(مسأله 3529) نظر مشهور اين است كه در شكستن استخوان هر عضوى كه در شرع ديه معيّن دارد خمس (5/ 1) ديه اين عضو است و چنان چه استخوان آن عضو بدون عيب و كجى خوب شود، ديه آن
…
ديه شكستن آن مىباشد و در آشكار شدن استخوان ربع (4/ 1) ديه شكستن آن است و در خرد كردن استخوان ثلث (3/ 1) ديه اين عضو است. بنابراين اگر بدون عيب و كجى بهبود يابد ديه آن
…
ديه خردكردن استخوان است. در جداكردن استخوان از عضو به طورى كه عضو از كار بيفتد، دو ثلث (3/ 2) ديه آن عضو است، بنابراين اگر بدون عيب و نقصى بهبود يابد، ديه آن
…
ديه جدا كردن آن است. امّا اين نظر خالى ازاشكال نبوده بلكه ممنوع است و حكم آن به سبب اختلاف اعضاء مختلف مىشود، همچنان كه شرح آن به زودى در ضمن مسائل آينده خواهد آمد.
(مسأله 3530) در شكستن كمر، ديه كامل است و همچنين اگر كمر صدمه ببيند و كج شود يا به گونهاى باشد كه قدرت بر نشستن نداشته باشد.
(مسأله 3531) اگر كمر بشكند و بعد بدون نقص و عيب خوب شود، ديه آن صد دينار است ولى اگركمر كج شود، ديه آن هزار دينار است.
(مسأله 3532) هرگاه كمر بشكند و در اثر آن هر دو پا فلج گردد، در آن يك ديه كامل و دو ثلث (3/ 2) ديه است.
(مسأله 3533) اگر ستون فقرات بشكند و قدرت جماع از بين برود، در آن دو ديه است، يكى براى شكستن ستون فقرات و ديگرى براى از بين رفتن جماع.
(مسأله 3534) در جراحت موضحه كمر (كه استخوانش آشكار مىشود) بيست و پنج دينار و در جا بجا كردن استخوانهاى آن پنجاه دينار است و در مجروح كردن كمر كه بهبود نيابد ثلث (3/ 1) ديه شكستن آن مىباشد و حكم چنين است در مجروح كردن ساير اعضاى بدن در صورتى
كه بهبود نيابند.
(مسأله 3535) در شكستن دو استخوان بالاى سينه (ترقوه) در صورتى كه بدون عيب و نقص بهبود يابد چهل دينار است و در شكافتن آن چهار پنجم (5/ 4) ديه شكستن آن مىباشد و در جراحت موضحه آن دو استخوان يعنى طورى جراحت وارد شود كه استخوانها آشكار گردد بيست و پنج دينار است و درجابجاكردن استخوانها نصف ديه شكستن آنها مىباشد و در سوراخ كردن آنها ربع (4/ 1) ديه شكستن آنها است. اگر چنان چه بهبود نيابند يا به صورت معيوب بهبود يابند، در آن ارش است.
(مسأله 3536) در شكستن هر دنده از دندههاى بدن كه با قلب مخلوط است بيست و پنج دينار مىباشد و در شكافتن آن دوازده دينار و نصف دينار مىباشد و در جراحت موضحه[1] دنده ربع (4/ 1) ديه شكستن آن است و همچنين در سوراخ كردن آن، البته در جابجا كردن استخوانهاى دنده هفت و نيم دينار مىباشد.
(مسأله 3537) در شكستن هر دندهاى كه به دو بازو منتهى مىشود ده دينار و در شكافتن آن هفت دينار و در جراحت موضحه آن دو دينار و نصف مىباشد و در سوراخ كردن دنده هم همين طور و در جابجا كردن استخوانهايش پنج دينار است.
(مسأله 3538) در كوبيدن و خرد كردن سينه، چنان چه دو شقّه آن روى هم برگردند، نصف ديه مىباشد كه پانصد دينار است ولى اگر يكى از دو شقّه آن برگردد، ربع (4/ 1) ديه است كه دويست و پنجاه دينار مىشود و همين طور است حكم در مورد دو كتف. در جراحت موضحه هر يك از سينه و دو كتف پانصد و بيست دينار است.
(مسأله 3539) در شكستن بازو (عضد) اگر بدون عيب و نقص بهبود يابد، خمس (4/ 1) ديه دست راست مىباشد و در شكافتن آن هشتاد دينار و در جراحت موضحه آن بيست و پنج دينار مىباشد و حكم چنين است در سوراخ كردن آن. در جابجا كردن استخوان شانه پنجاه دينار و در خرد كردن آن اگركج شود ثلث ديه نفس و در جدا كردن آن سى دينار است و چنان چه بهبود نيابد يا به صورت معيوب و ناقص بهبود يابد در آن حكومت (ارش) است.
