1- وقف عام
وقف بر مصالحه عامه
الف) وقف بر جهات و مصالح عامه (مانند مساجد، مشاهد مشرفه، مدارس و…):
یک- فروش و معامله عین موقوفه:
مطلقاً جایز نیست؛ حتی اگر خراب شود و از بهرهبرداری ساقط گردد. این حکم در غیر مساجد و مشاهد مشرفه احتیاط واجب است. (۲۰۴۵)
-
مثال: اگر شخصی زمین موقوفهای را بدون مجوز شرعی بفروشد، معامله باطل است و فروشنده باید پولی را که از مشتری گرفته، برگرداند.
دو- فروش و معامله آلات و فرشها و سایر متعلّقات:
اول- امکان استفاده از آن وجود دارد(۱)؛ مثل فرشی که برای زمین مسجد وقف شده، اما مسجد به فرش نیاز ندارد و به پردهای برای گرم کردن مکان نیاز دارد: در این صورت باید فرش را به عنوان پرده استفاده کرد و نمیتوان آن را فروخت.
دوم- علاوه بر عدم امکان انتفاع در آن محل، اگر موجب تلف شدن یا ضرر خوردن به این آلات و متعلقات گردد:
-
در محل مماثل دیگر (مثل مسجد دیگر) قابل استفاده است ← در آنجا استفاده شود.
-
در محل مماثل دیگر قابل استفاده نیست ← در مصالح عامالمنفعه استفاده شود.
سوم- امکان استفاده از آن در هیچ محلی، حتی مصالح عمومی مردم نباشد و تنها راه بهرهمندی از آن، به فروش آن باشد، به شرط آنکه ماندن آن موجب تلف شدنش شود:
-
با پول فروش آن در همان مسجد و اگر نشد در مسجد دیگر و الّا در مصالح عامّه مصرف شود.
۱. هر انتفاعی حتی انتفاعی که مورد نظر واقف نبوده است.
چند استفتاء
سؤال ۱: شخصی مقداری آهن و لوازم جوشکاری را برای ساخت مسجد در مکانی هدیه کرده و بعد از پایان کار، مقداری از آنها زیاد آمده است. آیا میتوان مقدار زیاد آمده را برای سایر هزینههای مسجد با فروش آن و استفاده از پول حاصل هزینه کرد؟
جواب: فروش آن حرام است و باید برای تعمیر مساجد دیگر بهکار رود و اگر شخص هدیهدهنده، این اموال را از ملک خود خارج نساخته و فقط اجازه استفاده آن را در مسجد مذکور داده، مازاد آن برای خودش است و اختیار آن در دست خود او خواهد بود. (۲۰۹۷)
سؤال ۲: فردی مغازه خود را برای ایجاد صندوق قرضالحسنه وابسته به مسجد وقف کرده و از دنیا رفته و چندین سال، آن مکان بسته مانده و در معرض خرابی است. آیا میتوان برای موارد دیگری استفاده کرد؟
جواب: اگر وقف محقق شده باشد، استفاده از آن محل باید(در صورت عدم امکان استفاده در آن مسجد) برای صندوقهای قرضالحسنه مساجد دیگر باشد و اگر این هم ممکن نبود، در هر کار خیری استفاده شود (یعنی حق فروش نیست؛ مگر آنکه برای کارهای خیر دیگر نیز قابل استفاده نباشد). (۲۰۴۲)
سؤال۳: منبریکه برای مسجد وقف شده، ولی به علت ارتفاع زیاد آن عملاً قابل استفاده نیست، آیا تبدیل آن به منبر مناسب دیگری جایز است؟
جواب: اگر با شکل خاص فعلی در این مسجد یا مساجد دیگر قابل استفاده نیست، تغییر شکل آن برای اینکه قابل استفاده شود، اشکال ندارد. (۲۰۹۴)
نکته
آنچه برای جواز فروش موقوفه بیان شد، وقتی است که انتفاع از آن منحصر در فروش موقوفه و استفاده از پول فروش باشد. اما در مورد سؤال فوق با تغییر شکل منبر، میتوان از آن استفاده نمود. لذا حق فروش وجود ندارد.
