(مسأله 3062): اگر ریشه درخت همسایه در ملک انسان بیاید، مى تواند از آن جلوگیرى کند و چنانچه ضررى هم از ریشه درخت به او برسد، مى تواند از صاحب درخت بگیرد.
(مسأله 3063): جهیزیه اى که پدر به دختر مى دهد، اگر مثلاً به واسطه صلح یا بخشش ملک او کرده باشد، نمى تواند از او پس بگیرد و اگر ملک او نکرده باشد پس گرفتن آن اشکال ندارد.
(مسأله 3064): اگر کسى بمیرد، ورثه بالغ او مى توانند از سهم خودشان خرج عزادارى میّت نمایند ولى از سهم صغیر نمى شود چیزى برداشت.
(مسأله 3065): اگر انسان غیبت مسلمانى را کند، احتیاط مستحب آن است که اگر مفسده اى پیدا نشود، از آن مسلمان خواهش کند که او را حلال نماید و چنانچه ممکن نباشد، باید براى او از خدا طلب آمرزش کند، و اگر به واسطه غیبتى که کرده توهین از آن مسلمان شده، در صورتى که ممکن است باید آن توهین را برطرف نماید.
(مسأله 3066): انسان نمى تواند بدون اذن حاکم شرع از مال کسى که مى داند خمس نمى دهد، خمس را بردارد و به حاکم شرع برساند.
(مسأله 3067): آوازى که مخصوص مجالس لهو و بازیگرى است، غنا و حرام است، و اگر نوحه یا روضه یا قرآن را هم با غنا بخواند حرام است. ولى اگر آن را با صداى خوب بخوانند که غنا نباشد اشکال ندارد.
(مسأله 3068): کشتن حیوانى که اذیت مى رساند و مال کسى نیست اشکال ندارد.
(مسأله 3069): جایزه اى را که بانک به بعضى از کسانى که در صندوق پس انداز پول دارد مى دهد، چون براى تشویق مردم از خودش مى دهد حلال است.
(مسأله 3070): اگر چیزى را به صنعتگرى بدهند که درست کند و صاحب آن نیاید آن را ببرد، چنانچه صنعتگر جستجو کند و از پیدا کردن صاحب آن ناامید شود، باید آن را به نیت صاحبش به فقیر صدقه بدهد، و احوط این است که از حاکم شرع استجازه کند.
(مسأله 3071): سینه زدن در کوچه و بازار با اینکه زنها عبور مى کنند اشکال ندارد ولى بنا بر احتیاط سینه زن باید، پیراهن پوشیده باشد و نیز اگر جلو جمعیت عزادارى بیرق و مانند آن ببرند، مانعى ندارد. ولى باید آلات لهو استعمال نشود.
(مسأله 3072): گذاشتن دندان طلا و دندانى که روکش طلا دارد براى زن مانعى ندارد هر چند زینت حساب شود و احتیاط واجب در مرد اجتناب از زینت دادن دندان است بطلا، و در غیر از زینت اشکال ندارد.
(مسأله 3073): استمناء یعنى با خود یا دیگرى غیر زن و کنیزش کارى کند، که منى از او بیرون آید، حرام است.
(مسأله 3074): تراشیدن ریش و ماشین کردن آن اگر مثل تراشیدن باشد بنا بر احتیاط واجب در حال اختیار حرام است.
(مسأله 3075): احتیاط واجب آن است که ولىّ بچه پیش از آنکه بچه بالغ شود او را ختنه نماید و اگر او را ختنه نکند، بعد از بالغ شدن بر خود بچه واجب است. که خود را ختنه کند.
(مسأله 3076): اگر پدر و مادر فقیر باشند و نتوانند کاسبى کنند، فرزند آنان اگر بتواند، باید خرجى آنان را بدهد.
(مسأله 3077): اگر کسى فقیر باشد و نتواند کاسبى کند پدر او باید خرجى او را بدهد، و اگر پدر ندارد یا نمى تواند خرجى او را بدهد، چنانچه فرزندى هم نداشته باشد که بتواند خرجى او را بدهد، مشهور آن است که جدّ پدرى او باید خرجى او را بدهد. و اگر جدّ پدرى ندارد، یا نمى تواند خرجى او را بدهد، مادرش باید خرجى او را بدهد و اگر مادر هم ندارد، یا نمى تواند خرج او را بدهد. باید مادر پدر، و مادر مادر، و پدر مادر، با هم خرجى او را بدهند. و اگر بعضى از اینها نباشند یا نتوانند باید بعضى دیگر خرجى او را بدهند و قول مشهور موافق احتیاط است.
