(مسأله 1902): زکاة در صورتى واجب مى شود که مال به مقدار نصاب که بعداً گفته مى شود برسد و مالک آن، بالغ و عاقل و آزاد باشد و بتواند در آن مال تصرف کند.
(مسأله 1903): اگر انسان یازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد، اگر چه اول ماه دوازدهم زکاة بر او واجب مى شود ولى اول سال بعد را باید بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب کند.
(مسأله 1904): اگر مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بین سال بالغ شود مثلاً بچه اى در اول محرم مالک چهل گوسفند شود و بعد از گذشتن دو ماه بالغ گردد یازده ماه که از اول محرم بگذرد، زکاتى بر او نیست بلکه بعد از گذشتن یازده ماه از بلوغش زکاة بر او واجب مى شود.
(مسأله 1905): زکاة گندم و جو وقتى واجب مى شود که به آنها گندم و جو گفته شود، و زکاة کشمش وقتى واجب مى شود که انگور مى باشد، و زکاة خرما وقتى واجب مى شود که عرب به آن تمر گوید ولى وقت دادن زکاة در گندم و جو موقع خرمن و جدا کردن کاه آنها است و در خرما و کشمش موقعى است که خشک شده باشد.
(مسأله 1906): در موقع واجب شدن زکاة گندم و جو و کشمش و خرما که در مسأله پیش گفته شد، چنانچه صاحب آنها بالغ و آزاد و متمکن از تصرف باشد، باید زکاة آنها را بدهد و اگر بالغ یا عاقل نباشد واجب نیست.
(مسأله 1907): اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال یا در مقدارى از آن دیوانه باشد، زکاة بر او واجب نیست.
(مسأله 1908): اگر صاحب گاو گوسفند و شتر، و طلا و نقره در مقدارى از سال مست یا بیهوش شود، زکاة از او ساقط نمى شود، و همچنین است اگر موقع واجب شدن زکاة گندم و جو و خرما و کشمش، مست یا بیهوش باشد.
(مسأله 1909): مالى را که از انسان غصب کرده اند و نمى تواند در آن تصرف کند زکاة ندارد و نیز اگر زراعتى را از او غصب کنند و موقعى که زکات آن واجب مى شود در دست غصب کننده باشد، موقعى که به صاحبش برمى گردد زکات ندارد هر چند در این صورت اداء زکات احوط است.
(مسأله 1910): اگر طلا و نقره یا چیز دیگرى را که زکاة در آن واجب است قرض کند و یک سال نزد او بماند، باید زکاة آن را بدهد و بر کسى که قرض داده چیزى واجب نیست.