س 27: هرگاه شخصی در حال خواب بر روی کودکی بغلطد و او را بکشد، آیا کفّاره واجب است یانه؟ و آیا تفاوتی میان مادر و غیر مادر وجود دارد یانه؟
ج: بلی کفّاره واجب است و فرق بین مادر وغیر مادر نیست.
س 28: هرگاه در اثر اجرای حکم تعزیری یا حدی (شلاق حدّی) مجرم بمیرد آیا در دو صورت تفریط و عدم تفریط کفّاره واجب است یانه؟ و اگر واجب است به عهده چه کسی است؟
ج: در صورت تفریط کفّاره بر مباشر واجب است.
س 29: اگرقتل در ماه های حرام یا در منطقه حرم صورت پذیرد آیا روزه ای که به عنوان کفّاره گرفته میشود نیز باید در ماه های حرام باشد؟
ج: لازم نیست در ماه های حرام باشد.
س 30: شخصی مرتکب یک قتل عمدی و یک قتل شبه عمد شده باشد، کیفیت اجرای حکم قصاص و وضعیت دیه چگونه خواهد بود، آیا تا زمان پرداخت دیه قتل شبه عمد ـ تا دوسال ـ باید صبر کرد تا قاتل دیه را بپردازد و پس از آن او را قصاص کرد، یا اینکه در مورد مزبور دیه حال شده و قاتل فوراً باید دیه را بپردازد؟ در صورت اخیر اگر قاتل بالفعل مالی نداشته باشد ولی تا موعد پرداخت دیه (پایان سال دوم) متمکن از پرداخت دیه خواهد شد، بفرمایید حق اولیای دم اول که خواهان قصاصند مقدم است یا حق اولیای دم دوم که دیه را مطالبه میکنند؟
ج: در فرض سؤال اگر ورثه مقتول خواهان قصاص شوند و اجازه تأخیر در قصاص ندهند دیه حال شده و در صورت تمکن قاتل فوراً پرداخت کند و اگر قاتل بالفعل مالی نداشته باشد و ورثه مقتول قصاص را به تأخیر نیندازد بنا بر احتیاط دیه مقتول را از سهمیه غرماء پرداخت کنند و یکی از موارد مصرف زکات غرماء است.
س 31: کسی قصد قتل نداشته باشد و ضربه ای هم که وارد نموده است نوعاً کشنده نباشد ولی اتفاقاً منجر به قتل شود، آیا جانی علاوه بر دیه قتل نفس به قصاص جنایت بر عضو نیز محکوم میگردد، یا از موارد تداخل است؟
ج: در فرض سوال فقط یک دیه کامله قتل نفس بر قاتل واجب است اگر قتل و جرح هر دو به یک ضربت باشد.
س 32: هر گاه دو نفر ضربات متعدد با فاصله بر مجنی علیه وارد کننده، مثلاً یکی امروز دست او را قطع کند و دیگری فردا پای او را قطع کند و روز سوم مجنی علیه بر اثر سرایت هر دو ضربه فوت کند آیا هر دو قاتل هستند و از موارد شرکت در قتل است، یا فقط نفر دوم قاتل است؟
ج: اما در مورد این سوال اگر وقوع قتل مسبب از هر دو سبب باشد یعنی سبب این قتل ضربات نفر اول و دوم هر دو تا باشد بنابراین هر دو نفر قاتل است. و اگر شخص مقتول بضربات نفر اول که اگر ضربات شخص دوم نمیبود زنده میماند در این صورت قاتل فقط شخص دوم است و شخص اول جارح است که باید دیه جرح را بپردازد.
س 33: هر گاه راننده در حین رانندگی بیهوش شده و یا دچار سکته شود و وسلیه نقلیه او به سمت دیگر جاده که وسایل نقلیه از جهت مخالف در آن تردد دارند، منحرف شده و به وسیله نقلیه ای که با سرعت غیر مجاز در حال حرکت است، برخورد نماید، ضمان دیه متوجه چه شخصی است؟ (فرض آن است که راننده وسیله نقلیه ای که سرعت غیر مجاز داشته در شرایطی که بصورت ناگهانی و در اثر انحراف وسیله نقلیه اول به وجود آمده است، قادر به کنترل وسیله نقلیه خود و اجتناب از تصادف نبوده).
