1- بلوغ. 2- عقل. 3- از حيض ونفاس پاك باشد. 4- به سلامتى ضرر نرساند. 5- حرجى نباشد و زندگى او را در سختى شديدى قرار ندهد. 6- مسافر نباشد. 7- پير وناتوان از صيام نباشد. 8- به بيمارى تشنگى گرفتار نباشد. 9- زنى نباشد كه زاييدن او نزديك باشد و روزه براى باردارىاش ضرر داشته باشد. بنابراين روزه بر غير بالغ وديوانه وحائض ونفسا واجب نيست، و اگر كسى در روز بالغ ياعاقل شود يا حائض ونفساء در روز پاك شود، لازم نيست بقيه روز را امساك كند، ولى اگر قبل ازغروب ديوانه يا حائض يا نفسا شود، روزهاش باطل مىشود.
(مسأله 1049) روزه براى مسافر مشروع نيست جز در سه مورد:
1- كسى كه نتواند در حج قربانى كند، در اين صورت سه روز از ده روزى را كه بايد روزه بگيردمى تواند در مكه يا در راه بگيرد.
2- روزه گرفتن هيجده روز براى كسى كه قبل از غروب از عرفات بيرون رود كه در واقع بدل ازكفاره شتر مىباشد.
3- روزه نذرى كه نذر كند آن را در سفر يا اعم از سفر و حضر بگيرد.
(مسأله 1050) روزه مستحبى در سفر جايز نيست مگر سه روز در مدينه براى طلب حاجت كه در روز چهار شنبه و پنجشنبه و جمعه باشد.
(مسأله 1051) اگر مسافر نداند كه روزه بر او واجب نيست و روزه بگيرد، روزهاش صحيح است و اگر در بين روز متوجه شود كه روزه بر مسافر واجب نيست و ادامه دهد روزهاش باطل مىشود، اما مسافرى كه حكم را فراموش كرده باشد، روزهاش صحيح نيست اگرچه بعد از غروب متوجه شود.
(مسأله 1052) مسافرى كه نماز را تمام مىخواند روزهاش نيز صحيح مىباشد، مثل كسى كه قصد اقامت كرده، يا سفر معصيت نموده يا كار او مسافرت است يا سى روز در يكجا مردد بوده است.
(مسأله 1053) روزه گرفتن مريض صحيح نمىباشد كه از آن جمله چشم درد است كه اگر روزه موجب طولانى شدن يا شدت درد چشم او گردد يا سردردى كه معمولًا قابل تحمل نيست يا تب زياد به شرطى كه به مرتبهاى باشد كه عادتاً و عقلًا به آن اهتمام مىورزند، ولى اگر شدت يا مدت آن يا سبب بيمارى كم باشد، مانند يك روز تب چنانچه تمام ماه را روزه بگيرد كه عقلًا آن را ضرر نمىدانند، موجب افطارنمى شود.
(مسأله 1054) بيمارىاى كه مانع از روزه واجب مىشود نسبت به افراد فرق مىكند، پس در مورد انسان سالم وجوان يك يا دو روز تب مانع از انجام دادن وظيفه او نمىشود و حال آنكه براى فرد ديگر قابل تحمل نمىباشد وفرقى نيست كه مكلف به ضرر مطمئن باشد يا گمان واحتمال آن را بدهد، به شرطى كه گمان واحتمال باعث ترس بر نفس شود. پس با احتمال يا گمانى كه سبب ترس ضرر نباشدنمى تواند افطار كند، مگر از گفته پزشك ماهر ومطمئن بعد از معاينه اطمينان حاصل كند، كه در اين صورت مىتواند روزه را بخورد.
(مسأله 1055) ضعف اگرچه فراوان باشد مجوز براى افطار روزه نيست، مگر آنكه حرجى باشد كه در اين صورت افطار جايز است و بعداً قضا نمايد. همچنين اگر ضعف، مكلف را از كاركردن و تأمين زندگى باز دارد به نحوى كه در حالت روزه نتواند كار كند و يا در ايام روزه نتواند كار ديگرى را اختيار كند يا نتواند كار خود را تا پايان ماه رمضان به تأخير بيندازد يا اصلًا پولى ندارد تا در ايام ماه رمضان كارنكند و روزه بگيرد، در تمام صورتهاى ذكر شده روزه واجب نيست، ولى بنابر احتياط لازم به مقدارضرورت بخورد يا بياشامد و بيشتر از آن را امساك نمايد.