2- وقف خاص
در وقف خاص، فروش مال وقف شده جایز نیست، مگر در مواردی که استثناء است.
الف) خرابی که غالباً و عادتاً به حالت قبلی برنمیگردد و مال قابل انتفاع نباشد؛ مگر با فروش آن و استفاده از پول آن برای کسانی که مال برای آنان وقف شده ← فروخته میشود و با رعـــــایت “الاقرب فالاقرب” نسبت به عین موقوفه چیزی خریداری شود که قابل انتفاع برای موقوفعلیهم باشد. (۲۰۹۳)
ب) در صورت وجود سه شرط: از انتفاع قابل توجه خارج شود، امید برگشتن به حالت اولیه وجود نداشته باشد و با فروش آن بتوان چیزی خرید که منفعت آن قابل توجه باشد. ← فروخته میشود و الاقرب فالاقرب رعایت میشود.
ج) واقف شرط کرده باشد که اگر امری حادث شد، فروش موقوفه جایز باشد؛ مانند اینکه واقف شرط کند جواز فروش وقف را در صورت کم شدن منفعت موقوفه، یا زیاد شدن مخارج آن، یا وقوع اختلاف بین موقوفعلیهم، یا به خاطر ضرورت و یا هر شرط دیگری نظیر این شروط← با تحقق آن امر، موقوفه فروخته میشود.
د) بین صاحبان وقف (موقوفعلیهم) اختلاف شدیدی پیش آید که از تلف شدن اموال و جانها ایمن نباشیم و راه حل مشکل، فقط فروش آن باشد ← فروخته میشود و پول آن بین موقوفعلیهم تقسیم میشود. البته اگر رفع مشکل با صرف پول فروش در خرید چیز دیگری و وقف آن چیز برای موقوفعلیهم ممکن است، پول فروش موقوفه باید در آن صرف شود.
متولی فروش
متولیای که از جانب واقف تعیین شده، متولی فروش وقف در صور فوق است و در نبود او، حاکم شرع یا کسی که منصوب از جانب اوست، متولی این امر است.
به مثالهای زیر توجه کنید:
مثال۱: شخصی مقداری آب و زمین زراعی را وقف پسران خود نموده، ولی به علت کثرت اولاد و سنگینی کارهای کشاورزی و کمی محصول، کسی تمایل به زراعت در زمین ندارد و به همین دلیل وقف در آینده نزدیک خراب، و از قابلیت انتفاع خارج خواهد شد. ← تا زمانی که قابلیت انتفاع و استفاده در جهت وقف وجود دارد – اگرچه با اجاره دادن و مصرف اجاره در جهت وقف یا با تغییر کاربری آن و استفاده از زمین در مصرف غیر زراعی- حق فروش موقوفه وجود ندارد؛ مگر بهرهبرداریهای مذکور در بالا هم مقدور نباشد، لذا فروخته میشود. اما در صورت امکان حتماً ملک دیگری خریداری شود، تا منافع آن در جهت وقف مصرف شود. (۲۰۹۳)
مثال۲: شخصی کتابخانهاش را بر اولاد ذکورش وقف کرده، ولی هیچیک از اولاد و نوههای او موفق به تحصیل و استفاده از آن نشدهاند و مقداری از کتابها به مرور از بین رفته و بقیه در معرض تلف شدن است. ← کتابخانه باید در معرض کسانیکه استفاده میکنند قرار گیرد و به هر حال حق فروش وجود ندارد. (۲۰۹۸)
اجاره موقوفه
۱. اگر وقف منفعت باشد(۲) ← اجاره آن جایز است؛ چه وقف خاص باشد و چه عام. همچنین چه بر عناوین عامه وقف شده باشد و چه جهات عامه؛ به دلیل اینکه مقصود، تحصیل منفعت از موقوفه و دادن آن به موقوف علیهم است؛ مانند مزرعهای که واقف برای اولاد یا فقرای سید وقف کرده است.