ج: در فرض سوال اگر قتل به هر دو راننده مستند شود چون راننده اول دچار سکته قلبی شده مقصر نیست سهم دیه او به عهده عاقله است و راننده دوم مقصر است سهم دیه او به عهده خودش میباشد و اگر تقصیر رانندهها مشخص نشود در پرداخت دیه مصالحه کنند.
س 34: هر گاه شخصی در ملک خود که کودکان همسایه گاه برای بازی ـ بدون اذن مالک ـ به آنجا میروند، به قصد سقوط کودکان در چاه و صدمه زدن به آنها چاهی حفر نماید مستدعی است بفرمائید آیا مالک ضامن است یا ضمان او به دلیل روایاتی که حفر کننده در ملک را ضامن نمیدانند منتفی است؟
ج: ظاهرا صاحب چاه ضامن دیه میباشد.
س 35: آیا همان گونه که در قتل مباشری در صورت عدم شناسایی قاتل، دیه مقتول از بیت المال پرداخت شود، در قتل تسبیبی نیز این گونه است، به عنوان مثال اگر شخص ناشناسی پوست موزی در خیابان انداخته و شخصی در اثر گذاشتن پا روی پوست موز و لغزیدن و به زمین خوردن، بمیرد آیا بیت المال ضامن دیه اوست؟
ج: اطلاقات روایات هر دو تا را شامل میشود در هر دو صورت دیه از بیت المال پرداخت شود.
س 36: تصادف با وسیله نقلیه در دو صورت ذیل از مصادیق تسبیب است یا مباشرت؟
الف) دو وسیله نقلیه با هم برخوردکنند وسرنشینان یکیاز آنها کشته شود.
ب) وسیله نقلیه به شخصی بر خورد کرده و او را هلاک نماید.
ج: صورت اول از مصادیق تسبیب است. صورت دوم از مصادیق مباشرت که در قتل، کسی دیگر دخالت ندارد.
س 37: دو نفر مشاجره لفظی میکنند، یکی از آنها عصبانی شده و در حالت خشم و عصبانیت با کلنگی که در دست دارد، به سر دیگری زده و او را به قتل میرساند، نوع قتل را مرقوم فرمایید.
ج: قتل عمد است.
س 38: کودکان برای بازی سنگی را در کوچه به عنوان دروازه فوتبال قرار داده و پس از بازی، آن را در همان حالت رها کرده و میروند، زید که ملکش در کنار کوچه بوده و دیوار و حصاری ندارد چاهی را در کنار سنگ و در ملک خودش حفر میکند به قصد اینکه نابینا یا عابر خاصی که معمولاً از آنجا میگذرد، به سنگ بر خورد کرده و در چاهی که در ملک اوست سقوط کند، یا مالک با توجه به اینکه اگر در ملک خود چاه بکند احتمال برخورد نا بینا یا عابر با سنگ و سقوط او در چاه زیاد است، اقدام به حفر چاه مینماید، حال مستدعی است بفرمائید با تو جه به اینکه عمل کودکان مصداق اضرار به طریق و عمل مالک مصداقالناس مسلطون علیاموالهم میباشد،ضامن دیة نابینا یا عابرچه کسیاست؟
ج: اگر چاه در محل رفت و آمد مردم بوده و صاحب چاه مانع و حفاظ در اطراف چاه قرار نداده باشد ضامن دیه صاحب چاه است نه کودکان.
س 39: با عنایت به روایت اصبغ بن نباته، غیاث و سکونی٣ که در مورد حبس مدعی اعسار وارد شده است، بفرمایید:
هرگاه شخصی در دادگاه محکوم به پرداخت دیه گردد، لیکن مدعی اعسار گردد، در دو صورت ذیل وضعیت به چه نحوی خواهد بود:
الف) وضعیت قبلی محکوم علیه از حیث مالی و از جهت اعسار یا ایسار او روشن باشد.
ب) وضعیت مالی سابق محکوم علیه مجهول باشد.
ج: اگر وضعیت قبلی محکوم علیه اعسار باشد قول او مسموع است، از زندان آزاد میشود و به او مهلت داده میشود که تحصیل مال کند و دیه را پرداخت کند و اگروضعیت قبلی او ایسار باشد ادعای اعسار بدون دلیل پذیرفته نمیشود وظیفه قاضی تحقیق کردن از وضعیت مدیون است و اگر حالت سابقه او معلوم نباشد در این صورت هم نیاز به تحقیق قاضی است و ادعای اعسار کافی نیست.
