(مسأله 2757): سربریدن حیوان چند شرط دارد:
“اول” کسى که سر حیوان را مى برد چه مرد باشد، چه زن، باید مسلمان باشد، و بچّه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنى خوب و بد را بفهمد مى تواند سر حیوان را ببرد. و اما کسى که از کفار یا از فرقه هائى است که در حکم کفاراند مانند غلاّت و خوارج و نواصب نمى توانند سر حیوان را ببرد، و اگر ببرند حرام مى شود.
“دوم” سر حیوان را با چیزى ببرند که از آهن باشد ولى چنانچه آهن پیدا نشود و طورى باشد که اگر سر حیوان را نبرند مى میرد، یا ضرورتى مقتضى سربریدنش شود، با چیز تیزى که چهار رگ آن را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز مى شود سر آنها را برید.
“سوم” در موقع سربریدن، صورت و دست و پا و شکم حیوان رو به قبله باشد و کسى که مى داند باید رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حیوان را رو به قبله نکند، حیوان حرام مى شود، ولى اگر فراموش کند، یا مسأله را نداند، یا قبله را اشتباه کند، یا نداند قبله کدام طرف است. یا نتواند حیوان را رو به قبله کند اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که برنده سر (کشنده ـ ذابح) نیز رو به قبله باشد.
“چهارم” وقتى مى خواهد سر حیوان را ببرد، یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سر بریدن، نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسم الله کافى است و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد، آن حیوان پاک نمى شود و گوشت آن هم حرام است، ولى اگر از روى فراموشى نام خدا را نبرد اشکال ندارد.
“پنجم” حیوان بعد از سربریدن حرکتى بکند، اگر چه مثلاً چشم یا دُم خود را حرکت دهد، یا پاى خود را به زمین زند و این حکم در صورتى است که زنده بودن آن حیوان در حال ذبح مشکوک باشد والاّ لزومى ندارد و نیز واجب آن است که به اندازه معمول آن حیوان، خون از بدنش بیرون آید.
“ششم” آنکه بنا بر احتیاط واجب سر حیوان را در غیر پرندگان، پیش از بیرون آمدن روح از بدنش جدا نکنند. بلکه خود این کار فى نفسه حتى در پرندگان محل اشکال است، ولى اگر از روى غفلت یا به جهت تیزى چاقو، سر جدا شود اشکالى ندارد و ذبیحه حلال است. و همچنین بنا بر احتیاط رگ سفیدى را که از مهره هاى گردن تا دُم حیوان امتداد دارد و او را نخاع مى گویند عمداً قطع نکند.
“هفتم” آنکه کشتن از مذبح باشد و بنا بر احتیاط وجوبى جائز نیست کارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بیاورد که گردن از پشت بریده شود.