(مسأله 2005): انسان باید زکاة را به قصد قربت یعنى براى انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیّت معین کند که آنچه را مى دهد زکاة مال است یا زکاة فطره، ولى اگر مثلاً زکاة گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معین کند چیزى را که مى دهد زکاة گندم است یا زکاة جو.
(مسأله 2006): کسى که زکاة چند مال بر او واجب شده، اگر مقدارى زکاة بدهد و نیّت هیچ کدام آنها را نکند، چنانچه چیزى را که داده هم جنس یکى از آنها باشد، زکاة همان جنس حساب مى شود، و اگر از قسم پول بدهد که هم جنس هیچ کدام آنها نباشد، به همه آنها قسمت مى شود، پس کسى که زکاة چهل گوسفند و زکاة پانزده مثقال طلا بر او واجب است، اگر مثلاً یک گوسفند از بابت زکاة بدهد و نیّت هیچ کدام آنها را نکند، زکاة گوسفند حساب مى شود ولى اگر مقدارى پول نقره یا اسکناس بدهد به زکاتى که براى گوسفند و طلا بدهکار است تقسیم مى شود.
(مسأله 2007): اگر کسى را وکیل کند که زکاة مال او را بدهد، موقعى که زکاة را به آن وکیل مى دهد، باید نیّت کند که آنچه را که وکیل او بعداً به فقیر مى دهد، زکاة باشد، و احوط این است که نیّت او تا زمان رسیدن زکاة به فقیر مستمر باشد.
(مسأله 2008): اگر بدون قصد قربت زکاة را به فقیر بدهد و پیش از آنکه آن مال از بین برود، نیّت زکاة کند، زکاة حساب مى شود.