اول: آنكه آب وضو پاك، مطلق و مباح باشد.
در استفاده از آب پاك براى وضو شرط نيست كه در تطهير از حدث اكبر واصغر وازاله نجاست استعمال نشده باشد، چنانچه مكلف براى وضو دو آب پاك داشته باشد كه يكى مطلق وديگرى مضاف است، اما نداند كداميك مطلق وكداميك مضاف است، در اين صورت بايد با هر دوى آنها وضو بگيرد، ولى چنانچه بداند يكى از آن دو نجس يا غصبى است، در اين صورت بايد تيمم كند، اما اگر آب نجس يا غصبى را بداند، بايد با ديگرى كه مباح است وضو بگيرد.
دوم: فضايى كه در آن مسح سر و پا مىكند بايد مباح باشد، پس اگر كسى دست وصورت را درمكان غصبى بشويد و در مكان مباحى مسح كند وضوى او صحيح است، اما چنانچه دست وصورت رادر مكان مباح بشويد ومسح را در مكان غصبى انجام دهد، وضوى او باطل است. اگر آب مباح است بنابر اظهر لازم نيست ظرف آب نيز مباح باشد و وضو با آن صحيح خواهد بود، اين در صورتى است كه چند ظرف باشد اما چنانچه ظرف آب فقط يكى باشد نمىتواند با آن وضو بگيرد بلكه بايد تيمم كند. امااگر با همان ظرف غصبى (چنانچه آب در آن، مباح باشد) وضو بگيرد، وضوى او صحيح است ولى گناه كرده است و فرق نمىكند كه يكباره يا به تدريج از آن آب بردارد يا از آن آب بريزد.
اما در وضوى ارتماسى در صورتى كه استفاده از ظرف غصبى عرفاً تصرف در آن حساب شود، وضو باطل است و اگر ريختن آب روى عضوى موجب رسيدن آب به مكان غصبى باشد، بنابراظهر، حكم ظرف غصبى را دارد چه در غير آنجا بتواند وضو بگيرد يا نتواند.
(مسأله 132) لازم نيست اعضاى وضو قبل از شروع پاك باشند بلكه پاك بودن هر عضوى هنگام شستنش كافى است، بنابراين اگر عضوى نجس باشد، مكلف به مجرد تطهير آن مىتواند آب وضو رابر آن بريزد يا حتى مىتواند با آب وضو، آن را تطهير كند. نجس شدن عضوى بعد از شستنش اگر چه در اثناى وضو باشد ضررى به وضو نمىرساند.
(مسأله 133) وضوگرفتن با ظرف طلا يا نقره چه ظرف ديگرى باشد يا نباشد وچه از آن آب بردارديا از آن آب بريزد صحيح است و اگر در آن دو، وضوى ارتماسى نيز بگيرد، بنابراقوى صحيح است.
سوم: آنكه استعمال آب براى او به خاطر بيمارى يا تشنگى مانعى نداشته باشد. مراد از تشنگى اين است كه اگر با آب وضو بگيرد خود او يا نفس محترم ديگرى تشنه بماند، البته اگر مانع از استعمال آب ترس از تشنگى بر غير باشد و مخالفت كرده وضو بگيرد، وضويش مطلقاً صحيح است و اگر مانع از استعمال آب تشنگى يا به خطر افتادن سلامتى خود شخص باشد و در عين حال وضو بگيرد، وضوى او در صورتى صحيح است كه ضرر بسيار بزرگ وحرامى وارد نيايد وگرنه وضوى او باطل است.
(مسأله 134) اگردر حالى كه وقت براى وضو تنگ است، وضوبگيرد چنانچه به نيت همين نمازى كه وقتش تنگ شده وضو بگيرد و در حاليكه مىداند وظيفه او شرعاً تيمم است نه وضو، دراين صورت وضوى او باطل است، ولى اگر براى همين نمازى كه وقتش تنگ شده باجهل به وجوب تيمم يا به نيت استحباب نفسى وضو يا به هدف ديگرى وضو بگيرد، وضوى او صحيح است.
(مسأله 135) چنانچه مانعى در اعضاى وضو باشد، يا با آب مضاف يا آب نجس وضو بگيرد، عمداًباشد يا نسياناً، از روى علم باشد يا جهل، در هر صورت وضو باطل است. همچنين اگر با آب غصبى وضو بگيرد، حتى اگر جاهل به غصبى بودن آب باشد وضو باطل است، ولى اگر اعتقاد به غصبى نبودن آب داشته باشد يا غصبى بودن آب را فراموش كرده باشد، در صورتى كه خودش غاصب نبوده باشدوضويش صحيح است.
(مسأله 136) اگر شخص غير غاصب غصبى بودن آب را فراموش كند و در ميان وضو يادش بيايد كه آب غصبى است، آنچه را كه انجام داده صحيح است وبايد براى شستن ساير اعضا، آب مباح تهيه نمايد و اگر قبل از مسح متوجه غصبى بودن آب گردد، مسح كردن با همان رطوبت اشكال ندارد، ولى بنابراحتياط مستحب وضو را اعاده نمايد.
(مسأله 137) وضوگرفتن با آبى كه متعلق به ديگران است با اجازه صاحبان آن يا با وجود علائمى كه دلالت بر رضايت مالكان كند جايز است، ولى اگر در رضايت مالك شك كند، وضو گرفتن جايزنيست.