س 40: آیا در قتل عمدی موجب دیه مانند قتل فرزند توسط پدر، در صورت وجود لوث پنجا نفر قسم لازم است یا بیست و پنج قسم؟
ج: در قتل عمد پنجاه قسم است در قسّامه فرق بین قتل عمد موجب دیه و موجب قصاص وجود ندارد.
س 41: باعنایت به اینکه درماه حرام دیه تغلیظ میشود بفرمایید مبدء ماه حرام غروب آفتاب است. یا آذان مغرب یا رؤیت هلال یا نیمه شب یا طلوع فجر؟
ج: با رؤیت هلال ماه حرام کفّاره تغلیظ میشود.
س 42: اگر در اثر جنایتی دندان شیری کنده شده و به دندان دایمی زیر آن که در لثه قراردارد نیز صدمه برسد، به نحوی که دندان دایمی پس از رویش کج و معیوب باشد، آیا علاوه بر دیه یا ارش دندان شیری، ارشی نیز بابت رویش معیوب دندان دایمی میتوان مطالبه کرد؟
ج: در فرض سؤال که به دندان دایمی هم صدمه رسیده است ارش تعلق میگیرد.
س 43: اگر در اثر جنایتی دندان شیری کنده شود، و هم در اثر جنایت مزبور یا اینکه دندان دایمی زیر دندان شیری (در لثه) وجود داشته دیگر نروید، آیا علاوه بر دیه یا ارش دندان شیری، دیه دندان دایمی نیز که عدم رویش آن مستند به جنایت است باید پرداخت شود یاخیر؟ به عبارت دیگر آیا موضوع سؤال دو جنایت است (جنایت اول که مباشرتاً دندان شیری را ساقط کرده و جنایت دیگر که سبب عدم رویش دندان دایمی شده) که دو دیه دارد یا یک جنایت؟
ج: در این صورت هم نوبت به ارش میرسد.
س 44: اگر در اثر جنایتی، مقداری از گویایی شخص از بین برود، مانند اینکه قادر به ادای 10 حرف نباشد، مستدعی است بفرمایید:
الف) آیا دیه زوال حروف با توجه به حروف معجم عربی تعیین میشود یا همانگونه که برخی فقها فرمودهاند بر اساس حروف لغت مجنی علیه؟ [ حروف زبان که مجنی علیه به آن تکلم میکند، گاه 32 حرف است (فارسی زبانان) و گاه 26 حرف (انگلیسی زبانان) و گاه غیر آن].
ب) در صورتی که معیار حروف معجم عربی باشد، تعداد حروف مزبور 28 حرف است یا 29 حرف؟
ج) در صورتی که معیار، حروف لغت مجنی علیه باشد، در مواردی که مجنی علیه به چند زبان (فارسی، ترکی و عربی) تکلم میکند، معیار، حروف کدامیک از این لغات است؟
ج: در فرض سؤال دیه به حروف معجم عربی که به نظر اینجانب 29 حرف است محاسبه میشود بنا بر این مقاطع و مخارج هر تعداد حروفی که از بین رفته باشد به همان نسبت باید دیه پرداخت نماید.
س 45: زید به بکر حمله میکند و بکر از خود دفاع میکند، عمرو که بی اطلاع از واقع امر است، از روی خیر خواهی و به قصد وساطت و جدا کردن آنها از یکدیگر در میان آنها میرود و در این حین ضربه مشتی به صورت عمرو خورده و کبود میشود، حکم دیه ضربه وارده را در دو صورت ذیل بیان فرمایید:
الف) اگر زننده ضربه بکر باشد که در حال دفاع بوده؟
ج: اگر ضارب بکر باشد سه مثقال طلای سکه دار که هر مثقال18 نخود است باید دیه پرداخت کند.
ب) اگر زننده ضربه نا مشخص است (علم اجمالی وجود دارد که ضارب زید یا بکر است) حکم چیست؟
ج: در فرض سؤال ضارب باقرعه مشخص میشود و اگر هردوتا دیه را به طوری مساوی پرداخت کنند هم اشکال ندارد.
س 46: در قتل غیر عمدی ناشی از تصادفات محکوم علیه پس از انقضای مهلت پرداخت (دوسال) معسر است حتی توان پرداخت دیه را بنحو اقساط ندارد تکلیف چیست؟ آیا بیت المال ضامن است از هدر نرفتن خون مسلمان؟
ج: در صورت معسر بودن دیة بر بیت المال است.
