دكتر طب عدلى به دستور پوليس يا قاضى، به منظور كشف علت مرگ، به كالبد شكافى (تشريح) جسد ميت مى پردازد، با توجه به اين كه او توانسته بسيارى از جرايم را از اين طريق كشف كند، حكم شرعى عمل او چيست؟
پاسخ:
هر گاه كشف جرم و اثبات آن، بستگى به انجام اين عمل داشته باشد جايز است. البته تشريح جسد ميّت كافر يا مشكوك الاسلام در ذات خود جايز است و اشكالى ندارد.
اما تشريح جسد ميت مسلمان آيا جايز است؟
پاسخ به اين سوال نياز به ارايه مقدمه كوتاهى دارد و آن اين كه: هيچ جامعه اى در دنياى معاصر، نمى تواند از دانش پزشكى متناسب عصر خود، بى نياز باشد و گرنه يك جامعه بيمار، عقب مانده و جزو جوامع بدوى قرون اوليه خواهد بود و در عصر حاضر ارزشى نخواهد داشت. از همين رو، نسبت مرگ و مير در ميان افراد و اقشار چنين جامعه عقب مانده، نسبت به افراد و اقشار جوامع پيشرفته و متمدن معاصر بسيار زياد خواهد بود.
با توجه به اين مقدمه، بايد گفت جامعه اسلامى به طور كلى بايد تمام همت و كوشش پيگير و مداوم خود را به كار بندد تا به دانش هاى پيشرفته معاصر و تكنالوژى مدرن و از آن جمله دانش پزشكى با همه انواع و شاخه هاى آن دست يابد. زيرا نيرو و قدرت اقتصادى، سياسى، اجتماعى، فرهنگى، مادى و معنوى هر جامعه اى، منوط به نيرو و توان دانش و تخنيكهاى پيشرفته آن است. از اين رو، بر همه كشورهاى اسلامى است كه همه وسايل و ابزارهاى ممكن را به كار گيرند تا به تخنيكها و دانشهاى معاصر دست پيدا كنند تا بدين ترتيب بتوانند از مداخله بيگانگان در امور داخلى خود مانع شوند.
براساس آنچه گفته شد، مصلحت علياى اسلام از مسلمانان مى طلبد كه آخرين حد ممكن تلاش خود را براى رسيدن به تكنالوژى پيشرفته كه از آن جمله دانش طب است با همه تخصصهاى آن، مطابق به مقتضيات و نيازهاى جامعه معاصر، به كار گيرند.
از سوى ديگر، طبيعى است كه رسيدن به طب پيشرفته، عملًا به تشريح و كالبدشكافى جسد ميت مسلمان در كشورهاى اسلامى بستگى دارد. همچنين به نگاه كردن به آنچه نگاه به آن و لمس آن حرام است. ولى واضح است كه مصالح و مفاسد شخصى نمى تواند با مصالح عمومى اسلام و مسلمين در كشور تعارضى و تزاحم داشته باشد. بنا بر اين، انجام اين اعمال به منظور تأمين مصالح عمومى كه باعث شوكت و اقتدار اسلام و مانع مداخله بيگانگان مى شود جايز است. زيرا اگر دانش پزشكى در جامعه اسلامى ضعيف و غير پيشرفته باشد، به گونه اى كه نتواند پاسخگوى نيازهاى آنان باشد، به طور طبيعى اين حالت باعث ميشود كه راه براى ورود بيگانگان به كشور براى ارايه خدمات صاحى باز گردد. روشن است زمانى كه آنان به منظور ارايه خدمات مذكور، در كشور اسلامى وارد شوند، در پوشش آن به نشر افكار گمراه كننده و فرهنگ مبتذل خود از يك سو و بدنام كردن اسلام و مسلمين از سوى ديگر مى پردازند.
از اين رو، بر مسلمين لازم است كه به طب در همه عرصه ها اهتمام ورزند و نيازهاى خود به دانش پزشكى را تأمين نمايند. اما اين كه هر مسلمانى كه به دانش طب مى پردازد، بتواند اعمال فوق (تشريح) را هم انجام دهد، بستگى به شرايط ذيل دارد:
اول، اين كه توانايى ذاتى بر تحليل مسائل طبى داشته باشد.
دوم، اين كه براى رسيدن به دانش پزشكى به گونه متناسب با نيازهاى جامعه در هر عصرى، اهتمام و كوشش جدى و پيگير داشته باشد.
سوم، اين كه هدف او ارايه خدمت به جامعه اسلامى و انسانى در عرصه صحت و نجات آنان از مرگ و امراض خطرناك و تداوى و درمان آنان در سطح متناسب با عصر حاضر باشد.
هر فردى كه واجد شرايط فوق باشد، مى تواند اعمال مذكور را به عنوان مقدمه تأمين مصلحت علياى اسلام و مسلمين انجام دهد، مشروط بر اين كه جايگزين ديگرى وجود نداشته باشد.
از آنچه گفته شد جواب سوال دوم نيز روشن مى گردد.