[1] – طورى جراحت وارد شود كه استخوانش آشكار گردد.
(مسأله 3540) در شكستن بازو، چنان چه بدون عيب و نقص بهبود يابد، خمس (5/ 1) ديه دست و در جراحت موضحه آن بيست و پنج دينار است و همين طور در سوراخ كردن آن و در جابجا كردن استخوانهاى بازو پنجاه دينار است.
(مسأله 3541) در شكستن ساعد (ساق دست) اگر بدون عيب و نقص بهبود يابد ثلث (3/ 1) ديه نفس و در شكستن يكى از دو لبه ساعد اگر بدون عيب و نقص بهبود يابد صد دينار و در شكافتن آن هشتاد دينار و در جراحت موضحه آن بيست و پنج دينار و در جابجاشدن استخوان ساعد صد دينار و درسوراخ كردن آن دوازده دينار و نصف دينار و در شكاف استخوان آن پنجاه دينار و در جراحت ساعدى كه بهبود نيابد سى و سه دينار و ثلث (3/ 1) دينار است. امّا اگر ساعد بهبود نيابد يا به صورت معيوب و ناقص بهبود يابد، مرجع در آن حكومت است.
(مسأله 3542) در شكستن آرنج اگر بدون عيب و نقص بهبود يابد صد دينار و در شكافتن آن هشتاد دينار و در جابجاشدن استخوانهاى آرنج پنجاه دينار و در سوراخ كردن آن بيست و پنج دينار و همين طور در جراحت موضحه آن است و در جداكردن آرنج سى دينار و در كوبيدن و خردكردن آن، اگر كج شود، ثلث (3/ 1) ديه نفس است.
(مسأله 3543) در شكستن هر يك از دو مچ دست، اگر بدون عيب و نقص بهبود يابد، صد دينار و درشكستن يكى از آنها پنجاه دينار و در جابجاشدن استخوانهاى آنها نصف ديه شكستن آنها مىباشد.
(مسأله 3544) اگر يكى از دو مچ دست كوفته شود و آسيب ببيند و بدون نقص و عيب بهبود يابد ثلث (3/ 1) ديه دست است.
(مسأله 3545) در شكستن كف دست اگر بدون نقص و عيب خوب شود چهل دينار و در شكافتن آن سى و دو دينار و در جراحت موضحه كف بيست و پنج دينار و در جابجاكردن استخوانهاى آن بيست و نيم دينار و در سوراخ كردن كف ربع (4/ 1) ديه شكستن آن و در جراحتى كه بهبود نيابد سيزده و نيم ديناراست.
(مسأله 3546) در شكست بند انگشت شست دست اگر بدون عيب و نقص بهبود يابد سى و سه دينار و ثلث (3/ 1) و در شكافتن آن بيست و شش و دو ثلث (3/ 2) دينار و در جراحت موضحه آن هشت و ثلث (3/ 1) دينار و در جابجاكردن استخوان آن شانزده و دو ثلث (3/ 2) دينار و در سوراخ
كردن بند انگشت مذكور هشت و ثلث (3/ 1) دينار و در جداكردن آن ده دينار است.
(مسأله 3547) ديه شكستن هر بند انگشتان دست- بدون انگشت شست، اگر بدون كجى و عيب بهبود يابد، بيست و دو ثلث (3/ 2) دينار و در جراحت موضحه هر بندى انگشتان چهارگانه چهار و سدس (6/ 1) دينار و در جابجاكردن هر بندى از آنها هشت و ثلث دينار است.
(مسأله 3548) ديه شكستن بند دوّم از قسمت بالايى انگشت شست دست، اگر بدون كجى وعيب بهبود يابد، شانزده و دو ثلث (3/ 2) دينار و در جراحت موضحه آن و همچنين در سوراخ كردن آن، چهار و يك ششم دينار، و در شكافتن مفصل مذكور سيزده و ثلث (3/ 1) دينار و در جابجاكردن استخوانهاى آن پنج ديناراست.
(مسأله 3549) ديه شكستن هر بندى از انگشتان چهارگانه كه متصل به كف مىباشد- به غير از انگشت شست- شانزده و دو ثلث (3/ 2) دينار و در شكافتن هر بند از آنها سيزده و ثلث (3/ 1) دينار و در جابجا كردن استخوانهاى آنها هشت و ثلث (3/ 1) دينار و در جراحت موضحه و سوراخ كردن آنها چهار و سدس (6/ 1) دينار و در جداكردن هر مفصل از آنها پنج دينار است.
