(مسأله 2444) اگرمسلمانى براى فقرا يا فقراى شهر وقف كند، مقصود فقراى مسلمان است و اگر واقف شيعه باشد، منظور وى فقراى شيعه و اگر واقف سنّى باشد، مقصود فقراى اهل سنّت و چنانچه واقف كافر باشد، مقصود فقراى كفّار خواهد بود و همين طور اهل هر مذهبى اگر وقف كند مرادفقراى آن مذهب است.
(مسأله 2445) اگر براى فقرا يا فقراى شهر يا فقراى فلان طايفه يا حُجّاج يا زوّار يا علما يا مجالس عزا براى سيدالشهدا عليه السلام يا در خصوص مجالس شهر يعنى مجالس عزادارى كه فقط در شهر به پا مىشود، وقف كند، در اين موارد ظاهراً مراد از وقف، مصرف خواهد بود كه لازم نيست شامل همه بشود، اگر چه افراد معدود باشند. البته اگر بر تمام آنها وقف كرده باشد، واجب است به مصرف همه برساند و اگر متفرق باشند به طورى كه دسترسى به همه امكان پذير نباشد، سهمشان را كنار گذاشته، در زمان ممكن به دست آنها برساند و چنانچه در عدد آنها شك كند، مىتواند به افراد كمتر كه معلوم و مشخص مىباشند اكتفا نمايد، ولى مستحب است كه در اين زمينه جستجو و فحص بكند آن وقت به عدد كمتر اكتفا مىشود.
(مسأله 2446) اگر بگويد: «اين مال را براى فرزندانم يا ذرّيهام يا دامادهايم يا ارحامم يا شاگردانم يا اساتيدم يا همسايه هايم، وقف كردم»، مرادش عموم است وبايد به همه داده شود.
(مسأله 2447) اگر براى مسلمانان وقف كند، شامل هر كسى كه به شهادتين اقرار كند از مرد وزن و كوچك و بزرگ خواهد بود و تنها به كسى كه واقف اعتقاد به اسلام او دارد اختصاص نخواهد داشت، البته اگر وقف براى گروه خاصى كه فعلًا موجود است، مثل وقف براى مسلمانان موجود در بغداد يا غير بغداد باشد، ممكن است نظر واقف اين باشد كه وقف مخصوص كسانى است كه او اعتقاد به اسلام آنها دارد نه به طور مطلق، اگرچه اين نيز بعيد است. چون معمولًا در اين موارد نظر واقف مسلمانان درمقابل كفّار مىباشد.
(مسأله 2448) اگر براى مؤمنان وقف كند، شامل تمام مؤمنان از مرد و زن و بزرگ و كوچك مىشود و تنها به كسى كه واقف به ايمان او اعتقاد دارد اختصاص ندارد، در اين صورت چنانچه واقف دوازده امامى باشد، وقف به دوازده امامى اختصاص خواهد داشت كه بين زن و مرد و اطفال و مستضعفان و بين عادل و فاسق فرقى نخواهد بود. همچنين اگر براى شيعه وقف كند، البته اگر واقف براى شيعه از بعض فرقههاى ديگر تشيّع باشد، ظاهر آن است كه دوازده امامى و كسانى را كه معتقد به خلافت بلا فصل على عليه السلام مىباشند اگرچه دوازده امامى نباشند شامل مىشود.
(مسأله 2449) اگر در راه خداى تعالى يا براى وجوه خيريه وقف كند، مقصود از آن هر عملى است كه سبب تقرّب به خدا مىشود.
(مسأله 2450) اگر شخصى براى ارحام يا خويشاوندانش وقف كند، در تعيين آنها به عرف عام مراجعه مىشود و اگر براى طبقه نزديكتر سپس بر طبقات نزديكتر بعدى وقف نمايد واقف، وقف را به ترتيب ارث و تسلسل طولى آن اراده كرده است. يعنى اگر پدر و مادر و اولاد دارد به آنها داده مىشود و اگر طبقه اوّل ميراث نبود به طبقه دوم و اگر طبقه دوم نبود به طبقه سوم داده مىشود.
(مسأله 2451) اگر براى فرزندانش وقف كند، پسر ودختر وخنثى در آن مشتركند، البته اگر مفهوم در عرف خاص براى بعضى بلاد خصوص پسر باشد، اختصاص به او دارد نه دختر، همچنين اگر براى فرزندان وفرزندان فرزندان خود وقف كند، معيار در هر مورد فقط عرف عام يا خاص خواهد بود، به شرطى كه تصريحى از جانب واقف بر تعيين نباشد.
(مسأله 2452) اگر براى برادرانش وقف كند، برادران پدرى ومادرى يعنى ابوينى وبرادران پدرى يعنى ابى وبرادران مادرى يعنى امّى بطور مساوى شريك مىشوند، در صورتى كه نشانهاى براختصاص وقف به افراد معين نباشد. همچنين اگر براى اجدادش وقف كند، اجداد پدرى واجدادمادرى مشترك خواهند بود و اگر براى عموها و دايىها وقف كند شامل عموهاى پدرى و مادرى مىشود، و همين طور دايىها. امّا وقف براى برادران، شامل فرزندان آنها و خواهران نمىشود، و وقف براى عموها و دايىها، شامل عموهاى پدر و مادر و دايىهاى پدر و مادر و عمهها مطلقاً نيز خالهها نمىشود.
