(مسأله 2313): مالى را که مستأجر بابت اجاره مى دهد باید معلوم باشد پس اگر از چیزهائى است که مثل گندم با وزن معامله مى کنند باید وزن آن معلوم باشد، و اگر از چیزهائى است که مثل پولهاى رائج با شماره معامله مى کنند باید شماره آن معین باشد، و اگر مثل اسب و گوسفند است باید اجاره دهنده آن را ببیند یا مستأجر خصوصیات آن را بگوید.
(مسأله 2314): اگر زمینى را براى زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمین یا زمین دیگر که فعلاً موجود نیست قرار دهد اجاره صحیح نیست و اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد مانعى ندارد، و همچنان است اگر مال الاجاره کلّى در ذمّه باشد.
(مسأله 2315): کسى که چیزى را اجاره داده، تا آن چیز را تحویل ندهد حق ندارد اجاره آن را مطالبه کند، و نیز اگر براى انجام عملى اجیر شده باشد پیش از انجام عمل، حق مطالبه اجرت را ندارد.
(مسأله 2316): هر گاه چیزى را که اجاره داده تحویل دهد، اگر چه مستأجر تحویل نگیرد، یا تحویل بگیرد و تا آخر مدت اجاره از آن استفاده نکند، باید مال الاجاره آن را بدهد.
(مسأله 2317): اگر انسان اجیر شود که در روز معینى کارى را انجام دهد و در آن روز براى انجام آن کار حاضر شود، کسى که او را اجیر کرده اگر چه آن کار را به او مراجعه نکند، باید اجرت او را بدهد، مثلاً اگر خیاطى را در روز معینى براى دوختن لباس اجیر نماید و خیاط در آن روز آماده کار باشد
اگر چه پارچه را به او ندهد که بدوزد، باید اجرتش را بدهد چه خیاط بیکار باشد، چه براى خودش یا دیگرى کار کند.
(مسأله 2318): اگر بعد از تمام شدن مدت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده، مستأجر باید مال الاجاره را به مقدار معمول به صاحب ملک بدهد مثلاً اگر خانه اى را یک ساله به صد افغانى اجاره کند بعد بفهمد اجاره باطل بوده چنانچه اجاره آن خانه معمولاً پنجاه افغانى است، باید پنجاه افغانى را بدهد و اگر دو صد افغانى است در صورتى که اجاره دهنده صاحب مال یا وکیل مطلق آن بوده و از اجاره معمولى خانه اطلاع داشته باشند لازم نیست بیش از صد افغانى بدهد و اگر غیر اینها بوده باید دو صد افغانى را
بپردازد و نیز اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده، نسبت به اجرت مدت گذشته نیز این حکم جارى است.
(مسأله 2319): اگر چیزى را که اجاره کرده از بین برود، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده و در استفاده بردن از آن هم زیاده روى ننموده ضامن نیست، و نیز اگر مثلاً پارچه اى را که به خیاط داده از بین برود در صورتى که خیاط زیاده روى نکرده و در نگهدارى آن هم کوتاهى نکرده باشد نباید عوض آن را بدهد.
(مسأله 2320): هر گاه صنعتگر چیزى را که گرفته ضایع کند، ضامن است.
(مسأله 2321): اگر قصاب سر حیوانى را ببرد و آن را حرام کند چه مزد گرفته باشد، چه مجّانى سر بریده باشد، باید قیمت آن را به صاحبش بدهد.
(مسأله 2322): اگر حیوانى را اجاره کند و معین نماید که چقدر بار بر آن بگذارد، چنانچه بیشتر از آن مقدار بار کند و آن حیوان بمیرد یا معیوب شود ضامن است، و نیز اگر مقدار بار را معین نکرده باشند و بیشتر از معمول بار کند و حیوان تلف شود، یا معیوب گردد ضامن مى باشد. و در هر دو صورت اجرت را بر حسب معمول نیز باید بدهد.
(مسأله 2323): اگر حیوانى را براى بردن بار شکستنى اجاره دهد چنانچه آن حیوان بلغزد، یا رم کند و بار را بشکند، صاحب حیوان ضامن نیست. ولى اگر بواسطه زدن و مانند آن کارى کند که حیوان زمین بخورد و بار را بشکند ضامن است.
(مسأله 2324): اگر کسى بچه اى را ختنه کند و آن بچه بمیرد ضامن است خواه مقدارى که بریده بیشتر از معمول باشد یا نه، مگر اینکه ختنه کننده به ولىّ گفته باشد اگر تلف شود یا ضرر باو برسد من ضامن نیستم، و ولىّ قبول کرده باشد، و در این صورت اگر مقدار معمول بریده باشد، و تلف شود ضامن نیست، و همچنین است اگر ضررى باو برسد. و اگر بیشتر از مقدار معمول بریده باشد و ضررى به آن بچه برسد ضامن است.
(مسأله 2325): اگر دکتر به دست خود به مریض دوا بدهد چنانچه در معالجه خطا کند و به مریض ضررى برسد یا بمیرد، دکتر ضامن است ولى اگر بگوید فلان دوا براى فلان مرض فائده دارد، بواسطه خوردن دوا ضررى به مریض برسد یا بمیرد دکتر ضامن نیست.
