هرركعتى ازنماز واجب ومستحب بجز نمازآيات يك ركوع واجب دارد كه ركن است وبازيادوكم شدن آن عمداًوسهواً، نماز باطل مىشود، ولى زيادى آن در نماز جماعت براى متابعت از امام ودرنماز مستحبى سهواً اشكالى ندارد.
در ركوع چند چيز واجب است:
اول: خم شدن به قصد خضوع براى خداوند به مقدارى كه سر انگشتان به زانوها برسد و اگر كسى دستش بيش از حد متعارف بلند يا كوتاه باشد، بايد به مقدارى كه عرفاً ركوع صدق كند خم شود.
دوم: كسى كه بايد نماز را ايستاده بخواند، بايد ركوع را از قيام و در حالت قيام انجام دهد، درمقابل كسى كه نماز را نشسته بخواند، بايد ركوع را از نشستن يا در حال نشستن انجام دهد.
سوم: ذكر است وگفتن: «سُبْحَانَ رَبِّى الْعَظِيْمِ وَبِحَمْدِهِ» يا سه مرتبه «سُبْحَانَ اللَّهِ» بلكه هر ذكرى كه به اين مقدار باشد مانند: سه مرتبه «الْحَمْدُ للَّهِ»، «اللَّهُ أكْبَرُ»، يا «لا الهَ الّا اللَّهُ» ومانند اينها و مىتواند بين اين تسبيحات واذكار جمع كند. نيز مىتواند بين اينها و ذكرهايى ديگرجمع نمايد و بايد اين ذكر دنبال هم و به عربى صحيح ادا شود.
چهارم: به مقدار ذكر واجب بايد بدن آرام باشد وامّا آرامش بدن در ذكر مستحب لازم نيست، ولى چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در شرع وارد است بگويد، بايد شرايط آن را مراعات كند و چنانچه هنوز به حد ركوع نرسيده باشد، نبايد از روى عمد و التفات ذكر را بگويد، ولى اگر بر اثرغفلت ذكر را بگويد اشكالى ندارد.
پنجم: سر از ركوع بردارد وراست بايستد.
ششم: طمأنينه و «آرامش بدن» در حال قيام وايستادن پس از ركوع معتبر است و اگر هر كدام به سبب بيمارى وغير آن ممكن نباشد ساقط مىشود. همچنين طمأنينه در حال ذكر ركوع معتبر است و چنانچه ممكن نباشد ساقط مىشود.
اگر طمأنينه را سهواً در ركوع ترك كند، به اين معنا كه وقتى به ركوع رفت بلافاصله سر را برداردوذكر ركوع را بعد از برداشتن سر بگويد، بعيد نيست كه از ركوع كفايت كند، در عين حال احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام كردن، نماز را اعاده نمايد.
(مسأله 640) اگردرحال ذكرواجب بدون اختيار يا به واسطه باد و مانند آن حركت كند، بايدسكوت نمايد و بعد از آرامش بدن ذكر را اعاده كند و اگر در حال حركت ذكر را به قصد جزئيت و ازروى عمدبگويدنمازش باطل است، ولى اگر ذكر را در حال حركت، از روى سهو بگويد مانعى ندارد، هرچنداحتياط مستحب است كه آن ذكر را تدارك نمايد.
(مسأله 641) مستحب است پيش از رفتن به ركوع تكبير بگويد ودستها را به موازى گوشها براى آن بلند كند و در ركوع كف دستها را بر زانوها بگذارد و زانوها را راست نمايد و كمر را صاف وگردن رابكشد وموازى كمر نگهدارد وبين دو قدم را نگاه كند ودستها را مثل دو بال باز نمايد ودست راست راپيش از دست چپ بر زانو بگذارد- زن كفهاى دست را بر ران خود بگذارد و تسبيح را سه بار يا پنج بار يا هفت بار يا بيشتر تكرار نمايد وبايد گفتن ذكر فرد باشد وقبل از تسبيح بگويد: «اللّهُمَّ لَكَ رَكَعْتُ وَلَكَ أسْلَمْتُ وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَأنْتَ رَبِّى خَشَعَ لَكَ قَلْبِى وَسَمْعِى وَبَصَرِى وَشَعْرِى وَبَشَرِى وَلَحْمِى وَدَمِى وَمُخِّى وَعَصَبِى وَعِظَامِى وَما أقَلّتهُ قَدَمَاى غَيْرَ مُسْتَنْكِفٍ وَلامُسْتَكْبِرٍ وَلا مُسْتَحْسِرٍ» و وقتى از ركوع برخاست بگويد: «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» واضافه كند «الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعَالَمِيْنَ» وباز بگويد: «أهْلَ الْجَبَرُوتِ وَالْكِبْرِيَاءِ وَالْعَظَمَةِ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِ الْعَالَمِيْنَ» وبراى ايستادن دستها را بالا ببرد و در ركوع صلوات بر پيغمبر صلى الله عليه و آله بفرستد.
