذن تقديرى مالك يقين كند. لذا استفاده از دستشويى و وضوگرفتن در بعضى از مجالس روضه خوانى مشكل است خصوصاً اگر مستلزم برداشتن پرده يا جمع كردن فرشها باشد. همچنين نشستن در جاهايى كه از شأن او كمتر است جايز نيست، مثل نشستن بالاى پلّههاى خانه و بازكردن در بعضى اتاقها و داخل شدن در آن و امثال آن، خلاصه بايد رضايت صاحب مجلس را دركيفيت تصرف و مقدار آن وجاى نشستن، بدست آورد و بازبودن در خانه دلالت بر رضايت هر گونه تصرف در آن نيست.
(مسأله 539) وارد شدن به حمام وكاروانسرا به قصدى غير آنچه آن محل براى آن منظورآماده شده جايز نيست، مگر آنكه اجازه بگيرد، بنابراين وضو گرفتن از آب آنها وخواندن نماز در آنجا بدون اذن مالك يا وكيلش باطل است و حكم آنها مثل چلوكبابىهاى وسط راه نيست.
(مسأله 540) وضوگرفتن وغسل نمودن ونماز خواندن در زمين بسيار وسيع، كه معمولًا در آنجا وضومى گيرند ويا نماز مىخوانند، به شرط اينكه صاحبان آنها مانع نشوند- اگرچه بعضى ازمالكان زمين غيربالغ يا ديوانه باشند-، جايز است. همچنين استفاده از باغهايى كه اطراف آن ديواركشى نشده ومنع وانكارى از مالكان آنها نيست، جايز مىباشد.
(مسأله 541) اگر زمين هموار باشد وزن برابر مرد يا جلوتر نماز بخواند، بايد يك وجب بين آنهافاصله باشد وبنابراحتياط مستحبى جاى ايستادن مرد از جاى سجده زن جلوتر باشد يا بين آنها پرده يافاصله ده ذراع باشد و فرقى بين محرم و نامحرم و زن و شوهر نيست و اگر زمين هموار نباشد و يكى در جاى بلندترى بايستد كه جلو بودن و برابر بودن صدق نكند، فاصله شرط نمىباشد.
(مسأله 542) نمازخواندن جلوتر از قبر پيغمبر صلى الله عليه و آله وائمه اطهار عليهم السلام در صورتى كه هتك حرمت به حساب آيد جايزنيست، ولى اگر فاصله زياد يا چيزى مانند ديوار مانع باشد بنحوى كه هتك نباشداشكالى ندارد، اما فاصله شدن ضريح و پارچهاى كه روى آن افتاده كافى نيست، امّا اگر نمازگزار غافل، يا معتقد باشد كه جلوتر از قبر پيامبر صلى الله عليه و آله وائمه عليهم السلام اطهار هتك حرمت آنان نيست، نمازش صحيح است.
(مسأله 543) نمازخواندن در خانه هايى كه آيه شريفه 61 سوره مباركه نور خوردن را در آنها بدون اجازه، جايز دانسته مثل خانه پدر ومادر وبرادر و خواهر وعمو و عمّه و دايى وخاله وخانهاى كه كليدآن را در اختيار دارد و خانه دوست در صورتى كه نداند صاحبان آنها كراهت دارند، جايز است. امّا اگربداند كه كراهت دارد و راضى نيست نماز خواندن باطل است.
(مسأله 544) اگر از روى جهل يا فراموشى وارد مكانى شود به خيال اينكه صاحب آن مكان راضى است و بعد متوجه گردد كه صاحب آن راضى نيست، چنانچه در وسعت وقت باشد، نبايد در آنجا نمازبخواند و اگر مشغول نماز شده، آن را بشكند. امّا چنانچه وقت تنگ باشد، بايد در حال خروج ازنزديكترين راه با مراعات قبله به مقدار ممكن نماز را بخواند و براى سجود اشاره كند وركوع را انجام دهد امّا اگر مستلزم تصرف بيشترى شود، بايد با اشاره ركوع كند كه در اين صورت نمازش صحيح است و قضا ندارد.
