(مسأله 2289) در وصيت كننده چند چيز شرط است:
اوّل: بلوغ، پس وصيّت كودك صحيح نيست مگر اينكه به سنّ ده سالگى برسد و با عقل درراههاى خير و معروف براى ارحامش وصيت كند وصيّت او براى غير ارحامش نافذ نيست.
دوّم: عقل، بنابراين وصيّت ديوانه وبيهوش و مست در حال ديوانگى وبيهوشى ومستى، صحيح نيست، ولى اگر در حال عقل وصيّت كند سپس ديوانه يا مست يا بيهوش گردد، وصيّت او باطل نمىشود و بنابر اظهر رشيد بودن در وصيت كننده معتبر نيست.
سوّم: اختيار، پس وصيّت مكره صحيح نيست.
چهارم: آزادبودن، بنابراين وصيّت بنده در اموالش صحيح نيست مگر اينكه مولايش اجازه دهد، ولى وصيّت بنده در غير اموالش مثل اينكه اگر وصيّت كند كه در مكان معيّن دفن شود يا بر او فلان عالم نماز بخواند يا غير اينها از چيزهايى كه عمل كردن به آن بر صرف مال بيشتر از حد
متعارف براى تجهيز (كفن ودفن) ميّت توقف نداشته باشد، صحت آن اگر اظهر نباشد لااقل موافق احتياط است.
چنانچه بنده وصيّت كند، سپس آزاد گردد و وصيّت را اجازه دهد، وصيّت صحيح است اگرچه وصيّت را مولا اجازه نداده باشد.
پنجم: قاتل خودش نباشد، بنابراين كسى كه زخمى بخود زده يا سمّ خورده يا مانند اينها كه موجب هلاكت او گردد، اگر بعد از آن راجع به مالش وصيّت كند وصيّت او صحيح نيست، امّا اگر وصيّت در غير مال از قبيل تجهيز و مانند آن باشد، وصيّت صحيح است. همچنين وصيت صحيح است اگر خودكشى از روى عمد نبوده بلكه از روى خطا يا سهو باشد، يا از روى عمد باشد ولى نه به قصد مرگ بلكه براى هدف ديگر، يا بر غير صورت معصيت مثل جهاد در راه خدا باشد، همچنين اگرخوب شود سپس وصيّت كند، اما اگر بعد از آنكه سبب قتل را انجام داده وصيت كند سپس خوب شودو بعد بميرد، بعيد نيست كه وصيت او صحيح باشد.
(مسأله 2290) اگر قبل از آنكه به خودكشى اقدام كند، وصيت نمايد سپس به خودكشى اقدام كند، وصيت او صحيح است اگرچه هنگام وصيّت بنا داشته بر اينكه بعد از وصيّت به خودكشى اقدام نمايد.
(مسأله 2291) وصيت هر يك از پدر و جدّ به سبب ولايت بر طفل با نبودن ديگرى صحيح است، ولى با وجود ديگرى صحيح نيست.
(مسأله 2292) فقيه جامع شرايط بر اطفالى كه پدر وجدّ پدرى ندارند ولايت دارد ومى تواند كسى راكه صالح مىبيند بر آنان در تمام شئون زندگى و جهات فردى واجتماعى شان ولى و سرپرست قرار دهد و آن شخص با مرگ فقيه از ولايت عزل نمىشود.
(مسأله 2293) اگر به وصيّت تمليكى مالى را براى صغيرى از ارحام يا غير ارحام وصيّت بكند، ولى اختيار آن مال را به غير پدر وجدّ وغير حاكم قرار دهد صحيح نيست، بلكه اختيار آن به دست پدر وجدّ است در صورتى كه يكى از آنها وجود داشته باشد و اگر آن دو نباشد براى حاكم است. البته اگروصيت كند كه مال او به دست وصى باقى بماند تا صغير بالغ شود سپس مال را در ملك او درآورد، صحيح است. همچنين اگر وصيّت كند كه مالش را براى صغير مصرف نمايد، بدون اينكه در ملك او درآورد.
(مسأله 2294) جايز است كه پدر يا جدّ، ولايت وقيموميت بر اطفال را براى دو نفر يا بيشتر قرار دهد يا بر قيّم ناظر قرار دهد تا بر كار او اشراف داشته باشد يا كار با نظر و تصويب او انجام شود، چنانكه اين مطلب در بحث ناظر بر وصى مىآيد.
(مسأله 2295) اگر وصيت كننده به شخصى بگويد: تو بر فرزندان صغير من و فرزندان فرزندانم ولى وقيّم هستى و ولايت را در جهت خاص مقيد نكند، تصرف وصى در تمام شئون آنان از قبيل حفظ جان واموالشان وتربيت آنها ودادن نفقه بر آنها وگرفتن ديونشان واداى آنچه بر ذمّه آنها است از نفقات ياضمانات يا غير اينها جايز مىباشد.
(مسأله 2296) اگر وصيت كننده ولايت را در يك جهت بدون جهت ديگر مقيد كند، واجب است كه ولى فقط در همان جهت اكتفا نمايد و مرجع در جهات ديگر حاكم شرع است.
(مسأله 2297) جايز است كه قيّم و ولى بر يتيم، اجرت المثل كارش را بگيرد چنانچه آن كار داراى اجرت باشد و در اين جهت فرقى نيست كه ولى بى نياز باشد يا فقير، اگرچه بهتر است در صورت بى نيازى اجرت نگيرد.