(مسأله 3550) در شكستن بند وسط از انگشتان چهارگانه يازده و ثلث (3/ 1) دينار و در شكافتن آن، چهار و نيم دينار و در جراحت موضحه بند و سوراخ كردنش دو و ثلث (3/ 1) دينار و در جابجا كردن استخوانهاى آن پنج و ثلث دينار و در جداكردن آن سه و دو ثلث دينار مىباشد.
(مسأله 3551) در شكستن بند بالايى انگشتان چهارگانه پنج و چهار پنجم دينار و در شكافتن آن بند چهار و يك پنجم (5/ 1) دينار و در جراحت موضحه آن دو و ثلث (3/ 1) دينار و در جابجا كردن استخوانهاى بند پنج و ثلث (3/ 1) دينار و در سوراخ كردن آن دو و دو ثلث (3/ 2) دينار است.
(مسأله 3552) در شكستن پاشنه هر دو پا باهم اگر بدون عيب و نقص بهبود يابد يك پنجم (5/ 1) ديه دوپا يعنى دويست دينار و در شكستن پاشنه يكى از دو پا چنان چه بدون عيب و نقص بهبود يابد صد دينار است و اگر بدون عيب و نقص بهبود نيابد در آن ارش مىباشد و در شكافتن پاشنه چهار پنجم (5/ 4) ديه شكستن آن و در وارد كردن جراحت موضحه به پاشنه ربع (4/ 1) ديه شكستن آن يعنى پنجاه دينار و درخردكردن آن اگر كج شود ثلث ديه نفس يعنى سيصد و سه دينار و ثلث (3/ 1) دينار و در خردكردن يكى از آن دو پاشنه اگر ناقص شود سدس (6/ 1) ديه نفس و در جابجاكردن استخوان يكى از آنها صد و هفتاد و پنج دينار و براى شكستن يك پاشنه صد دينار
و براى جابجاكردن استخوان تنها پنجاه دينار و براى جراحت موضحه يك پاشنه بيست و پنج دينار و در جدا كردن آن سى دينار مىباشد.
(مسأله 3553) در شكستن ران هر دو پا، اگر بدون كجى ونقص خوب شود، يك پنجم (5/ 1) ديه دو پا يعنى دويست دينار و چنان چه كج شود ديه آن ثلث (3/ 1) ديه دو پا، يعنى سيصد و سى و سه و ثلث (3/ 1) دينار، و در شكافتن آن چهار پنجم ديه شكستن آن يعنى هشتاد دينار است اگر ران يكى از دو پا شكافته شود و صد و شصت دينار است اگر ران هر دو پا شكافته شود و در جراحت موضحه ران وهمچنين در سوراخ كردن آن ربع (4/ 1) ديه شكستنش مىباشد و در جابجا كردن استخوانهاى ران نصف ديه شكستن آن است و اگر چنان چه در ران جراحتى است كه بهبود نمىيابد، ديه آن ثلث (3/ 1) ديه شكستنش مىباشد.
(مسأله 3554) ديه شكستن زانو، اگر بدون كجى و عيب بهبود يابد، يك پنجم (5/ 1) ديه پا مىباشد. بنابراين اگر زانوى يكى از دو پا شكسته شود ديه آن صد دينار است، ولى اگر در هردو پا باهم شكسته شود ديه آن دويست دينار است و در شكافتن زانو چهار پنجم (5/ 4) ديه شكستن آن مىباشد. بنابراين اگرزانو در يك پا شكسته شود ديه آن هشتاد دينار است، ولى اگر در هر دو پا شكسته شود، ديه آن صد وشصت دينار مىباشد و در جراحت موضحه آن ربع (4/ 1) ديه شكستنش و همين طور در سوراخ كردنش. در جابجاكردن استخوانهاى زانو نصف ديه شكستن آن است و ديه جداكردن زانو سى دينار مىباشد و در كوبيدن و خردكردن آن چنان چه كج شود ثلث (3/ 1) ديه شكستن آن مىباشد.
(مسأله 3555) ديه شكستن ساق پا اگر بدون كجى و عيب خوب شود صد دينار و ديه شكافتن ساق پا چهار پنجم (5/ 4) ديه شكستن آن يعنى صد و شصت دينار است اگر ساق در هر دو پا شكسته شود و يك پنجم (5/ 1) ديه دو پا يعنى هشتاد دينار است اگر ساق در يكى از دو پا شكسته شود و در جراحت موضحه ساق يك پنجم (5/ 1) ديه شكستن آن و همچنين در جابجاكردن استخوانهاى ساق و در پاره كردن ساق نيز يك پنجم ديه شكستن آن مىباشد و ديه سوراخ كردن ساق نصف ديه جراحت موضحه آن است و در جراحت ساق كه بهبود نمىيابد سى و سه و ثلث (3/ 1) دينار مىباشد و چنان چه ساق كج شودديه آن ثلث (3/ 1) ديه نفس است.