مقصود از تنگى وقت اين است كه اگر نماز را به تأخير بيندازد تا از زمين غصبى خارج شود، نتواند يك ركعت از آن را در وقت بخواند.
(مسأله 545) محل سجده بايد زمين وآنچه از آن مىرويد باشد وروى كاغذ نيز مىشود سجده كرد، وسجده بر تربت امام حسين عليه السلام كه فضيلت آن بسيار است بهتر مىباشد. آنچه كه زمين بر آن صدق نمىكند مانند معادن طلا ونقره نيز آنچه كه گياه بر آن صدق نمىكند مثل خاكستر وزغال، سجده بر آنها صحيح نيست، اما سجود بر كوزه، آجر، گچ وآهك پخته جايز است. به هرحال محل سجده هرچه كه بوده باشد بايد پاك وطاهر باشد.
(مسأله 546) سجده بر گياهان خوراكى اگرچه نارس باشد يا با پختن قابل خوردن باشد جايز نيست، مانند گندم، جو، حبوبات و سبزى خوردن و ميوه، كدو وبادنجان، ولى سجده بر پوست وهسته آنهاوكاه ويونجه ومانند اينها جايز است. همچنين سجده بر آنچه كه قابليت خوردن دارد ولى متعارف نيست جايز مىباشد، وسجده بر گل گاوزبان وتاجريزى وخاكشير ومانند اينها كه داروهاى گياهى و داراى بو و طعم خوب هستند نيز صحيح است. امّا سجده بر گياهانى كه داراى بو و طعم خوب نيستندولى براى درمان استفاده مىشوند اصلًا اشكالى ندارد، هم چنين سجده بر گياهانى كه به خاطر ضرورت يا درسال قحطى استفاده مىشوند يا نزد بعضى مردم گاه گاهى استفاده مىشوند ولى در نزد اغلب مردم استفاده نمىشوند اشكالى ندارد.
(مسأله 547) سجده بر گياهان كه عرفاً براى پوشاك از آنها استفاده مىشود، اگرچه قبل از رسيدن وبافتن باشد جايز نيست، مانند پنبه، كتان وكنف. ولى سجده بر چوب وبرگ درختان وشاخه وليف خرما كه صلاحيت پوشاك ندارد اگرچه در حال ضرورت پوشيده شوند، صحيح است. معيار درملبوسات اين است كه در نزد اغلب مردم جزء ملبوسات باشد، امّا اگر نادراً يا نزد بعضى مردم جزءملبوسات باشد اشكالى ندارد، هم چنان كه مراد از مأكولات و ملبوسات اين است كه صلاحيت براى خوردن و پوشيدن داشته باشد ولو اينكه فعلًا قابل خوردن و پوشيدن نباشد و نياز به پختن و بافتن داشته باشد.
(مسأله 548) سجده بر كاغذ جايز است حتى اگر از چيزى ساخته شده باشد كه سجده بر آن صحيح نباشد، اما بنابر احتياط مستحبى بهتر آن است كه از آن استفاده نكند.
(مسأله 549) سجده بر كاغذى كه نوشتههاى آن رنگ به حساب آيد وجرم نباشد، صحيح است.
(مسأله 550) سجده بر هر آنچه كه تقيّه اقتضا مىكند وناچارباشد جايز است، اما اگر چيزى كه سجده بر آن صحيح است وجود ندارد يا اگر باشد، به واسطه سرما يا گرما نمىتواند برآن سجده كند، دراين صورت بايد بر لباسش سجده نمايد واگرممكن نشد، مىتواند بر هر چيز كه در حال اختيارسجده بر آنها صحيح نيست، سجده كند.