(مسأله 3078): دیوارى که مال دو نفر است، هیچ کدام آنان حق ندارند بدون اذن شریک دیگر، آن را بسازد و یا سر تیر یا پایه عمارت خود را روى آن دیوار بگذارد یا به دیوار میخ بکوبد ولى کارهاى که معلوم است شریک راضى است مانند تکیه دادن به دیوار و لباس انداختن روى آن اشکال ندارد، اما اگر شریک او بگوید به این کارها هم راضى نیستم، انجام اینها جایز نیست.
(مسأله 3079): نقاشى تمام بدن حیوان، یا انسان، هر چند مجسمه نباشد حرام است، ولى عکاسى فتوگرافى اشکال ندارد.
(مسأله 3080): نماز جمعه در عصر غیبت حضرت صاحب الامر (عجل الله فرجه الشریف) واجب تخییرى است، و اگر کسى نماز جمعه را جامع الشرائط اقامه کند از نماز ظهر کفایت مى کند اگر چه خواندن نماز ظهر بعد از آن موافق با احتیاط استحبابى است.
(مسأله 3081): در شبهاى که نور مهتاب قوى است (از 12 تا 20) یا 13 تا بیست و یا 14 تا بیست به حسب اختلاف فصول احتیاط واجب آن است، که نماز صبح را به مجرد که اذان صبح گفته مى شود نخوانند، و صبر کنند تا سفیده صبح از مشرق نمایان شود، و آن وقت بخوانند، ولى احتیاط واجب، در ماه مبارک رمضان این است که بمجرد اذان صبح امساک کنند اگر چه سفیده صبح از جهت نور مهتاب نمایان نیست.
(مسأله 3082): وضو مستحب نفسى است و هر وقت که بقصد قربت وضو بگیرد و آن وضو باقى باشد بعد از داخل شدن وقت نماز، مى تواند با آن وضو نماز بخواند، و اگر فاصله زیاد باشد تجدید وضو بعد از دخول وقت نماز مستحب است.
(مسأله 3083): معیار در بالغ شدن دختر و پسر ماه قمرى است، و از هنگام ولادت دختر نه سال قمرى، و از هنگام ولادت پسر پانزده سال قمرى که بگذرد، روزه و نماز بر هر دو واجب مى شود. و اگر کسى سنّ فرزندان خود را به سال شمسى حساب کرده و روزه و نماز را بر اساس آن انجام داده باشند باید سال شمسى را به قمرى حساب کنند هر مقدار نماز و روزه که فوت شده باشد، قضاء آن را انجام دهند ولى کفاره روزه واجب نیست.
(مسأله 3084): اشخاصى که جهت طلب علم و یا کسب و کار از وطن اصلى خویش مهاجرت مى نمایند و در حوزات علمیه یا غیر آن قصد اقامت طولانى مى نمایند پنج سال، ده سال، پانزده سال، بیست سال مثلاً آنجا مى مانند، آن محل اگر چه وطن محسوب نیست ولى حکم وطن را دارد پس اگر از مسافرت برگردند نماز را تمام نموده و روزه را بگیرند اگر چه قصد اقامت جدید نکنند.
(مسأله 3085): اشخاصى که مسکن و منزلشان در محلّى است مثل قم و محلّ کارشان در جاى دیگر است مثل تهران و در آنجا به طبابت یا تعلیم یا تعلّم یا کارهاى دیگر اشتغال دارند، و هر روز مسافرت مى کنند حکمشان در نماز و روزه حکم کسى است که شغلش سفر مى باشد پس باید نماز را تمام و روزه را بگیرند بنا بر این فرق نیست بین کسى که شغل و کارش سفر کردن است مثل راننده ماشین و هواپیما و کشتیبان و چاروادار یعنى کسانى که اسب و اولاغ و یابو و امثال آن را به کرایه مى دهند. و بین کسى که شغلش در سفر است مثل طبیب و معلّم و متعلّم و چوبدار یعنى چوپان.
(مسأله 3086): اگر پدر یا مادر به فرزند امر کند که مثلاً نماز را بجماعت بخوان، یا امر کند که روزه مستحبى را افطار نماید یا از مسافرت نهى کند در صورتى که مخالفت فرزند موجب اذیت پدر یا مادر شود مخالفتشان حرام است.
