ابتدا بايد كف دو دست را باهم بنابراحتياط واجب بر زمين بزند وبعد با آنها تمام پيشانى ودوطرف آن را از جايى كه موى سر مىرويد تا ابروها وبالاى بينى وروى ابروها را هم بنابراحتياط مستحب، مسح نمايد سپس كف دست چپ را بر تمام پشت دست راست وكف دست راست را برتمام پشت دست چپ بكشد.
(مسأله 356) واجب نيست كه مسح با تمام كف دو دست صورت گيرد بلكه اگر با بعضى از آن دوهم صورت گيرد به گونهاى كه تمام پيشانى و دو طرف آن را فراگيردكافى است.
(مسأله 357) در تيمم بدل از وضو يا غسل بنابراظهر دستها را يك بار براى پيشانى ويك بار براى پشت دستها به زمين بزند، اما بنابر اظهر و يا لااقل بنابر احتياط به اين صورت كه اوّل دستها را به زمين زده پيشانى را مسح كند و بعد بار دوم دستها را به زمين زده پشت دستها را مسح كند.
(مسأله 358) اگر نتواند كف دست را بر زمين بزند يا كف دست به گونهاى نجس باشد كه سرايت كند و ازاله آن ممكن نباشد در هر دو صورت بايد با پشت دست تيمم كند امّا اگر نجاست كف دست سرايت كننده نباشد بايد با كف دست تيمم كند هرچند بنابر ظاهر لازم نيست كف دستها و مواضع تيمم از نجاست سرايت كنند و غير سرايت كننده پاك باشد. اگر به پيشانى يا پشت دست مانعى باشد كه نتواند آن را از بين ببرد، بايد بنابراحتياط واجب با همان كيفيت تيمم كند ونماز بخواند سپس قضانمايد و اگر مانع در كف دست باشد با پشت دست تيمم كند اما احتياط مستحب آن است كه با كف دست نيز تيمم نمايد.
(مسأله 359) تيمم در حدث اصغر بدل از وضو و در حدث اكبر بدل از غسل است. بنابر اين در غيرجنابت، مكلف علاوه بر تيمم بدل از غسل، بايد بدل از وضو نيز تيمم كند ولى در جنابت تيمم بدل ازغسل كافى است. چنانچه مكلف نتواند غسل نمايد ولى بتواند وضو بگيرد، بايد وضو بگيرد و به جاى غسل تيمم كند، ولى اگر بتواند غسل نمايد، بايد غسل كند و اين غسل از وضو كفايت مىكند، مگر دراستحاضه متوسطه كه علاوه بر غسل وضو گرفتن لازم است و اگر نتوانست وضو بگيرد بايد تيمم بدل از آن را انجام دهد.
شرايط تيمم
در تيمم نيّت قربت و اخلاص شرط است، اما نيّت اينكه تيمم بدل از وضو است يا غسل لازم نيست مگر آنكه اشتباه شود.
(مسأله 360) اگر دو تيمم يكى بدل از وضو وديگرى بدل از غسل واجب باشد، بايد نيّت هريك راتعيين نمايد وگرنه تيمم باطل است.
(مسأله 361) بنابراقوى تيمم در حال اضطرار رافع حدث است، البته نيت رفع حدث واجب نيست.
(مسأله 362) در تيمم مباشرت، ترتيب و پشت سرهم انجام دادن- اگرچه بدل از غسل باشد- معتبر است و بنابر احتياط واجب بايد از بالا به پايين مسح نمايد.
(مسأله 363) اگر يكى از دستها از مچ يا آرنج قطع شده باشد، وظيفه او اين است كه بين تيمم نمودن با دست سالم و بريده و بين نيابت شخص ديگر از دست بريده جمع نمايد، و احتياطاً پشت دست سالم را بدل از مسح با دست بريده به زمين بكشد. اگر از بالاى آرنج قطع شده باشد، وظيفهاش اين است كه بين نايب گرفتن و بين زدن دست سالم به زمين و مسح كردن پيشانى با آن سپس پشت دست را به زمين مسح نمودن جمع نمايد. اگر هر دو دست كاملًا قطع شده باشد بايد نايب بگيرد اگر هردو دست از مچ يا آرنج قطع شده باشند، بايد بين نيابت و تيمم با دو دست بريده جمع نمايد.
(مسأله 364) اگر بر پيشانى يا پشت دست، جبيره يا باند يا مانع ديگرى باشد، بايد در داخل وقت بر آن تيمم كند ونماز بخواند وبعد از بهبود ورفع مانع نماز را قضانمايد.
(مسأله 365) اگر دست اصلى با اضافى مشتبه باشد، بايد بين مسح كردن با هر دو و مسح بر هر دوجمع نمايد و اگر دست اضافى مشخص باشد، واجب نيست كه با آن و بر آن مسح كند هرگاه درمواضع تيمم گوشت اضافى باشد، چنانچه در ماسح باشد با آن مسح كند و اگر در ممسوح باشد روى آن مسح نمايد.
(مسأله 366) كسى كه ناتوان از تيمم است در صورت امكان، ديگرى دستهاى او را به زمين بزند و او را تيمم دهد و اگر ممكن نباشد آن فرد دستهاى خود را به زمين زند و با آن اعضاى فرد ناتوان رامسح كند.
(مسأله 367) هنگام مسح پيشانى بايد موى سر را كنار بزند ولى موهايى كه روى پيشانى روييده است، ظاهراً مسح آن كفايت مىكند.
(مسأله 368) اگر در تيمم ترتيب رعايت نشود، در صورتى كه موالات هرچند از روى جهل وفراموشى بهم بخورد تيمم باطل است امّا چنانچه موالات بهم نخورد از جايى كه ترتيب بهم خورده دوباره به ترتيب انجام دهد، تيمم صحيح است.
(مسأله 369) هنگام تيمم بايد انگشتر را از دست درآورد.
(مسأله 370) بنابراظهر معتبر است كه فضاى تيمم مباح باشد، پس اگر دستها را بر خاك مباح بزند ولى در جاى غصبى بر پيشانى وپشت دستها بكشد، تيمم باطل است. همچنين اگر ظرف خاك غصبى باشد، تيمم باطل مىشود. در تيمم معتبر است كه بعد از زدن هر دو دست به خاك بلافاصله مسح نمايد.
(مسأله 371) اگر بعد از تيمم در مسح عضوى شك كند، نبايد به آن شك اعتنا نمايد مگر در جزء آخرتيمم كه در اين صورت تا موالات فوت نشده و داخل در كار ديگرى مثل نماز نگرديده بنابر اظهربه شك خود اعتنا نمايد. اگر بعد از تجاوز محل در جزيى از تيمم شك كند مثلًا در اثناء مسح دست راست در مسح پيشانى شك كند، به شك خود اعتنا نكند مگر آنكه وارد مسح عضو ديگرى نشده باشدكه در اين صورت بايد به شك خود اعتنا كند.