(مسأله 2839): اگر کسى چیزى را وقف کند، از ملک او خارج مى شود و خود او و دیگران نمى توانند آن را ببخشند، یا بفروشند، و کسى هم از آن ملک ارث نمى برد، ولى در بعضى موارد که در مسأله “2215 و 2214” گفته شد فروختن آن اشکال ندارد.
(مسأله 2840): لازم نیست صیغه وقف را به عربى بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگوید خانه خود را وقف کردم، و کسى که خانه برایش وقف شده، یا وکیل، یا ولى آن کس بگوید قبول کردم وقف صحیح است بلکه وقف به عمل نیز محقق مى شود مثلاً چنانچه حصیرى را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد، و یا جائى را به قصد مسجد بودن بسازد، و در اختیار نمازگزاران بگذارد وقفیت محقق مى شود، و در موقوفات عامه مثل مسجد و مدرسه یا چیزى که براى عموم وقف کند یا مثلاً بر فقراء یا سادات وقف نماید، قبول
کردن کسى در صحت وقف لازم نیست.
(مسأله 2841): اگر ملکى را براى وقف معین کند پیش از خواندن صیغه وقف پشیمان شود، یا بمیرد، وقف واقع نمى شود.
(مسأله 2842): کسى که مالى را وقف مى کند، باید از موقع خواندن صیغه، مال را براى همیشه وقف کند و اگر مثلاً بگوید این مال بعد از مردن من وقف باشد، چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده صحیح نیست.
و نیز اگر بگوید تا ده سال وقف باشد، و بعد از آن نباشد، یا بگوید تا ده سال وقف باشد، بعد پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد وقف صحیح نیست.
(مسأله 2843): وقف در صورتى صحیح است که مال وقف را به تصرف کسى که براى او وقف شده یا وکیل، یا ولى او بدهند ولى اگر چیزى را بر اولاد صغیر خود وقف کند و به قصد اینکه آن چیز ملک آنان شود، از طرف آنان نگهدارى نماید، وقف صحیح است.
(مسأله 2844): ظاهر این است که در اوقاف عامه از قبیل مدارس و مساجد و امثال اینها قبض معتبر نباشد و وقفیّت به مجرّد وقف نمودن محقق مى شود.
(مسأله 2845): وقف کننده باید مکلف و عاقل و با قصد و اختیار باشد و شرعاً بتواند در مال خود تصرف کند، بنا بر این سفیه یعنى (کسى که مال خود را در کارهاى بیهوده مصرف مى کند) چون حق ندارد در مال خود تصرف نماید اگر چیزى را وقف کند صحیح نیست.
(مسأله 2846): اگر مالى را براى بچه اى که در شکم مادر است و هنوز به دنیا نیامده وقف کند صحت آن محل اشکال، و لازم است رعایت احتیاط نمایند. ولى اگر براى اشخاصى که فعلاً موجودند و بعد از آنها براى کسانى که بعداً به دنیا مى آیند وقف نماید و اگر چه در موقعى که وقف محقق مى شود در شکم مادر هم نباشد مثلاً چیزى را براى اولاد خود وقف کند که بعد از آنان وقف نوه هاى او باشد و هر دسته اى بعد از دسته دیگر از وقف استفاده کنند صحیح است.
(مسأله 2847): اگر چیزى را بر خودش وقف کند مثل آنکه دکانى را وقف کند که عاید آن را بعد از مرگ او خرج مقبره اش نماید صحیح نیست، ولى اگر مثلاً مالى را بر فقرا وقف کند و خودش فقیر شود، مى تواند از منافع وقف استفاده نماید.
(مسأله 2848): اگر براى چیزى که وقف کرده متولى معین کند، باید مطابق قرارداد او رفتار نمایند، و اگر معین نکند چنانچه بر افراد مخصوصى مثلاً بر اولاد خود وقف کرده باشد اختیار با خود آنان است. و اگر بالغ نباشند اختیار با ولى ایشان است. و براى استفاده از وقف اجازه حاکم شرع لازم نیست.
(مسأله 2849): اگر ملکى را مثلاً بر فقراء یا سادات وقف کند، یا وقف کند که منافع آن به مصرف خیرات برسد، در صورتى که براى آن ملک متولى معین نکرده باشد، اختیار آن با حاکم شرع است.
(مسأله 2850): اگر ملکى را بر افراد مخصوصى مثلاً بر اولاد خود وقف کند، که هر طبقه اى بعد از طبقه دیگر از آن استفاده کنند، چنانچه متولى وقف آن را اجاره دهد و بمیرد اجاره باطل نمى شود. ولى اگر متولى نداشته باشد و یک طبقه از کسانى که ملک بر آنها وقف شده، آن را اجاره دهند، و در بین مدت اجاره بمیرند، چنانچه طبقه بعدى آن اجاره را امضاء نکنند اجاره باطل مى شود. و در صورتى که مستأجر مال الاجاره تمام مدت را داده باشد مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدت اجاره را از مال آنان مى گیرد.
(مسأله 2851): اگر ملک وقف خراب شود، از وقف بودن بیرون نمى رود مگر آنکه عنوانى را قصد کرده باشد که آن عنوان از بین برود مثل اینکه باغ را براى تنزّه وقف کرده باشد که اگر آن باغ خراب شود وقف باطل مى شود و به ورثه واقف برمى گردد.
(مسأله 2852): ملکى که مقدارى از آن وقف است و مقدارى از آن وقف نیست اگر تقسیم نشده باشد، حاکم شرع یا متولى وقف مى تواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند.
(مسأله 2853): اگر متولى وقف، خیانت کند و عایدات آن را به مصرفى که معین شده نرساند، حاکم شرع امینى را به او ضمیمه مى نماید که مانع از خیانتش گردد و در صورتى که ممکن نباشد، مى تواند به جاى او متولى امینى معین نماید.
(مسأله 2854): فرشى را که براى حسینیه وقف کرده اند، نمى شود براى نماز به مسجد ببرند، اگر چه آن مسجد نزدیک حسینیه باشد.
(مسأله 2855): اگر ملکى را براى تعمیر مسجدى وقف نمایند، چنانچه آن مسجد احتیاج به تعمیر ندارد و انتظار هم نمى رود که تا مدتى احتیاج به تعمیر پیدا کند مى توانند عایدات آن ملک را به مصرف مسجدى که احتیاج به تعمیر دارد برسانند.
(مسأله 2856): اگر ملکى را وقف کند که عاید آن را خرج تعمیر مسجد نمایند و به امام جماعت و به کسى که در آن مسجد اذان مى گوید بدهند، در صورتى که بدانند یا اطمینان داشته باشند که براى هر یک چه مقدار معین کرده، باید همانطور مصرف کنند. و اگر یقین یا اطمینان نداشته باشند، باید اول مسجد را تعمیر کنند و اگر چیز زیاد آمد، بین امام جماعت و کسى که اذان مى گوید بطور مساوى قسمت نمایند. و بهتر آن است که این دو نفر در تقسیم با یکدیگر صلح نمایند.