(مسأله 2326): هر گاه دکتر به مریض بگوید که اگر ضررى بتو برسد ضامن نیستم و مریض قبول کرده باشد، در صورتى که دقت و احتیاط خود را بکند و به مریض ضررى برسد، یا بمیرد دکتر اگر چه بدست خود دوا داده باشد ضامن نیست.
(مسأله 2327): مستأجر و کسى که چیزى را اجاره داده، با رضایت یکدیگر مى توانند معامله را به هم بزنند. و نیز اگر در اجاره شرط کنند که هر دو یا یکى از آنان حق بهم زدن معامله را داشته باشند، مى توانند مطابق قرارداد، اجاره را بهم بزنند.
(مسأله 2328): اگر اجاره دهنده، یا مستأجر بفهمد که مغبون شده است چنانچه در موقع اجاره نمودن ملتفت نباشد که مغبون است، مى تواند اجاره را به هم بزند، ولى اگر در صیغه اجاره شرط کنند که اگر مغبون هم باشند حق بهم زدن معامله را نداشته باشند، نمى توانند اجاره را به هم بزنند.
(مسأله 2329): اگر چیزى را اجاره دهد و پیش از آنکه تحویل دهد کسى آن را غصب نماید، مستأجر مى تواند اجاره را بهم زند. و چیزى را که به اجاره دهنده داده پس بگیرد، یا اجاره را بهم نزند و اجاره مدتى را که در تصرف غصب کننده بوده به میزان معمول از او بگیرد، پس اگر حیوانى را یک ماهه به ده افغانى اجاره نماید و کسى آن را ده روز غصب کند و اجاره معمولى ده روز آن پانزده افغانى باشد، مى تواند پانزده افغانى را از غصب کننده بگیرد.
(مسأله 2330): اگر چیزى را که اجاره کرده تحویل بگیرد، و بعد دیگرى آن را غصب کند، نمى تواند اجاره را بهم بزند و فقط حق دارد کرایه آن چیز را به مقدار معمول، از غصب کننده بگیرد.
(مسأله 2331): اگر پیش از آنکه مدت اجاره تمام شود، ملک را به مستأجر بفروشد، اجاره بهم نمى خورد، و مستأجر باید مال الاجاره را بدهد، و همچنین است اگر آن را به دیگرى بفروشد.
(مسأله 2332): اگر پیش از ابتداى مدّت اجاره، ملک به طورى خراب شود که هیچ قابل استفاده نباشد، یا قابل استفاده اى که شرط کرده اند نباشد، اجاره باطل مى شود، و پولى که مستأجر به صاحب ملک داده به او برمى گردد، و اگر طورى باشد که بتواند استفاده مختصرى از آن ببرد، مى تواند اجاره را بهم بزند.
(مسأله 2333): اگر ملکى را اجاره کند و بعد از گذشتن مقدارى از مدت اجاره بطور خراب شود که هیچ قابل استفاده نباشد، یا قابل استفاده اى که شرط کرده اند نباشد، اجاره مدتى که باقى مانده باطل مى شود و مى تواند اجاره مدت گذشته را بهم بزند و “اجرت المثل” یعنى اجرت معمولى آن مدت را بدهد.
(مسأله 2334): اگر خانه اى را که مثلاً دو اطاق دارد اجاره دهد و یک اطاق آن خراب شود، چنانچه فوراً آن را بسازد و هیچ مقدارى از استفاده آن از بین نرود، اجاره باطل نمى شود و مستأجر هم نمى تواند اجاره را بهم بزند، ولى اگر ساختن آن بقدرى طول بکشد که مقدارى از استفاده مستأجر از بین برود اجاره به آن مقدار باطل مى شود و مستأجر مى تواند اجاره تمام مدت را بهم بزند و براى استفاده اى که کرده اجرت المثل بدهد.
(مسأله 2335): اگر اجاره دهنده یا مستأجر بمیرد اجاره باطل نمى شود ولى اگر خانه مال اجاره دهنده نباشد مثلاً دیگرى وصیت کرده باشد که تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پیش از تمام شدن مدت اجاره بمیرد، از وقتى که مرده اجاره باطل است. و اگر مالک فعلى، آن اجاره را امضاء کند صحیح مى شود و وجه اجاره مدتى که بعد از مردن مالک اولى باقى مانده به مالک فعلى راجع مى شود.
(مسأله 2336): اگر صاحب کار بنّاء را وکیل کند که براى او عمله بگیرد، چنانچه بنّاء کمتر از مقدارى که از صاحب کار مى گیرد به عمله بدهد، زیادى آن بر او حرام است و باید آن را به صاحب کار بدهد، ولى اگر اجیر شود که ساختمان را تمام کند و براى خود اختیار بگذارد که خودش بسازد یا به دیگرى بدهد در صورتى که مقدارى خودش کار کرده و باقى را به کمتر از مقدارى که اجیر شده به دیگرى بدهد، زیادى آن براى او حلال مى باشد.
(مسأله 2337): اگر رنگرز قرار بگذارد که مثلاً پارچه را با نیل رنگ کند چنانچه با چیز دیگرى رنگ نماید حق ندارد چیزى بگیرد.