(مسأله 1945): نقره دو نصاب دارد:
“نصاب اول آن” “105” مثقال معمولى است که اگر نقره به “105” مثقال برسد و شرایط دیگر را هم که گفته شد داشته باشد انسان باید یک، چهلم آن را که “2 مثقال” و پانزده نخود است از بابت زکاة بدهد و اگر به این مقدار نرسد زکاة آن واجب نیست.
“نصاب دوم آن” “21” مثقال است، یعنى اگر “21” مثقال به “105 مثقال اضافه شود، باید زکاة تمام “126” مثقال را به طورى که گفته شد بدهد و اگر کمتر از “21” مثقال اضافه شود فقط باید زکات “105” مثقال را بدهد، و زیادى آن زکاة ندارد، و همچنین است هر چه بالا رود یعنى اگر بیست و یک مثقال اضافه شود، باید زکات تمام آنها را بدهد، و اگر کمتر اضافه شود، مقدارى که اضافه شده، کمتر از “21” مثقال است زکات ندارد. بنا بر این اگر انسان یک چهلم هر چه طلا و نقره دارد بدهد، زکاتى را که بر او واجب بوده داده و گاهى هم بیشتر از مقدار واجب داده است مثلاً کسى که “110” مثقال نقره دارد اگر یک چهلم آن را بدهد زکاة “105” مثقال آن را که واجب بوده داده و مقدارى هم براى “5” مثقال آن داده که واجب نبوده است.
(مسأله 1946): کسى که طلا یا نقره او به اندازه نصاب است، اگر چه زکاة آن را داده باشد، تا وقتى که از نصاب اول کم نشده، همه سال باید زکاة آن را بدهد.
(مسأله 1947): زکاة طلا و نقره در صورتى واجب مى شود که آن را سکه زده باشند و معامله با آن رواج داشته باشد. و اگر سکه آن از بین هم رفته باشد باید زکاة آن را بدهد.
(مسأله 1948): طلا و نقره سکه دارى که براى زینت، زنها بکار مى برند در صورتى که رواج معامله با آن باقى باشد، یعنى باز معامله پول طلا و نقره با آن شود بنا بر احتیاط زکاة آن واجب است. ولى اگر رواج معامله با آن باقى نباشد زکاة واجب نیست.
(مسأله 1949): کسى که طلا و نقره دارد، اگر هیچ کدام آنها به اندازه نصاب اول نباشد مثلاً “104” مثقال نقره و “14” مثقال طلا داشته باشد زکاة بر او واجب نیست.
(مسأله 1950): چنانکه سابقاً گفته شد زکاة طلا و نقره در صورتى واجب مى شود که انسان یازده ماه مالک مقدار نصاب باشد، و اگر در بین یازده ماه طلا و نقره او از نصاب اول کمتر شود، زکاة بر او واجب نیست.
(مسأله 1951): اگر در بین یازده ماه طلا و نقره اى را که دارد با طلا یا نقره یا چیز دیگر عوض نماید یا آنها را آب کند، زکاة بر او واجب نیست. ولى اگر براى فرار از دادن زکاة این کارها را بکند احتیاط مستحب آنست که زکاة را بدهد.
(مسأله 1952): اگر در ماه دوازدهم پول طلا و نقره را آب کند، باید زکاة آنها را بدهد و چنانچه به واسطه آب کردن، وزن یا قیمت آنها کم شود باید زکاتى را که پیش از آب کردن بر او واجب بوده بدهد.
(مسأله 1953): اگر طلا و نقره اى که دارد خوب و بد داشته باشد، مى تواند زکاة هر کدام از خوب و بد را از خود آن بدهد بلگه اگر قسمتى از نصاب طلا و نقره بد باشد مى تواند زکاة را از قسمت بد بدهد ولى بهتر آن است که زکاة همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.
(مسأله 1954): پول طلا و نقره اى که بیشتر از اندازه معمول فلز دیگر دارد اگر به آن پول طلا و نقره بگویند در صورتى که بحد نصاب برسد زکات واجب است، هر چند خالصش بحد نصاب نرسد ولى اگر به آن پول طلا و نقره نگویند وجوب زکاة در آن محل اشکال است، هر چند خالصش بحد نصاب برسد.
(مسأله 1955): اگر پول طلا و نقره اى که دارد به مقدار معمول، فلز دیگر با آن مخلوط باشد، چنانچه زکاة آن را از پول طلا و نقره اى که بیشتر از معمول فلز دیگر دارد یا از پول غیر طلا و نقره بدهد ولى به قدرى باشد که قیمت آن، به اندازه قیمت زکاتى باشد که بر او واجب است، اشکال ندارد.