شخص مىتواند مدّت را بيشتر از عمر طبيعى قرار دهد و احكام عقد متعه بر آن جارى است.
(مسأله 2607) اگر ذكر مدّت را فراموش كند و زوجيت زن بدون مدّت لحاظ شود، عقد دائم منعقدمى شود.
(مسأله 2608) ازدواج موقّت با زن كافر غير كتابى جايز نيست، ازدواج موقت با دختر برادر و دختر خواهر بدون اجازه عمه و خاله صحيح نيست. مستحب است انسان با زانيه ازدواج موقت نيز نكند و چنانچه مشهور به زنا باشد بنابر احتياط واجب بايد از آن اجتناب كند.
(مسأله 2609) ازدواج موقّت به عدد معينى محدود نمىشود، بنابراين ازدواج با بيشتر از چهار زن نيز جايز است، چنان كه مهر هم حدّ معيّنى ندارد و مىتواند عملى مانند دوختن لباس يا
آموزش نوشتن و غيره باشد و مىتواند حق قابل انتقال مانند حق تحجير باشد و اگر مرد مدت متعه را قبل از دخول ببخشد، بنابر اظهر نصف مهر ثابت مىشود. امّا اگر زوج يا زوجه بميرد يا مدت تمام شود، تمام مهر ثابت مىشود، اگرچه قبل از دخول باشد.
(مسأله 2610) زنى كه متعه شده تمام مهر را به وسيله عقد و تمكين خود مالك مىشود، ولى اگر در غير ايام حيض در اوقات ديگر تمكين نكند به همان نسبت از مهر وى كم مىشود، چه با عذر باشد چه بدون آن. و ملاك عدم تمكين اخلال يا ممانعت از لذّت با وطى است نه لذايذ ديگر. بنابراين اگر در لذايذ ديگر اخلال كند ولى در وطى تمكين داشته باشد، چيزى از مهر كم نمىشود، و اگر تمكين نكردن به خاطر عجز مرد باشد مهر ساقط نمىشود.
(مسأله 2611) اگر بطلان عقد آشكار شود؛ مثلًا معلوم شود كه زن شوهر دارد يا خواهر زن يا مادر رضاعىاش مىباشد، چنانچه دخول نكرده باشد، مهر تعلق نمىگيرد، امّا اگر به او دخول كرده وزن جاهل به حال باشد، مهرالمثل وطى در آن مدّت واجب مىشود، ولى اگر زن عالم به حال بوده، مهر تعلق نمى گيرد.
(مسأله 2612) در ازدواج موقت فرزند متولد شده به شوهر ملحق مىشود، اگرچه بعد از دخول، عزل كرده باشد، شوهر چنانچه احتمال دهد كه فرزند از وى متولد شده نمىتواند او را انكار نمايد و اگر به طور جزم انكار كند، بدون لعان نفى مىشود، مگر اينكه سابقاً بر آن اقرار كرده باشد.
(مسأله 2613) اگر مرد مدّت متعه را ببخشد به شرط آنكه با فلان شخص ازدواج نكند، بخشش و شرط هر دو صحيح است و بر زن واجب است كه به شرط وفا كند؛ ولى اگر زن عصيان كند و با آن شخص ازدواج نمايد، ازدواجش صحيح است.
(مسأله 2614) اگر با زن مصالحه كند كه مدّت را ببخشد؛ به شرط آنكه با فلان شخص ازدواج نكند، صلح صحيح است و بر هر دو طرف لازم است كه به آن وفا كنند و اگر مرد از بخشيدن مدت امتناع نمايد، حاكم شرع او را مجبور مىكند و اگر اجبار ممكن نباشد، حاكم شرع مدت را مىبخشد و براى زن نيز جايز نيست كه با آن مرد ازدواج كند، ولى اگر ازدواج كرد، ازدواجش صحيح است. اگر مصالحه بر اين باشد كه با فلان شخص ازدواج كند، اين ازدواج بر زن واجب مىشود و اگر امتناع كرد، حاكم شرع او را مجبور مىكند و اگر اجبارش ممكن نباشد،
حاكم شرع او را به آن مرد تزويج مىكند. اگر بخشيدن مدت را بر چيزى معلّق كند؛ مثل اينكه با فلان شخص مثلًا يا مطلقاً ازدواج نكند، اين بخشش باطل است.
(مسأله 2615) عده زن متعه غير حامله بعد از تمام شدن مدت يا بخشيدن آن، دو حيض كامل است، بنابراين يك حيض يا يك حيض و واردشدن در حيض دوم و رسيدن به نصف آن كفايت نمىكند و اگر زن در سنى باشد كه بر حسب معمول بايد حيض ببيند، ولى حيض نمىبيند، عدهاش چهل و پنج روز و در وفات چهار ماه وده روز مىباشد. امّا عده وفات در زن حامله طولانى ترين مدت بين وضع حمل يا چهار ماه و ده روز است.
(مسأله 2616) تجديد عقد بر متعه، چه دائم باشد يا موقت، قبل از تمام شدن مدت صحيح نيست.
(مسأله 2617) اگر زن و شوهر، در دائمى يا موقتى بودن عقد اختلاف كنند، چنانچه بينهاى بر موقتى بودن نباشد و مدعى دائم قسم بخورد، قولش مقدم مىشود.
(مسأله 2618) ايجاد فاصله ميان عقد و مدت جايز است. پس اگر در ماه اول عقد بخواند و مدت را ازاول ماه سوم قرار دهد، صحيح است، اگرچه احتياط كنند بهتراست.
(مسأله 2619) زن متعه شده مىتواند شرط كند كه شوهرش با او نزديكى نكند و بر مرد وفاى به شرط واجب است، ولى اگر زن شرط را ساقط كرد، دخول جايز مىشود.
(مسأله 2620) متعه كردن دختر بچه جايز است اگرچه مدّت آن كم باشد، ولى دخول قبل از بلوغ جايزنيست.
(مسأله 2621) عقد متعه براى پسر نابالغ براى مدتى كه در آن مدت لذّت بردن ممكن نيست، صحيح است، ولى احتياط در ترك آن است.
(مسأله 2622) ولىِّ پسربچه، مىتواند مدت را ببخشد، درصورتى كه مصلحتى براى بچه داشته باشد.
(مسأله 2623) نفقه زن متعه بر شوهرش واجب نيست، مگر آن كه درضمن عقد متعه يا عقد لازم ديگر، شرط كرده باشد.
(مسأله 2624) طلاق و لعان در متعه نيست و از يكديگر ارث نمىبرند، مگر اينكه شرط كنند كه از همديگر يا يكى از آنها از ديگرى ارث ببرد.