س 1‌: مدعی و مدعی علیه، شخصی را به عنوان قاضی تحکیم انتخاب کرده اند. قاضی تحکیم بدون تحقیق و بررسی قضیه را به نفع یکی از طرفین فیصله کرده آیا این حکم نافذ است؟
ج: قاضی تحکیم باید مجتهد و عادل باشد وگرنه فیصله‌اش قبول نیست.

 

س 2: بعضی حکام منطقه روحانیان را با زور وتهدید به منصب قضاوت نصب می‌کنند. در چنین شرایطی وظیفة آن روحانیان چیست آیا حکم آن‌ها لازم الاجرا است؟
ج: وظیفة روحانیان است که تا جایی که می‌توانند دعوا‌ها را از باب مصالحه حلّ وفصل کنند. اگر حکم کنند حکم آنها لازم الاجرا نیست. امّا اگر طرفین دعوا به روحانیان اجازه مصالحه بدهند و آن‌ها صلح کنند بعد از مصالحه هیچ یک از طرفین حق ندارند به هم بزند.

 

س 3: برپایه پیشینه دشمنی منطقه ای، بدون شواهد و قراین شرعی، کسی را به عنوان قاتل معرفی می‌کنند. متّهم به قتل چند نفر شاهد دارد که در روز حادثه قتل اصلاً در منطقه نبوده است. آیا این مورد لوث است تا قسامه جاری شود یا شهادت شهود مانع از قسّامه می‌شود؟
ج: اگر متهم به قتل در نزد قاضی بتواند بیّنه اقامه کند نوبت به قسّامه نمی‌رسد، و متهم از قتل تبرئه می‌شود.

 

س 4: قضاوت اصولاً وظیفه مجتهد جامع الشرایط است یا علماء و طلاب هم می‌توانند قضاوت کنند؟
ج: قاضی یا مجتهد جامع الشرایط باشد یا از طرف او منصوب شده باشد در غیر این صورت کسی حق قضاوت ندارد.

 

س 5: تعدادی از طلاب و فضلاء طبق تحریر الوسیله و برخی کتب فقهی مانند عروه، شرح لمعه و… قضاوت می‌کنند و معلوم نیست که مطلب کتب یاد شده را درست استخراج می‌توانند یا نه احکام را بر موضوعات درست تطبیق داده میتوانند یا نه، آیا چنین افرادی صلاحیت قضاوت دارند، آیا احکام آنان نافذ است؟
ج: صلاحیت قضاوت ندارند و احکام شان نافذ نیست.

 

س 6: قضاوت یک روحانی که مطابق فتوای مراجع تقلید است برای طرفین دعوا لازم الاجرا است یا طرفی که حکم و قضاوت به ضررش تمام شده میتواند مخالفت کند؟
ج: اگر طرفین دعوا او را برای قضاوت انتخاب کرده باشند نمی‌توانند مخالفت بکنند.

 

س 7: قاضی روحانی در صورت اختلاف فتاوای مراجع وظیفه‌اش چیست؟
ج: به فتوای مرجع تقلید اعلم عمل کند و اگر اعلمیت معلوم نباشد به فتوایی عمل کند که موافق احتیاط است.

 

س 8: اگر طرفین دعوا به مراجع تقلید دسترسی نداشته باشند و زحمت استفتا را هم تحمل نکنند از روحانی محل بخواهند که قضاوت کند آیا روحانی محل می‌تواند تقاضای آن‌ها را رد کند؟
ج: بر روحانی که قاضی نیست قبول واجب نیست. می‌تواند رد کند.

 

س 9: آیا روحانی محل که چندین روز وقتش تلف شده، از بیت المال هم کمک دریافت نمی‌کند می‌تواند در برابر فیصله های خود از طرفین دعوا اجرت دریافت کند؟
ج: اگر روحانی قاضی شرعی نباشد می‌تواند در برابر رفت و آمد خود اجرت المثل دریافت کند.

