(اَللهُ اَکْبَرُ)، یعنى خداى تعالى بزرگتر از آن است که وصف شود، (أَشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ) یعنى شهادت مى دهم که خدائى سزاوار پرستش نیست جز خدائى که یکتا و بى همتا است. (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ)
یعنى شهادت مى دهم که حضرت محمد بن عبدالله ((صلى الله علیه وآله)) پیغمبر و فرستاده خدا است. (أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَلِىُّ اللهِ) یعنى شهادت مى دهم که حضرت على (علیه الصّلاة والسلام) امیر مؤمنان و ولى خدا بر همه خلق است (حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ)یعنى بشتاب براى نماز، (حَىَّ عَلَى الْفَلاح)یعنى بشتاب براى رستگارى، (حَىَّ عَلى خَیْرِ الْعَمَلِ)یعنى بشتاب براى بهترین کارها که نماز است. (قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ) یعنى به تحقیق نماز برپا شد، (لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ)خدائى سزاوار پرستش نیست مگر خداى که یکتا و بى همتا است.
(مسأله 966): بین جمله هاى اذان و اقامه باید خیلى فاصله نشود و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد، باید دوباره آن را از سر بگیرد.
(مسأله 967): اگر در اذان و اقامه صدا را در گلو بیندازد، چنانچه غنا شود، یعنى بطور آوازخوانى که در مجلس لهو و بازیگرى معمول است اذان و اقامه را بگوید، حرام است و اگر غنا نشود مکروه مى باشد.
(مسأله 968): در دو نماز اذان مشروع نیست: اول نماز عصر در عرفات (روز عرفه نهم ذیحجه) است. دوم: نماز عشاء شب عید قربان، براى کسى که در مشعرالحرام باشد، و در این دو نماز در صورتى اذان ساقط مى شود که با نماز قبلى هیچ فاصله نشود، یا بین آنها کمى فاصله باشد. و در هر جا که جمع بین ظهر و عصر نماید و یا جمع بین مغرب و عشاء کند بقسم که نافله هم نخواند اذان در نماز دوم ساقط است.
(مسأله 969): اگر براى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته باشند، کسى که با آن جماعت نماز مى خواند، نباید براى نماز خود اذان و اقامه بگوید.
(مسأله 970): اگر براى خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببیند که جماعت تمام شده، تا وقتى که صفها بهم نخورده و جمعیت متفرق نشده مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگوید.
(مسأله 971): در جائى که عده اى مشغول نماز جماعت اند، یا نماز آنان تازه تمام شده و صفها بهم نخورده است، اگر انسان بخواهد فرادى یا با جماعت دیگرى که برپا مى شود نماز بخواند، با شش شرط اذان و اقامه از او ساقط مى شود:
“اول”: آنکه نماز جماعت در مسجد باشد، و اگر در مسجد نباشد، ساقط شدن اذان و اقامه معلوم نیست.
“دوم”: آنکه براى نماز، اذان و اقامه گفته باشند.
“سوم”: آنکه نماز جماعت باطل نباشد.
“چهارم”: آنکه نماز او و نماز جماعت در یک جا باشد، پس اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه بگوید.
“پنجم”: آنکه نماز او و نماز جماعت هر دو اداء باشد.
“ششم”: آنکه وقت نماز او و نماز جماعت مشترک باشد، مثلاً هر دو نماز ظهر، یا هر دو نماز عصر بخوانند، یا نمازى که به جماعت خوانده مى شود، نماز ظهر باشد و او نماز عصر بخواند یا او نماز ظهر بخواند و نماز جماعت نماز عصر باشد.
(مسأله 972): اگر در شرط سوم از شرطهائى که در مسأله پیش گفته شد شک کند که نماز جماعت صحیح بوده یا نه، اذان و اقامه از او ساقط است. ولى اگر در یکى از پنج شرط دیگر شک کند مستحب است که اذان و اقامه بگوید.
(مسأله 973): کسى که اذان و اقامه دیگرى را بشنود مستحب است هر قسمتى را که مى شنود آهسته بگوید.
(مسأله 974): کسى که اذان و اقامه دیگرى را شنیده باشد، چه با او گفته باشد، یا نه در صورتى که بین آن اذان و اقامه و نمازى که مى خواهد بخواند زیاد فاصله نشده باشد، مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگوید.
(مسأله 975): اگر مرد اذان زن را با قصد لذت بشنود، اذان او ساقط نمى شود، بلکه اگر قصد لذت هم نداشته باشد، ساقط نمى شود.
(مسأله 976): اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولى در نماز جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید کافیست.
(مسأله 977): اقامه باید بعد از اذان گفته شود، و نیز در اقامه معتبر است که در حال ایستادن و طهارت از حدث “با وضوء یا غسل یا تیمم” باشد.
(مسأله 978): اگر کلمات اذان و اقامه را بدون ترتیب بگوید، مثلاً حى على الفلاح را پیش از حى على الصلاة بگوید، باید ازجائى که ترتیب بهم خورده دوباره بگوید.
(مسأله 979): باید بین اذان و اقامه فاصله ندهد، و اگر بین آنها بقدرى فاصله دهد، که اذانى را که گفته اذان این اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان را بگوید، و نیز اگر بین اذان و اقامه و نماز بقدرى فاصله دهد که اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره براى آن نماز اذان و اقامه بگوید.
(مسأله 980): اذان و اقامه باید به عربى صحیح گفته شود، پس اگر به عربى غلط بگوید یا به جاى حرفى، حرف دیگر بگوید، یا مثلاً ترجمه آن را به فارسى بگوید صحیح نیست.
(مسأله 981): اذان و اقامه باید بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمداً یا از روى فراموشى پیش ازوقت بگوید باطل است.
(مسأله 982): اگر پیش از گفتن اقامه شک کند که اذان گفته یا نه، باید اذان را بگوید، ولى اگر مشغول اقامه شود و شک کند که اذان گفته یا نه، گفتن اذان لازم نیست.
(مسأله 983): اگر در بین اذان یا اقامه پیش از آنکه قسمتى را بگوید شک کند که قسمت پیش از آن را گفته یا نه، باید قسمتى را که در گفتن آن شک کرده بگوید، ولى اگر در حال گفتن قسمتى از اذان یا اقامه شک کند که آنچه پیش از آن است گفته یا نه، گفتن آن لازم نیست.
(مسأله 984): مستحب است انسان در موقع اذان گفتن، رو بقبله بایستد، و با وضو یا غسل باشد، و دستها را بگوش بگذارد، و صدا را بلند نماید و بکشد، و بین جمله هاى اذان کمى فاصله دهد، و بین آنها حرف نزند.
(مسأله 985): مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگوید، و جمله هاى آن را به هم نچسباند، ولى به اندازه اى که بین جمله هاى اذان فاصله مى دهد بین جمله هاى اقامه فاصله ندهد.
(مسأله 986): مستحب است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد، یا قدرى بنشیند، یا سجده کند یا ذکر بگوید، یا دعا بخواند، یا قدرى ساکت باشد، یا حرفى بزند، یا دو رکعت نماز بخواند، ولى حرف زدن بین اذان و
اقامه نماز صبح و نماز خواندن بین اذان و اقامه نماز مغرب مستحب نیست.
(مسأله 987): مستحب است کسى را که براى گفتن اذان معین مى کنند، عادل و وقت شناس و صدایش بلند باشد، و اذان را در جاى بلند بگوید.