(مسأله 138) آشاميدن و وضوگرفتن از آب نهرهاى بزرگ وكوچك وچشمه هائى كه مالك داردومردم معمولًا از آنها استفاده مىكنند، جايز است ومالك حق ندارد مردم را منع كند. نيز درزمينهايى كه علامت ونشانهاى براى محدودكردن آن نگذاشته اند و زمينهاى بسيار وسيع، مكلف بدون اجازه مالك مىتواند در آن استراحت كند، بخوابد و وضو بگيرد.
(مسأله 139) وضوگرفتن از حوض مسجد يا مدرسهاى كه كيفيت وقف آن را نمىداند كه آيا فقط براى نمازگزاران وساكنان آن وقف شده است يا براى استفاده عموم مردم، جايز مىباشد امّا اگر بداند كه آب آن فقط وقف ساكنان يا نمازگزاران آن است، در اين صورت وضوگرفتن غير نمازگزار وغير ساكنان صحيح نمىباشد.
(مسأله 140) اگر بداند حوض مسجد وقف نمازگزاران آنجا است، چنانچه در آنجا وضوبگيرد تا در جاى ديگر نماز بخواند يا در آغاز قصد داشته تا در آنجا نماز بخواند اما بعداز وضو ازقصدش منصرف گردد يا بعد معلوم شود كه نمىتواند در آنجا نماز بخواند وضوى او باطل است همچنين اگر غافل بود يا عقيده داشت كه چنين شرطى نيست، يا مطئمن بود كه مىتواند در آنجانماز بخواند اما بعداً نتوانست ظاهراً وضوى او در همه اين حالات باطل است.
(مسأله 141) وضوگرفتن در مكان غصبى كه از روى غفلت وبدون اختيار وارد آن شده ونتواندخارج شود صحيح است اما اگر بتواند خارج شود واجب است فوراً خارج گردد و در اين صورت اگر در حال خروج وبدون توقف وضو بگيرد، وضويش صحيح است به شرطى كه گرفتن وضو موجب درنگ منافى خروج فورى نگردد و اگر عصياناً وارد شود و هنگام خارج شدن وضو بگيرد، وضويش باطل است مگر اينكه توبه كند.
چهارم: نيت يعنى براى انجام دادن فرمان خداوند وضو بگيرد چه انگيزه او دوستى با خدا چه طلب ثواب وچه ترس از جهنم باشد. نيت بايد خالص باشد و ريا وضو را باطل مىكند، اما اگر امورى مثل تميز شدن، خنك شدن ومانند آن ضميمه نيت خالص شود بطورى كه محرك اصلى براى وضوگرفتن اطاعت خدا باشد، وضو صحيح است والّا باطل است.
عُجب- خوش آمدن از خود ومنت بر خدا- اگرچه حرام است وثواب را از بين مىبرد، ولى ظاهراً به نيت ضرر نمىزند و وضو را باطل نمىكند، اگرچه موجب عدم ثواب مىشود. بنابراين وضوكه عبادت است بايد داراى نيت قربت ونيت اخلاص ونيت عبادتى كه وضو را از ساير عبادات مشخص مىكند باشد. واين نيّتها بايد با اولين جزء وضو تا آخر همراه باشد و اگر در بين وضو از آن غافل شود ولى در اعماق وجود او باشد به نحوى كه اگر از او سؤال شود متوجه گردد، كافى است.
(مسأله 142) نيت وجوب واستحباب ورفع حدث در وضو لازم نيست و اگر از روى جهل يافراموشى در جايى كه بايد نيت وجوب كند نيت استحباب نمايد وبرعكس وضو صحيح است نيز چنانچه به جاى نيت تجديد وضو نيت رفع حدث كند وبرعكس، وضو صحيح است.
(مسأله 143) يك وضو براى انجام چندكارى كه وضو لازم دارند كافى است. همچنين اگرچندغسل بر كسى واجب باشد يك غسل به نيت همه كفايت مىكند و چنانچه فقط غسل جنابت يا يكى ديگر از غسلها غير غسل جنابت را قصد كند كفايت مىكند اما قصد مافى الذمه، بعيد نيست كه صحيح باشد، ولى بنابراحتياط همه يايكى را عينا ذكر نمايد.
پنجم: شستن ومسح اعضا را در حال اختيار خود وضو گيرنده انجام دهد، اما اگر درحال اضطرار فرد ديگرى افعال وضورا براى اوانجام دهد مانعى ندارد، ولى بايد خودش نيت بكند.
ششم: موالات، يعنى كارهاى وضو را پشت سرهم انجام دهد و اگر فاصله بين اعضاى وضوطورى باشد كه عرف بگويد عمل واحد (وضو) را به صورت اجزاء جدا از هم انجام داده است، وضوباطل است.
(مسأله 144) بعيد نيست كه انسان بتواند از رطوبت ريشى كه از حد صورت خارج است براى مسح استفاده كند.
هفتم: اعضاى وضو را به ترتيبى كه بيان شده به جاى آورد، بنابراين اگر سهواً يا عمداً ترتيب رامراعات نكرد، چنانچه موالات فوت نشده باشد، بايد از آن عضوى كه ترتيب بهم خورده، وضو را اعاده كند، مگر اينكه هيچكدام راطبق امر شرعى خداوند بجا نياورده باشد كه در اين صورت بايد آن را اعاده كند.