 

س 1 ـ 10: هرگاه قاضی به عمد و به جهت غرض ورزی با متهم حکم قصاص نفس یا عضو یا رجم و امثال آن را صادر و حکم صادره اجرا شود قاضی مزبور چه مسؤلیتی دارد؟
س 2 ـ 10: قاضی در اثر تقصیر و کوتاهی یا بی توجهی وعدم رعایت مقررات داد رسی، احکام مورد اشاره را صادر کند، قاضی مسؤل است یا بیت المال؟ در صورتی که مصلحت اقتضا کند آیا می‌توان بیت المال را مسؤل پرداخت دانست؟
ج 1و2: در فرض سؤال مسؤلیت به عهده قاضی است و هر جرم را که مرتکب شده است مانند غیر قاضی باید با او رفتار شود از نظر قصاص و دیه و غیره و بیت المال مسؤلیت ندارد مگر اینکه حاکم شرع صلاح بداند در این صورت دیه از بیت المال پرداخت می‌شود.

 

س 11: در صورتی که قاضی در صدور احکام مزبور مرتکب تقصیر شود، آیا می‌توان دیه را به نیابت از قاضی از بیت المال پرداخت نموده و آنگاه به تدریج از حقوق قاضی کسر نموده و به بیت المال بر گرداند؟
ج: اگر قاضی قادر به پرداخت دیه نباشد اشکال ندارد.

 

س 12‌: در صورت خطای قاضی در صدور حکم (خطای محض) آیا قاضی مسؤل است یا بیت المال یا عاقله؟
ج: بیت المال مسؤل است.

 

س 13: در خسارات مازاد بر دیه در صورتی که جانی قادر بر پرداخت آن نباشد آیا بیت المال مسؤلیتی دارد یا نه؟
ج: در فرض سؤال به جانی مهلت داده شود تا درصورت قدرت دیه را پرداخت کند در این مورد از بیت المال دیه پرداخت نمی‌شود.

 

س 14: در جنایات تسبیبی در صورت خطای محض بر اساس نظر جمعی از فقهای امامیه عاقله مسؤلیتی ندارد پرسش این است که در صورت فقر جانی آیا بیت المال نیز مسؤلیتی ندارد؟
ج: در این صورت هم بیت المال مسؤلیت ندارد به جانی مهلت داده شود تا خود در صورت تمکن دیه را پرداخت کند.

 

س 15: در زنای مستوجب رجم که با علم قاضی ثابت شده چه کسی زدن سنگ را آغاز نماید؟
ج: اطلاق روایت دلالت دارد که چه زناء به علم قاضی ثابت بشود یا به بیّنه و یا به اقرار خود زانی، خود قاضی ابتدائ به رجم بکند.

 

س 16: دلیل مشروعیت قاضی تحکیم چیست؟
ج: دلیل روایات است از جمله صحیحه حلبی در کتاب وسائل الشیعه ج27، ب1، من ابواب صفات قاضی، ح8.

 

س 17: آیا قاضی تحکیم در زمان غیبت امام زمان (عج) فرض وجود دارد و آیا می‌توان در زمان حاضر جایگاهی برای آن پیدا کرد؟
ج: بلی قاضی تحکیم هم در زمان حضور امام بوده و هم ممکن است حالا باشد.

 

س 18: آیا قاضی تحکیم نیاز به شرط اجتهاد دارد و آیا طرفین دعوا می‌توانند کسی که مجتهد نیست ولی مأذون از طرف ولی فقیه باشد به عنوان قاضی تحکیم قرار دهند؟
ج: مشهور قائل است به اینکه در قاضی تحکیم اجتهاد شرط است و ادّعای اجماع شده امّا اجماع محصّل وجود ندارد و اجماع منقول هم که حجّت نیست. ولی از اطلاق ادلّه در این نوع قاضی شرطیت اجتهاد بدست نمی‌آید چنانچه صحیحه حلبی دلیل بر مطلب است.
امّا باید علم به قضاء و قوانین قضاء در واقعه مورد نزاع داشته باشد و لو عن تقلیدٍ باشد .