(مسأله 2453) اگر براى پسرانش وقف كند، شامل دختران نخواهد بود، ولى اگر براى ذرّيهاش وقف نمايد، شامل همه فرزندانش مىشود، با واسطه باشند يا بدون واسطه، مرد باشند يا زن، چنانچه ظاهروقف دلالت بر مشاركت دارد كه طبقات بعدى با قبلى بطور مساوى باهم شريك هستند و در اين باره بين زن و مرد فرقى نيست.
(مسأله 2454) اگر بگويد: «اين ملك براى فرزندانم وقف است هر مقدارى كه زاد و ولد نمايند»، ظاهر از وقف، مشاركت است يعنى همگى بالسويه شريك مىشوند و اگر بگويد: «براى فرزندانم الاعلى فالاعلى وقف است»، ظاهر از آن ترتيب است يعنى تا فرزند باشد به نوه نمىرسد و اگر بگويد: «براى اولادم نسلى بعد از نسلى يا طبقهاى بعد از طبقه وقف است»، ظاهر آن نيز وقف به ترتيب است، بنابراين فرزند با پدروپسر برادر با عمو ودختر خواهر با خاله شريك نمىشود يعنى تا طبقه اوّل وجود دارد نوبت به طبقه بعدى نمىرسد، هم چنان كه وقف نسبت به هريك از زن و مرد در هر طبقهاى به طور مساوى است و ممكن است كه واقف، ترتيب بين طبقات را به شكل ديگر قرار دهد، كه عبارت است از ترتيب بين خصوص پدران وفرزندان در هر طبقه اى، بنابراين اگر چند برادر باشند و بعضى فرزندانى داشته باشند، مادامى كه پدر زنده باشد، به فرزندان چيزى نمىرسد، ولى پس از فوت پدر، فرزندان او با عموهايشان شريك خواهند بود در حالى كه در ترتيب اوّل پسر عمو با عمو شريك نمىباشد.
(مسأله 2455) اگر موقوف عليه بين دو عنوان مثل علما و سادات يا دو شخص مردّد باشد، در تعيين آن با قرعه است و اگر در ترتيبى يا تشريكى بودن وقف شك كند چنانچه عبارت واقف چيزى كه دلالت بر ترتيب مىكند نباشد، مقتضاى آن مشاركت است وگرنه به اهل مرتبهاى كه احتمال مىرود سهم آنها مقدم باشد داده مىشود و در باقيمانده بين آنها و كسانى كه بعد از آنها هستند، قرعه تعيين كننده است.
(مسأله 2456) اگر براى علما وقف كند، ظاهر از علما، علماى دينى و شريعت مىباشند و شامل علماى طبّ، نجوم، هندسه و جغرافيا و مانند آنها نمىشود و اگر بر اهل شهر وقف كند، به اهالى و مجاوران همان شهر اختصاص دارد و شامل مسافران، اگر چه قصد ماندن مدتى در آنجا را داشته باشند نمىشود.
(مسأله 2457) اگر براى مسجد يا زيارتگاهى وقف كند، درآمد و عائدات موقوفه در مصالح آن اماكن از قبيل تعمير، فرش، چراغ، جاروكردن، اجرت خادم و ساير مصالح مسجد صرف مىشود و چنانچه چيزى از درآمد آن را به امام جماعت بدهد اشكال دارد، مگر اينكه قرينهاى باشد كه مقصود واقف شامل امام جماعت هم مىشود كه در اين صورت به او داده مىشود.
(مسأله 2458) اگر براى امام حسين عليه السلام وقف كند، صرف عزادارى آن حضرت مىشود و بهتر آن است كه ثواب آن را به حضرت هديه نمايد و فرقى ندارد كه مجلس عزا اقامه كند يا پول را به روضه خوانى كه در مسجد يا حرم يا صحن يا خانه روضه سيدالشهدا عليه السلام را مىخواند، بدهد.
(مسأله 2459) اگر چيزى را براى مرده يا مردگان وقف كند، در مصالح اخروى آنها از قبيل صدقات و انجام دادن خيرات براى آنها هزينه مىشود و چنانچه احتمال بدهد كه ذمّه آنها به ديون مالى مثل زكات خمس يا بدنى مثل نماز و روزه مشغول است، در جهت فراغت ذمّه آنها از ديون نيز هزينه مىشود.
(مسأله 2460) اگر براى نبى اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام وقف نمايد، بايد در اقامه مجالس براى ذكر فضايل ومناقب و وفيات وبيان ستمهايى كه بر آنان روا داشته اند و ساير امورى كه موجب آگاهى نسبت به مقام بلند آنان مىگردد، صرف كند و بهتر آن است كه ثواب اين كارها را به آنان هديه نمايد و در اين باره بين امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف و پدران پاك و مطهّر او فرقى نيست.