(مسأله 3087): اگر پدر با فرزندان یکجا به کسب و کار اشتغال داشته باشند خوب است در اول سهمیه هر کدام بحساب نصف، ثلث، ربع مثلاً معین باشد، تا هنگام قسمت منافع مبتلى بنزاع و تشاجر نشوند و همچنین اگر چند برادر بنحو شرکت کار کنند، و اگر در اول سهمیه ها را معین نکنند در اغلب موارد تشخیص سهمیه مشکل، و احتیاج به مصالحه مى باشد.
(مسأله 3088): شخصى که با هواپیما مسافرت مى کند، اگر مى داند که وقت نماز تا هنگام فرود آمدن هواپیما باقى مى ماند باید صبر کند و بعد از پیاده شدن نماز بخواند، و اگر وقت نماز تنگ است باید در هواپیما نماز بخواند، و اگر یقین یا گمان بجهت قبله دارد نماز را به همان جهت بخواند، وگرنه اگر مى تواند به چهار سمت نماز بخواند و اگر نمى تواند به هر سمتى بخواند صحیح است.
(مسأله 3089): اگر شخصى روزه دار در ماه رمضان بعد از ظهر با هواپیما مسافرت کند، و بجائى برسد که ظهر نشده نمى تواند افطار کند زیرا او از محل خود بعد از ظهر مسافرت نموده، و بر چنین شخصى واجب است اینکه روزه بگیرد.
(مسأله 3090): اگر شخصى که شغلش مسافرت مى باشد، و روزه در سفر بر او واجب است، نیّت روزه بنماید و بعد از طلوع صبح ، با هواپیما سفر کند و در جاى برسد که شب است امساک نمودن در شب بر او واجب نیست و باید بعد از طلوع صبح امساک کند.
(مسأله 3091): اگر با هواپیماى که سرعتش مقدار حرکت زمین است مسافرت کند از شرق به غرب، و ابتداء سفرش اول طلوع آفتاب باشد معلوم است تا بیست و چهار ساعت همه، روز است بلکه همه مسافرتش هنگام طلوع آفتاب است، و اگر ماه رمضان باشد و شغل این شخص مسافرت باشد آیا روزه گرفتن بر او واجب است یا نه؟ ظاهر واجب نبودن روزه است بجهت اینکه دلیل وجوب روزه چنین فرضى را شامل نمى شود. و اما نمازهاى پنجگانه را در بیست و چهار ساعت بخواند و قضاء آن را نیز احتیاطاً انجام دهد، و قضاء روزه هم بر او واجب است، و در حال اختیار باید از چنین سفرى پرهیز کند.
(مسأله 3092): اگر هنگام معامله قرار بگذارند که اگر بایع پشیمان شود 20 درصد براى مشترى بدهد، و اگر مشترى پشیمان شود 20 درصد براى بایع بدهد ممکن است این قرار بصورت شرعى درآید به این معنى که مثلاً خانه را به یک میلیون بفروشد و قرار بگذارند اگر بایع بعد از انجام معامله پشیمان شود همان خانه را از مشترى یک میلیون و دویست هزار بخرد، و اگر مشترى پشیمان شود همان منزل را به هشتصد هزار تومان براى بایع بفروشد. این قرارداد هیچ اشکالى شرعى ندارد.
(مسأله 3093): اگر انسان زمینى را احیا کند، در سر سال باید آن زمین را قیمت کند هر مقدار ارزش دارد مخارج احیا را کسر نموده خمس بقیه آن را بدهد.
(مسأله 3094): اگر انسان مالى را از کسى مى خرد که خمس آن را نداده است، براى مشترى جائز است در تمام آن مال تصرف کند و اجازه گرفتن از حاکم شرع در مقدار خمس آن مال مبنى بر احتیاط است.
و همچنین است اگر کسى که خمس مال خود را نمى دهد مالى را به کسى هبه کند خمس آن مال به ذمّه هبه کننده است و براى موهوب له جائز است در تمام آن مال تصرف کند.
(مسأله 3095): اگر انسان از ارباح بین سال، خانه بخرد و در آن سکنى کند بلا اشکال خمس به آن تعلق نمى گیرد، ولى اگر آن منزل را بفروشد بجهت اینکه منزل بزرگتر بخرد باز هم به قیمت آن خمس تعلّق
نمى گیرد، بلکه اگر تا سر سال قیمتش بماند خمس ندارد. ولى اگر آن را به قیمت زائد بر خریدش بفروشد، آن زائد را تخمیس کند بعد از رسیدن سر سال.
