طلاق بر دو قسم است: بدعت و سنّت.
(مسأله 2723) اگر شوهر حاضر باشد، يا غايب باشد اما اطلاع از حال زن برايش ممكن باشد و زن را در حال حيض يا نفاس طلاق دهد و زن بار دار نباشد، طلاق بدعت است.
اگر شوهر در سفر و غايب باشد و زن يائسه، صغيره يا حامله نباشد، طلاق دادن او پيش از مدت معتبر و در طهرى كه نزديكى كرده نيز طلاق بدعت است. همچنين طلاق پيش از تمام شدن سه ماه و سه طلاق در يك مجلس، چه بگويد: «هى طالق ثلاث» و چه بگويد: «هى طالق، هى طالق، هى طالق» از جمله طلاقهاى بدعت و باطل است؛ البته در طلاق سه گانه اخير يكى از آنها صحيح ودوتاى ديگر باطل است.
قاعده الزام
قاعده الزام آن است كه شيعه، آثار وضعيه را بر عمل مخالفان طبق اعتقاد و دينشان، مترتب مىكند، به شرطى كه اين آثار، مخالف مذهب شيعه باشد. بنابراين موضوع قاعده، مخالفان و حكم آن الزام مخالفان به احكام دينشان و موردش حكمى است كه مخالف مذهب اهل بيت عليهم السلام است. وقتى اين عناصر سه گانه (موضوع، حكم، مورد) فراهم شد، قاعده از جهت نظرى و تطبيقى تمام مىشود.
(مسأله 2724) اگر مخالف زنش را در طهرى كه در آن نزديكى كرده يا در حال حيض و نفاس، با قسم خوردن به طلاق يا مانند آن طلاق دهد، كه در مذهب آنها صحيح ولى در مذهب شيعه باطل است، براى شيعه جايز است كه بعد از تمام شدن عده با او ازدواج كند و فرقى ندارد كه زن شيعه باشد يا سنّى.
(مسأله 2725) اگر يكى از مخالفان زوجهاش را با اين قول طلاق دهد كه: «انتِ طالق ثلاث» صحيح است و زن بر او حرام مىشود مگر اينكه مرد ديگرى با او ازدواج كند، اما براى شيعه جايز است كه بعداز تمام شدن عده به موجب قاعده الزام با او ازدواج نمايد.
(مسأله 2726) اگر مخالف در يك مجلس زن خودش را سه بار طلاق دهد، وبعد از تمام شدن عده، شيعه شود، مانند ساير شيعيان مىتواند با آن زن ازدواج نمايد. البته اگر قبل از تمام شدن
عده يا در اثناءآن، شيعه شود، رجوع به آن زن بدون عقد جايز نيست. پس در اين مسأله با ساير شيعيان فرق مىكند، زيرا براى شيعيان ديگر جايز نيست كه در اثناى عده همسر مطلقه خود را عقد كنند.
(مسأله 2727) اگر مخالف، زنش را در طهر مواقعه يا در حال حيض يا بدون حضور دو شاهد عادل طلاق دهد وبعد شيعه شود، چنانچه در اثناى عده باشد، جايز است كه بدون عقد به او رجوع كند و اگر بعد از تمام شدن عده باشد، مىتواند با او دوباره ازدواج كند.
(مسأله 2728) طلاق سنت بر دو قسم است: باين ورجعى.
1