مكروه است در ركوع سر را بالا يا پايين ببرد ودستها را به پهلو بچسباند يا كفها را روى هم بگذارد وبين زانوها قرار دهد يا دستها را زير لباس و به بدن بچسباند يا در حال ركوع قرآن بخواند.
(مسأله 642) اگر نتواند بطور كامل خم شود، بايد بر چيزى تكيه كند وخم شود و اگر از آن هم عاجز باشد، واجب است به آن حد اقلى كه مىتواند خم شود، و اگر اين مقدار نيز ممكن نباشد ركوع رابا اشاره انجام دهد وبهتر آن است كه اگر بتواند به مقدار كمى هم خم شود آن را نيز با اشاره ضميمه نمايد و اگر امر داير شود بين ركوع در حالت نشسته وايماء در حال ايستاده بعيد نيست كه مخيرباشد، ولى بنابراحتياط واجب بايد يك نماز ايستاده با ركوع نشسته به اين معنى كه تكبيرهً الاحرام وقرائت حمد و سوره را ايستاده انجام دهد، بعد بنشيند و ركوع نمايد و يك نماز ايستاده ديگر با ركوع اشارهاى بخواند و در صورت امكان اشاره بايد با سر باشد و اگر نتوانست با بستن چشمها بقصدركوع و بازكردن آنها با قصد سر برداشتن از ركوع باشد.
(مسأله 643) اگر نمازگزار با خلقت مادر زادى يا بعلّت حوادثى، كمرش مانند كسى كه در حال ركوع است خميده باشد در اين صورت اگر براى او ممكن است در قرائت، سپس در رفتن به ركوع، بطور كامل بايستد واجب است همين كار را انجام دهد اگرچه با كمك عصا ومانند آن باشد و اگر نتواند بطور كامل بايستد، چنانچه مىتواند به مقدار كمى خود را راست كند كه پس از آن رفتن به ركوع عرفاً صدق كند، بايد همان مقدار را انجام دهد. اگر آن مقدار را هم نمىتواند، بايد با اشاره سر ركوع نمايد و اگر با اشاره سر هم ممكن نباشد، بااشاره چشم ركوع را انجام دهد.
(مسأله 644) كسى كه نشسته ركوع مىكند، بايد به قدرى خم شود كه صورتش مقابل زانوها برسد، ولى افضل آن است بمقدارى خم شود كه كمر او صاف گردد و اگر اين كار را نتواند، به اشاره منتقل مىشود.
(مسأله 645) اگر ركوع را فراموش كند و به سجده رود بعد ياد آور شود چنانچه پيشانى را در سجده اول يا سجده دوم بر مهر نگذاشته باشد، بايد بايستد وركوع كند وبنابراحتياط مستحبى نماز را بعد ازاتمام اعاده كند و اگر در حال سجده دوم يا بعد از آن متوجه شود، نماز باطل است.
(مسأله 646) خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار ديگرى خم شود وقصد ركوع كند مجزى نيست، بلكه بايد بايستد سپس ركوع نمايد.
(مسأله 647) در تنگى وقت وموارد ضرورت مثل بيمارى، جايز است يك بار: «سُبْحَانَ اللَّهِ» بگويد.
(مسأله 648) اگر ركوع را فراموش كند نماز باطل است، چه از روى عمد يا از روى جهل و فراموشى باشد. همچنين اگر در حالت قيام ركوع بجاى نياورد مثل اينكه نشسته ركوع كند، نيز اگردر حال ايستاده ركوع نكند، بلكه بنشيند و به ركوع رود نمازش باطل مىگردد. همچنين اگر ركوع رازياد نمايد، مثل اينكه در يك ركعت دو ركوع كند، نماز باطل است.
(مسأله 649) اگر نماز گذار ذكر ركوع را با اينكه مىداند واجب است عمداً ترك كند نمازش باطل است و اگر از روى فراموشى ياندانستن حكم باشد وهنوز سر را از ركوع بر نداشته بايدذكررا بگويد، و اگر بعد از برداشتن سر ملتفت شود، نماز صحيح است.
(مسأله 650) اگر نمازگزار در حال ذكر ركوع، طمأنينه را عمداً و با توجه به اينكه واجب است ترك كند، به شرطى كه قصدش گفتن ذكر واجب ركوع باشد نمازش باطل است و اگر اين كار را از روى فراموشى يا ندانستن حكم شرعى انجام دهد نمازش صحيح مىباشد و لازم نيست ذكر را اعاده كند اگرچه پيش از برداشتن سر از ركوع متوجه شود. همچنين اگر آرامش او به سبب قهرى مانند باد وغير آن از بين برود ودچار اضطراب شود وذكر را بگويد، نمازش صحيح است.