۲. اگر وقف انتفاع باشد(۳) ← اجاره آن جایز نیست. (۲۰۵۲)
۲. غرض در این وقف، تحصیل منفعت و صرف آن در اموری است که در وقف بیان شده است؛ مانند اینکه مغازهای را وقف مسجد میکنند.
۳. غرض، تحصیل منفعت برای امر دیگر نیست. بلکه استفاده از همان موقوفه مدّ نظر است؛ مانند خانهایکه برای سکونت امام جماعت وقف شده است یا مدرسهای که برای تحصیل محصلین وقف شده است.
موقوفه نیازمند تعمیر
اگر موقوفه برای بقاء و استفاده از آن نیاز به تعمیر داشته باشد:
۱. واقف برای موقوفه هزینهای قرار داده است که صرف آن شود← باید همان را مصرف کرد.
۲. واقف هزینهای قرار نداده است ← بنابر احتیاط واجب از منافع موقوفه برای تعمیر آن استفاده میشود.
۳. چیزیکه صرف تعمیر شود، وجود ندارد← برای متولی جایز است قرض کردن با قصد اینکه آن قرض را از منافع موقوفه بپردازد؛ و یا با مال خود، موقوفه را تعمیر کند با قصد اینکه از منافع موقوفه، استیفاء کند. اگر قصد ادای قرض یا استیفاء از منافع موقوفه را نداشته باشد، بعد از آن نمیتواند از منافع موقوفه بردارد.
فروش موقوفه برای تعمیرات
۱. در صورتیکه بقای موقوفه متوقف بر فروش بعضی از وقف است، فروش آن بعض جایز است.
۲. در صورت خرابی قسمتی از وقف، بهگونهای که مجوز بیع پیدا شود و قسمت دیگر هم برای تحصیل منفعت نیاز به تعمیر داشته باشد، باید به ترتیب زیر عمل کرد:
الف) با فروش قسمت خراب میتوان موقوفه مشابه آن را خرید؛ این خود دو حالت دارد:
یک- از منافع قسمت محتاج به تعمیر، امکان تعمیرش هست ← بنابر احتیاط واجب پول فروش را باید صرف خرید موقوفه مشابه کرد و از منافع صرف تعمیر شود.
دو- امکان تعمیر با منافع قسمت مزبور نیست ← پول فروش فقط میتوان صرف تعمیر لازم (برای تحصیل منفعت، نه تعمیر برای بهتر شدن و زیاد شدن منفعت) کرد.
ب) با فروش آن نمیتوان موقوفه مشابه خرید ← پول آن صرف تعمیر بقیه موقوفه میشود؛ چه تعمیر برای حصول منفعت باشد (تعمیر لازم) و چه برای زیاد شدن منفعت.
تغییر وقف
تغییر وقف، حتی توسط واقف هم جایز نیست؛ برای مثال، نمیتوان مکانی را که به عنوان حسینیه وقف شده است، به مسجد تبدیل کرد. البته اگر وقف منفعت باشد، در صورتیکه با این عنوان فعلیاش منفعتی ندارد یا منفعت آن بسیار اندک بوده، جایز است به عنوان دیگری که دارای منفعت است، تبدیل شود.
ضمان غصب وقف
در مورد غاصب یا هر کسی که خسارت به وقف، مستند به اوست، احکام ذیل وجود دارد:
۱. اگر وقف خاص یا وقف منفعت (در وقف عام) باشد:
الف) به عین آن آسیبی برسد یا از بین برود ← ضامن عین موقوفه است. بنابراین ردّ عین در صورتیکه موجود باشد و ردّ عوض آن در صورتیکه تلف کرده باشد، واجب است.
ب) اگر منافع آن غصب شده باشد ← ضامن منافع است و ردّ عوض منافع استیفا شده و استیفا نشده هم واجب است. (۲۰۴۷)
نکته
-
اگر وقف تلف شده، باید عوض آنچه از بین رفته است در بدل وقف صرف شود؛ یعنی عین وقف دیگر با آن پول انجام شود و عوض منافع در همان مسیر وقفنامه صرف شود.