 

س 19: آیا قاضی تحکیم علاوه بر قضاوت، حق اجرای احکام بویژه در دعاوی کیفری را دارد یا خیر؟
ج: قاضی تحکیم حق اجبار بر عمل بر حکمش ندارد و فرقش با قاضی منصوب در این مورد همین است که قاضی منصوب هم حق احضار احد الخصمین را در صورت طرح دعوا از طرف خصم دیگر دارد و هم اجبار بر عمل. امّا قاضی تحکیم چنین حقی را ندارد.

 

س 20: بر فرض اعتبار قاضی تحکیم و توافق طرفین دعوا به آن آیا توافق بر اصل تحکیم است و قاضی را دستگاه قضایی تعیین می‌کند و یا شخص قاضی نیز باید با تراضی طرفین باشد؟
ج: در قاضی تحکیم تراضی خصمین معتبر است و ربطی به دستگاه قضایی ندارد بهر کسیکه طرفین دعوا راضی شدند حکمش نافذ است.

 

س 21: شخصی با شخصی دیگری دعوای زمین دارد و شخص اول شاهد می‌آورد. افراد را که خود شان باشخص دوم طرف دعوایی زمین دیگر است در عین حال که افراد شاهد، کارهای خلاف هم از آن‌ها صادر شده است و قاضی در مجلس شهادت افراد دیگر، در عین حال که بی طرف بوده است اصلاً حرفشان را گوش نمی‌دهد. آیا چنین قضاوت و شهادت صحیح است یانه؟
ج: اگر شاهد عدالت نداشته باشند و یا قاضی رعایت موازین شرعیه را نکرده باشد و یاقاضی صلاحیت قضاوت نداشته باشد در این سه صورت آن قضاوت صحیح نیست.

 

س 22: کسی در سنّ صغیری چیزی را دیده و بر داشت نموده و درسنّ کبیری خودش شهادت می‌دهد آیا چنین شهادتی صحیح است یانه؟
ج: میزان بالغ بودن شاهد است در زمان شهادت نه در زمان دیدن واقعه.

 

س 23: در افغانستان در مسائل متنازع فیه با توجه به اینکه در آن مکانهای که قاضی جامع الشرایط یا منصوب از طرف او وجود ندارد وهردو طرف دعوا برای حل آن مسأله علماء آن محل را جمع می‌کنند و بعد آنها برای دفع آن تنازع یکی از منابع فقهی مراجع عظام تقلید را تحقیق می‌کنند (که غالباً منبع آنها تحریر الوسیلة حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ﭞ است) و مسأله آنها را برطبق همان منبع مذکور حل می‌کنند سؤال این است:
اولاً: آیا حکم آنها طبق همان کتاب به عنوان قاضی تحکیم نافذ است؟
ثانیاً: اگربر فرض که حکم آنان صحیح باشد در صورت که در همان مسأله مورد دعوا اختلاف فتوایی بین مراجع تقلید وجود داشته باشند آیا حکم کدام آنها بر دیگری مقدم است؟
ثالثاً: اگر برعکس فرض دوم باشد در صورت که هیچ قاضی جامع الشرایط یا منصوب از جانب او در آن جا موجود نیست با این نوع مسائل که غالباً در آن مکان واقع می‌شوند چه کار باید کرد؟
ج: در فرض سؤال اگر طرفین دعوا کسی را به عنوان ناقل فتوای مجتهد قبول کنند نقل فتوا از جانب آن شخص نافذ است چنین افرادی اصلاً قاضی گفته نمی‌شود فقط به عنوان مسأله گو نقل فتوا می‌کند و اگر مدّعی و مدّعیٰ علیه از دو نفر مجتهد تقلید دارند که در مورد دعوا اختلاف در فتوا دارند باید از مجتهد جامع الشرایط استفتاء کنند یا احوط القولین را اختیار کنند و یا باهم مصالحه کنند.