(مسأله 3556) در خردشدن دو قوزك پا چنان چه بدون عيب و نقص بهبود يابد ثلث (3/ 1)
ديه نفس و درخردشدن يكى از آنها اگر بدون عيب و نقص خوب شود نصف اين مقدار است، ولى اگر بهبود نيابد يابصورت ناقص و معيوب بهبود يابد، در آن ارش است.
(مسأله 3557) اگر قدم [پا] بشكند و بدون عيب و نقص خوب شود، ديه آن يك پنجم (5/ 1) ديه دو پا يعنى دويست دينار است و در جراحت موضحه قدم (پا) ربع (4/ 1) ديه شكستنش و در جابجاشدن استخوانهاى قدم نصف ديه شكستن آن و در پارگى قدمى كه جراحتش به هم نيايد، يك پنجم (5/ 1) ديه شكستن آن مىباشد.
(مسأله 3558) ديه شكستن بند انگشت شست، آن بندى كه متصل به قدم است، يك پنجم (5/ 1) ديه انگشت شست است. بنابراين اگر بند دو شست باهم بشكند ديه آن شصت و شش دينار و ثلث (3/ 1) دينار خواهد بود و چنان چه بند يكى از آنها بشكند، ديه آن سى و سه دينار و ثلث (3/ 1) دينار و در جابجا كردن بند انگشت شست و همين طور در شكافتن آن نصف ديه شكستن آن مىباشد و ديه جراحت موضحه وسوراخ كردن و جداكردن بند انگشت شست پا مانند ديه آن در انگشت شست دست است و ديه شكستن قسمت بالايى انگشت پا كه عبارت است از بند دومّ انگشتى كه ناخن در آن قسمت قرار دارد، مانند ديه شكستن قسمت بالايى انگشت شست دست مىباشد و همين طور است حكم در جراحت موضحه و سوراخ كردن و شكافتن آن. در جابجاكردن استخوان بند انگشت شست هشت و ثلث دينار و در جداكردن آن پنج دينار و در شكستن هر بند از انگشتان چهارگانه پا- به غير انگشت شست- شانزده دينار و ثلث (3/ 1) دينار و ديه شكافتن آن سيزده دينار و ثلث (3/ 1) دينار و ديه جراحت موضحه و سوراخ كردن و جابجاكردن استخوان بند انگشتان چهارگانه پا، مانند ديه آنها در دست است و ديه جراحتى كه در قدم است اگر بهبود نمىيابد سى و سه و ثلث (3/ 1) دينار مىباشد.
(مسأله 3559) ديه شكستن بند آخر هر يك از انگشتان چهارگانه پا- به غير انگشت شست- شانزده و ثلث (3/ 1) دينار و در شكافتن آن سيزده و ثلث (3/ 1) دينار و در شكستن بند وسطى از انگشتان چهارگانه يازده و ثلث (3/ 1) دينار و در شكافتن آن هشت و چهار پنجم (5/ 4) دينار و در جراحت موضحه آن دو دينار و در جابجاكردن استخوان مفصل وسطى پنج و ثلث (3/ 1) دينار و ديه سوراخ كردن بند وسط از انگشتان چهارگانه پا مانند ديه آن در دست است و در جداكردن آن بند سه دينار و ديه شكستن بندبالايى انگشتان چهارگانه پا مانند ديه آن در دست است و همچنين
است در شكافتن آن و در جراحت موضحه و سوراخ كردن بند مذكور يك و ثلث (3/ 1) دينار مىباشد و در جابجاكردن بند بالايى ديهاش دو ويك پنجم (5/ 1) دينار است و ديه جداكردن بند مذكور دو و چهار پنجم (5/ 4) دينار است.
(مسأله 3560) اگر نيزه يا خنجرى در اعضاى بدن فرو رود، ديه آن صد دينار است.
(مسأله 3561) ديه جراحت هر عضوى كه بهبود نمىيابد ثلث (3/ 1) ديه آن عضو است.
(مسأله 3562) اگر عملى كه در شرع ديه مقدّر و معيّن دارد با عمل ديگرى كه آن نيز ديه معين داردجمع شود، در اين فرض براى هر كدام ديه خودش است. امّا اگر دو جنايت به يك ضرب پديد آيد و هردو به صورت ترتيبى وارد شود، در صورتى كه ديه يكى از آنها بيشتر و درشتتر از ديه ديگرى باشد، ديه جنايت درشت در ديه جنايت درشتتر داخل مىشود، مثلًا ديه اعضاء در ديه نفس داخل مىشود. البته تعيين مقدار ديه در تمام اين موارد با مصالحه و رضايت يكديگر ممكن است.