(مسأله 1056) اگر به اعتقاد اينكه ضرر ندارد روزه بگيرد و بعد خلاف آن معلوم شود، ظاهراً روزهاش باطل است، و اگر با اعتقاد اينكه روزه ضرر دارد يا بيم ضرر آن را داشته باشد، روزه بگيرد روزهاش باطل است مگر آنكه قصد قربت از او واقع شده باشد، مثل آنكه نداند كه بيمار مكلف به روزه نيست، پس اگر بعد معلوم شود كه روزه براى او ضرر نداشته است، روزهاش صحيح است.
(مسأله 1057) در دو صورت روزه دار مىتواند به گفته پزشك روزهاش را بخورد: يكى آنكه گفته پزشك اضطراب و ترس ضرر را پديد آورد، و ديگر آنكه پزشك حاذق و مورد اطمينان باشد و بيمار به خطاى او مطمئن نباشد. و در غير اين دو صورت جايز نيست به گفته پزشك افطار كند. و اگر پزشك بگويد روزه ضرر ندارد و مكلف ترس آن را داشته باشد، بايد افطار كند.
(مسأله 1058) اگر بيمار قبل از ظهر خوب شود و مبطلى انجام نداده باشد و نيت روزه نمايد، روزه اوصحيح نيست و با امساك از خوردن و آشاميدن مرتكب گناهى نشده است، بلكه بايد بقيه روز را امساك نمايد مگر در صورتى كه در ساعتهاى اول روز قصد كند دارويى را كه لازم است بخورد اما اهمال كند ودارو را نخورد تا اينكه شفا پيدا كند، در اين حالت مىتواند بخورد و بياشامد.
(مسأله 1059) روزه مانند ساير عبادات از غير بالغ صحيح است.
(مسأله 1060) كسى كه روزه واجب مانند قضاى ماه رمضان و كفاره و غيره بر ذمه دارد، نمىتواندروزه مستحبى بگيرد و اگر فراموش كند و بعد از غروب متوجه شود آن روزه صحيح نيست، ولى ظاهراً اگر روزه واجب استيجارى و نذرى و مانند آن داشته باشد، مىتواند روزه مستحبى بگيرد، نيز مىتواند در صورتى كه روزه واجب دارد براى كسى ديگرى به عنوان اجير روزه بگيرد.
(مسأله 1061) اگر غير بالغ روزه بگيرد و در بين روز اگرچه بعد از زوال بالغ شود، لازم نيست آن روز را تا آخر روزه بگيرد، ولى بنابر احتياط مستحب آن را تمام نمايد.
(مسأله 1062) روزه بر مسافر واجب نيست مگر آنكه قصد ده روز اقامت كند يا سى روز در يكجا به حالت ترديد بماند يا كار او مسافرت باشد يا سفر معصيت كند. اگر در شهرش باشد و بخواهد قبل ازظهر سفر نمايد بايد افطار كند و اگر بعد از ظهر سفر كند بايد روزه را بگيرد و بعد قضا نمايد و اگر مسافر قبل از ظهر به وطن يا به محل اقامت خود برسد و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد، بايدآن روز را روزه بگيرد و اگر بعد از ظهر به وطن يا محل اقامت خود برسد يا در مسافرت روزه را باطل كرده باشد، مستحب است تا غروب امساك كند.
(مسأله 1063) ظاهراً ملاك در شروع سفر، قبل از ظهر و بعد از آن و ملاك در برگشت، ورودبه شهر است نه رسيدن به حد ترخص، پس اگر قبل از ظهر از شهر خارج شود، نمىتواند آن روز را روزه بگيرد اگرچه بعد از ظهر به حد ترخص برسد، ولى مسافر تا به حد ترخص نرسيده نمىتواند افطار كند و اگر قبل از آن عالماً افطار كند، كفاره بر او واجب مىشود.
(مسأله 1064) مسافرت در ماه رمضان اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است، مگر اينكه مسافرت براى حج يا عمره يا جنگ در راه خدا يا به خاطر مالى كه مىترسد تلف شود، يا به خاطر نجات انسانى كه مىترسد از بين برود يا بعد از روز بيست و سوم ماه باشد. اگر مكلف روزه واجب معينى بر عهده داشته باشد، مثلًا نذر كرده روز جمعه را روزه بگيرد، مىتواند در آن روز سفر كند، ولى بايد بعداً قضا نمايد و اگر مكلف در سفر باشد و مسافرت او با روزى مصادف شود كه او نذر كرده بود در آن روز روزه بگيرد، واجب نيست قصد اقامت كند تا آن روز را روزه بگيرد.
(مسأله 1065) پرخورى و جماع در روز ماه رمضان براى مسافر مكروه است و بنابر احتياط مستحبى آن را ترك كند مخصوصاً جماع را.