(مسأله 551) سجده بر گل وخاك سستى كه پيشانى روى آن آرام نمىگيرد جايز نيست، اما اگرپيشيانى بر آن آرام مىگيرد جايز است ولى اگر در سجده اول چيزى به پيشانى بچسبد، بايد براى سجده دوم آن را برطرف كند و چنانچه غير از گلى كه پيشانى روى آن آرام نمىگيرد چيزى پيدا نشود، با اشاره بايد نماز بخواند.
(مسأله 552) اگر نماز خواندن در زمين گلى مشقت داشته باشد بنحوى كه سبب گل آلود شدن بدن يالباس گردد، مىتواند با اشاره سجده كند و واجب نيست كه براى تشهد و سجده بنشيند.
(مسأله 553) اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مىكند گُم شود، چنانچه وقت وسعت داشته باشد، بايد نماز را بشكند و اگر وقت تنگ باشد بطورى كه حتى يك ركعت را هم در وقت نتواندبخواند، بايد بر بدل به همان ترتيبى كه گذشت سجده كند يعنى در صورت امكان بر لباس خود سجده كند و اگر ممكن نشد به هر چيزى كه ممكن است سجده كند، ولى چنانچه وقت موسع باشد، بايد قطع كند ودوباره بخواند حتى اگر يك ركعت را در وقت درك كند.
(مسأله 554) اگر معتقد باشد كه پلاستيك حكم كاغذ را دارد وسجده بر آن صحيح است وبعد ازسجده اوّل يا دوّم در اثناء نماز متوجه شود كه سجده بر نايلون جايز نيست، بايد نماز را قطع كندودوباره بخواند، ولى احتياط مستحبى اين است كه چنانچه چيزى كه سجده بر آن صحيح است همراه خود داشته باشد، نماز را بر آن ادامه دهد و دوباره نماز را اعاده نمايد.
(مسأله 555) واجب است نمازگزار مكانى را براى نمازخواندن انتخاب كند كه ثابت باشد وعدم استقرار، مانع از آرامش بدن و انجام دادن واجبات نماز نباشد، پس نماز بر چهارپايان در حال حركت يا برروى تاب و در ماشين در حال حركت جايز نيست. نمازخواندن در هواپيما، كشتى وقطار درصورتى كه آرامش بدن حفظ شود مانعى ندارد، والا اگر وقت وسيع است بايد نماز را تا زمان ايستادن به تأخير اندازد و اگر وقت تنگ است، واجب است كه در حال سواره با رعايت استقبال قبله به حسب امكان نماز را بخواند. خلاصه نماز در حال سواره جايز است اگر متمكن از استقرار واستقبال باشدوبدون آن جايز نيست مگر اينكه ناچار باشد و اگر امكان استقبال قبله را فقط در حال تكبيرهً الاحرام دارد بايد به آن اكتفا كند و اگر استقبال اصلًا ممكن نباشد، ساقط مىشود وبنابراحتياط استحبابى به قدر امكان سعى كند هرچه نزديكتر به طرف قبله متمايل شود. نيز كسى كه عذر دارد و مجبور است درحال پياده روى نماز رابخواند، همين حكم را دارد.
(مسأله 556) اگر مسافر هواپيما يا قطار بداند كه قبل از طلوع آفتاب به ايستگاه يا فرودگاه مىرسد ولى بيش از يك ركعت از نماز صبح را در وقت درك نخواهد كرد، در اين صورتچنانچه بتواند در آنهارو به قبله نماز بخواند، واجب است كه آن را بجا آورد وتأخير نماز جايز نيست والّا وظيفهاش جمع مىباشد، يعنى بايد در هر دو جا نماز بخواند.
(مسأله 557) نماز واجب را مىتوان در حال اختيار در داخل كعبه خواند اگرچه احتياط مستحبى ترك آن است، ولى در حال اضطرار اشكالى ندارد. امّا نافله را اختياراً مىتوان در داخل كعبه معظمه خواند بدون اينكه احتياط در ترك آن باشد.