(مسأله 3096): اگر انسان ماشین را بخرد، تا اینکه براى امرار معاش با آن کار کند، و در آخر سال مثلاً بیست هزار تومان فائده نمود، ولى قیمت ماشین به مقدار پنج هزار تومان از جهت استهلاک تنزل کند، باید مقدار تنزل قیمت ماشین را از ربح کسر کند، و خمس پانزده هزار را بدهد. و همچنین است بقیه آلات و اسباب که در اثر استهلاک قیمتش تنزل کند.
(مسأله 3097): اگر از ارباح مکاسب مبلغى را بعنوان سرقفلى پیش از سر سال بدهد، وقتى که سر سال رسید باید خمس آن را بدهد، ولى اگر سرقفلى ترقّى کند در هر سال لازم نیست ترقى را حساب کند بلکه وقتى که دکان را مى فروشد و سرقفلى زیاد مى گیرد، هر مقدار زائد شود بر مقدار که خمس آن را داده، خمس آن را بدهد.
(مسأله 3098): اگر انسان مقدار پولى از ارباح مکاسب بدست آورده که اگر مصرف کند مؤنه یکساله او مى باشد، و اگر آن را سرمایه قرار دهد از ارباح آن امرار معاش مى تواند، احتیاط در خمس دادن از آن ترک نشود. مگر اینکه تخمیس آن مستلزم حرج باشد.
(مسأله 3099): یکى از چیزهاى که اکثر مکلّفین از آن غفلت دارند، جهر در قرائت نمازهاى جهریّه است در بسیار از موارد دیده شده که قرائت در نماز مغرب و عشاء و صبح را تماماً یا مقدار آن را مخفى انجام مى دهند، حتى بعضى طلاّب علوم دینیه. و باید توجّه داشته باشند، که اگر یک کلمه آن را عمداً مخفى قرائت کند نمازش باطل است.
(مسأله 3100): اگر سر سال انسان برسد، مبلغ هزار تومان فائده کرده و مقدار هزار تومان مدیون است: اگر دینش جهت مؤنه سال بوده، و یا از جهت مؤنه نبوده، خمس هزار تومان فائده را بدهد، و اگر دینش از جهت مؤنه سنوات قبل بوده، و ادا نکرده باشد، از فائده این سال کسر نمى شود، بلى اگر همین هزار تومان فائده این سال را پیش از رسیدن سر سال به طلبکار بدهد خمس ندارد اگر چه دینش از سنوات قبل باشد.
(مسأله 3101): ماهى هایى را که طبخ شده و دسته بندى شده اند و از بلاد کفر مى آورند، اگر ثابت شود که زنده از آب بیرون کرده، ولى نداند از قسم حلال است یا حرام محکوم به حلیّت است. و اگر ثابت نشود که از آب زنده بیرون کرده اند حرام است.
(مسأله 3102): کفشهاى چرمى را که از خارج مى آورند، اگر احتمال بدهد حیوانش ذبح شرعى شده ولو از جهت این باشد که چرمهاى بلاد مسلمانان را در بلاد کفر بعنوان تجارت مى برند، محکوم به نجاست است و نماز با آن چرمها جائز نیست.
(مسأله 3103): ابتداء حساب مسافت در سفر براى صحرانشینها، خارج شدن از منزل است و براى اهل قریه، خارج شدن از قریه مى باشد، و براى اهل شهر خارج شدن از سور شهر است، اگر سور داشته باشد، و اگر سور نداشته باشد، خارج شدن از آخر خانه هاى شهر است.
(مسأله 3104): در شهرهاى بزرگ مثل تهران و بغداد و کراچى و قاهره و امثال آنها، آیا ابتداء مسافت از آخر خانه هاى شهر است یا از آخر محلّه؟ ظاهر این است که آخر خانه هاى شهر باشد، زیرا تا از شهر خارج نشود مسافر گفته نمى شود، بنا بر این اگر کسى مثلاً تهران وطن یا محلّ اقامه اش باشد نماز را تمام مى خواند و در ماه رمضان روزه مى گیرد، اگر چه روزها از محلّه خود خارج شود، و در نقاط دیگر شهر گردش کند.
اَلْحَمْدُ لِلّهِ اَوَّلاً وَآخِراً وَالصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ بَدْءً وَخِتاماً.
تمّ بالخیر فى 15 ج 2-1414 / برابر با 9/9/1372.