-
مثال: اگر کسی ساختمانی را که طبق وقف میبایست اجاره آن صرف عزاداری امام حسین(ع) شود، خراب کند، باید در عوض، ساختمان دیگری وقف این کار کند.
۲. وقف انتفاع (مصالح عامّه) باشد.
الف) مساجد، مقابر، زیارتگاهها، پلها و مانند آن ← اجرت آن را ضامن نیست و فقط اگر عین مسجد و زیارتگاه خسارتی ببیند، ضامن خسارت است و در بدل وقف صرف میشود. (۲۱۰۱)
ب) مدارس، حمام، کاروانسرا و مانند آن ← اجرت آن را ضامن است، مگر در همان مواردیکه در وقفنامه تعیین شده، مورد بهرهبرداری واقع شده باشد. (اگرچه غاصبانه مورد بهرهبرداری واقع شده است.)
معلوم نبودن جهت وقف
اگر وقفی بودن چیزی محرز باشد، ولی جهت وقف معلوم نباشد، یعنی ندانیم در چه مسیری باید استفاده شود. (۲۰۵۷)
۱. متولی خاصی دارد ← در نحوه تصرف، به او مراجعه میشود.
۲. متولّی خاصی ندارد ← به حاکم شرع مراجعه میشود.
نحوه مصرف درآمد شیئی که بین محتملات مردد است
۱. قدر متیقّن و قدر مشترکی در مورد مصرف آن وجود دارد؛ مثلاً محتملات عبارتاند از فقراء، علماء، سادات و اهل فلان شهر ← بین فقرای عالم سید اهل فلان شهر مصرف میگردد. (یعنی فقرایی که هم عالم، هم سید و هم اهل فلان شهر باشد.)
۲. قدر متیقنی وجود ندارد و احتمالات مختلف در افراد خاصی قابل جمع نیست؛ مثلاً بین مسجد و فقراء و حسینیه تردید داشته باشد.
الف) شبهه محصوره ← با قرعه، مورد مصرف معلوم میشود؛ مثلاً اگر قرعه به نام مسجد بیفتد، درآمد صرف مسجد میشود.
ب) شبهه غیر محصوره:
یک- درصورتیکه بین عناوین یا اشخاص غیر محصوره باشد مثلاً فرزندان یکی از افراد ساکن مشهد که معلوم نیست این فرد کیست یا یکی از فقرای شهر مشهد که معلوم نیست کدام فقیر است یا فراموش کردهایم. ← در حکم مجهول المالک است. بنابراین به عنوان ردّ مظالم به فقراء صدقه داده میشود.
دو- بین جهات غیر محصوره است؛ مثلاً مردّد بین مسجد، زیارتگاه، پل و… باشیم← در امور خیریهای در همین موارد صرف میشود.
توضیح مطلب
۱. منظور از شبهه محصوره آن است که قدر متیقنی در اینجا وجود خارجی ندارد تا اجارهبها صرف آن شود. اما محدود به موارد معدودی است؛ مثلاً میدانیم که یا باید صرف پزشکان منطقه شود یا صرف علمای منطقه، اما نمیدانیم مشخصاً کدام است؛ پزشکی هم که از علمای دین هم باشد در آن منطقه وجود ندارد. لذا قرعه میاندازیم.
۲. منظور از شبهه غیر محصوره آن است که تعداد احتمالات زیاد است؛ مثلاً مرددیم که مورد مصرف اجارهبها پزشکاناند یا علمای دین یا فقرا و یا … .
اثبات وقف بودن
صرف وجود وقفنامه اثبات کننده وقف بودن چیزی نیست. بلکه وقف به یکی از طرق زیر ثابت میشود:
۱. کسانیکه مال وقفی در دستشان است، اعتراف به وقف بودن آن نمایند و همچنین ورثه او بعد از مرگش اعتراف کنند.
۲. قبلاً کسانیکه مال در دستشان بوده با آن رفتار وقف را میکردهاند.
۳. دو نفر عادل گواهی به وقفیت دهند.
۴. با قرائن و شواهدی مثل شهرت به وقفیت، علم و اطمینان حاصل شود که وقف است.