مسأله 1815 ـ معدن مثل طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، زغالسنگ، فیروزه، عقیق، زاج، نمک و معدنهای دیگر از انفال است، یعنی مال امام(علیه السلام) میباشد، ولی اگر کسی چیزی از آن را استخراج نماید، در صورتی که شرعاً مانعی نباشد میتواند آن را برای خود تملک کند، و چنانچه به مقدار نصاب باشد، باید خمس آن را بدهد.
مسأله 1816 ـ نصاب معدن «15» مثقال معمولی طلای مسکوک است، یعنی اگر قیمت چیزی را که از معدن بیرون آورده پس از کم کردن هزینه بیرون آوردن، به «15» مثقال معمولی طلای مسکوک برسد، مخارج بعدی آن از قبیل هزینه خالصسازی، از آن کسر میشود، و خمس باقی را بدهد.
مسأله 1817 ـ چیزی که از معدن بیرون آورده، چنانچه قیمت آن به «15» مثقال طلای مسکوک نرسد، خمس آن در صورتی لازم است که به تنهایی، یا با منفعتهای دیگر او از مخارج سالش زیاد بیاید.
مسأله 1818 ـ بر گچ و آهک ـ بنا بر احتیاط لازم ـ حکم معدن جاری است، پس اگر به حد نصاب برسند، باید خمس آنها را بدون اخراج مؤونه سال بدهد.
مسأله 1819 ـ کسی که از معدن چیزی به دست میآورد، باید خمس آن را بدهد، چه معدن روی زمین باشد یا زیر آن، چه در زمینی باشد که ملک او است، یا در جایی باشد که مالک ندارد.
مسأله 1820 ـ اگر نداند قیمت چیزی را که از معدن بیرون آورده به «15» مثقال طلای مسکوک میرسد یا نه، احتیاط لازم آن است که چنانچه ممکن است به وزن کردن، یا از راه دیگر قیمت آن را معلوم کند، و اگر ممکن نبود خمس بر او واجب نیست.
مسأله 1821 ـ اگر چند نفر چیزی را از معدن استخراج کنند، چنانچه قیمت آن به «15» مثقال طلای مسکوک برسد، ولی سهم هرکدام از آنها کمتر از این مقدار باشد، خمس ندارد.
مسأله 1822 ـ اگر معدنی را که در زیر زمین دیگری است بدون اجازه با کندن زمین او بیرون آورد، مشهور فرمودهاند که آنچه از آن به دست میآید، مال صاحب ملک است، ولی این مطلب خالی از اشکال نیست، و احتیاط آن است که با هم مصالحه کنند، و چنانچه به مصالحه راضی نشوند به حاکم شرع مراجعه نمایند تا نزاع را فیصله دهد.