(مسأله 2461) اگر براى فرزندانش وقف كند، نوهها و نتيجهها را اگرچه پايين روند شامل مىشود.
(مسأله 2462) اگر بگويد: «اين (خانه) براى فرزندانم وقف است و اگر فرزندانم وفرزندان فرزندانم منقرض شوند، وقف فقرا خواهد بود»، در اين صورت اقوا آن است كه براى فرزندان صلبى يعنى فرزندان بلاواسطه و غير آنها يعنى فرزندان با واسطه مثل نوهها و نتيجهها به صورت مشاركت وقف مىباشد. همچنين اگر بگويد: براى فرزندانم وقف است و اگر آنان منقرض شدند وفرزندان فرزندانم نيز منقرض گرديدند، وقف فقرا است، اقوى آن است كه اين چنين وقفى نيز بين اولاد بدون واسطه و اولا با واسطه به نحو مشاركت است.
(مسأله 2463) اگر بگويد: «اين (خانه) وقف است براى سكونت فرزندانم»، اجاره دادن و تقسيم كردن اجرت آن جايز نيست، بلكه بايد در آن سكونت نمايند و چنانچه سكونت جميع آنها ممكن باشد، همگى در آن ساكن مىشوند، ولى اگر در تعيين محل سكونت نزاع كنند يعنى هركدام مثلًا خانهاى جنوبى را بخواهند در اين صورت نظر ولى تعيين كننده است و چنانچه ولى متعدد باشد و نظر آنها باهم اختلاف داشته باشد، در آن صورت تعيين كننده نظر حاكم شرع است و اگر حاكمان شرع اختلاف داشته باشند، مرجع قرعه است و چنانچه بعضى از آنان از سكونت خوددارى نمايند، ديگرى مىتواند به طورمستقل ساكن شود و چيزى براى كسى كه خوددارى كرده بر عهده او نيست و اگر سكونت همه امكان نداشته باشد، مىتوانند آن را ميان خودشان روزانه يا ماهانه يا سالانه به نوبت تقسيم كنند و اگر دراين هم اختلاف و نزاع نمايند، حكم همان است كه گذشت، يعنى تعيين كننده نظر ولى است و اگر اولياءاختلاف كنند تعيين كننده نظر حاكم شرع است و بعضى از آنان حق ندارند سكونت را ترك نموده، به نوبت بندى رضايت ندهند و از ديگران نسبت به سهم خود اجرت مطالبه نمايند.
(مسأله 2464) اگر بگويد: «اين (خانه) براى فرزندانم كه پسر هستند يا بر فرزندان پسرم نسلى بعد ازنسلى يا طبقهاى بعد از طبقهاى وقف است»، در اين صورت وقف به مردان از نسل اولاد ذكور اختصاص دارد و شامل مردها از نسل زنان نمى شود.
(مسأله 2465) اگر بگويد: «اين (خانه مثلًا) براى برادرانم نسلى بعد از نسلى وقف است»، شامل فرزندان آنان اعم از زن و مرد مىشود.
(مسأله 2466) اگر بگويد: «اين (خانه) براى فرزندانم سپس براى فرزندان فرزندانم وقف است»، ترتيب بين اولاد صلبى وى واولاد فرزندانش خواهد بود و تا اولاد بلاواسطه وجود داشته باشد نوهها باپدرانشان مشاركت نخواهند داشت، امّا بين فرزندانِ فرزندان و فرزندان آنها ترتيب نخواهد بود، بلكه حكم ميان آنان به صورت مشاركت خواهد بود، يعنى بالسويه شريكند و ميزان در ترتيب و تشريك اين است كه اگر بگويد: «وقف كردم براى اولادم و اولاد آنها» اين عبارت بر تشريك دلالت مىكند و اگر بگويد: «وقف كردم براى اولادم و پس از آنها براى اولاد آنها» يا «سپس براى اولاد آنها» يا «بعد براى اولاد آنها» اين عبارات بر ترتيب دلالت مىكند.
(مسأله 2467) اگر براى زيد و فقرا وقف نمايد، ظاهر آن، وقف بر نصف است كه نصف براى زيدونصف براى فقرا است، همچنين اگر بگويد: «اين (خانه) براى زيد وفرزندان عمرو و يا براى فرزندان زيد وفرزندان عمرو يا براى علما و فقرا وقف است» تمام اينها ظهور در مشاركت بصورت نصف دارد.
(مسأله 2468) اگر براى زوّار وقف نمايد، به كسانى كه از خارج براى زيارت مىآيند اختصاص دارد، امّا اگر بگويد: «اين وقف است بر هر كسى كه اميرالمؤمنين عليه السلام يا امام حسين عليه السلام را زيارت كند» شامل مردم نجف و كربلا نيز مىشود.