س 47: آیا قاعده «کل ماکان فی الانسان اثنان ففیها الدیة و فی احدهما نصف الدیة و ماکان فیه واحد ففیه الدیة» که متخذ از روایات از جمله روایت هشام بن سالم و عبدالله بن سنان میباشد، را به صورت مطلق میپذیرید؟ و یا تنها در مواردی مانند دست، چشم، گوش و… که منصوص است، آن را جاری میدانید؟ در صورتی که مطلقاً قاعده را جاری میدانید، بفرمایید؛
الف) آیا قاعده مزبور مختص به اعضاء است یا در منافع نیز (چشائی ـ لامسه ـ احساس عطش و…) مطلقا آن را جاری میدانید؟
ج: آن قاعده نسبت به اعضاء مانند چشم، گوش، دست، پا، لبها، اِلیَتان اطلاق دارد ولی شامل منافع نمیشود غیر از اعضاء که زوج است عضو واحد گفته میشود.
ب) آیا قاعده مزبور مختص اعضای ظاهری است یا شامل اعضای داخلی بدن مانند کلیه و کبد هم میشود؟
ج: شامل کلیه و کبد هم میشود.
ج) مقصود از عضو واحد چیست و معیار تفکیک عضو واحد از غیر آن چه میباشد، به عنوان مثال آیا رگها، موهای سر، موی ریش، رشتهها اعصاب وعضو واحدی به حساب میآید؟
ج: ظهور عرفی صحیحه هشام بن سالم و غیره شامل رگها، موهای سر، موی ریش، رشته های اعصاب نمیشود بلکه ظهور دارد در آن امور که ذکر شد.
د) آیا بزرگی و کوچکی عضو تأثیری در شمول قاعده مزبور دارد، به عنوان مثال آیا قاعده مزبور نسبت به غدّه آپاندیس و مانند آن نیز جاری است؟
ج: بزرگی و کوچکی عضو در شمول قاعده تأثیر ندارد ولی آن قاعده شامل غدّه آپاندیس نمیشود.
س 1 ـ 48: حکم سقط جنین قبل از ولوج روح در موارد ذیل چگونه است؟
الف) بقای جنین موجب مرگ مادر و جنین خواهد شد؛
ب) بقای جنین موجب مرگ مادر خواهد شد؛
ج) بقای جنین در صورت فوق را پس از ولوج روح بیان فرمایید.
ج: در فرض سؤال در صورتهای «الف» و «ب» سقط جایز است البته با دادن دیه امّا در صورت مجرد احتمال مرگ مادر سقط جواز ندارد مگر اینکه احتمال عقلائی یا اطمینان پیدا کند که در این صورت هم اشکالی ندارد.
امّا بعد از ولوج روح اگر میدانید که بقاء جنین هم موجب مرگ خود جنین است و هم موجب مرگ مادر در این صورت سقط جنین اشکال ندارد امّا صورت دوّم که نوشته اید بقاء جنین موجب مرگ مادر باشد اگرچنین اتفاقی بیافتد که خود جنین زنده بماند و مادرش بمیرد در این صورت به نظر اینجانب سقط آن جنین جایز نیست چون فرض این است که هردو مسلمان و انسان هست نمیشود یکی را فدای دیگری کرد.
س 2 ـ 48: حکم سقط جنین در صور فوق را پس از ولوج روح بیان فرمایید.
س 3 ـ 48: آیا در موارد فوق رضایت زوج برای سقط جنین شرط است یانه؟ در صورتی که شرط نباشد، آیا جواز سقط جنین، موجب سقوط دیه جنین نیز میباشد؟ در صورتی که رضایت شوهر لازم باشد، آیا علاوه بر دیه زوجه و پزشک مسؤولیت دیگر نیز دارد؟
ج: در مواردیکه جواب آنها داده شد اجازه شوهر لازم است امّا باید مباشر سقط جنین دیه جنین را هم به مقداری که در کتب فقهیه مذکور است بدهد. و به غیر از دیه زوجه پزشک مسؤلیتی ندارد.
س 4 ـ 48: در مواردی پزشکان به صورت قطع، نظر میدهند که جنین ـ مثلاً به علّت نداشتن جمجمه یا… ـ زنده متولد نخواهد شده، حال در فرض مزبور بفرمایید، سقط جنین در دو فرض ذیل جایز است یا خیر و در صورت جواز، رضایت زوج نیز لازم است یا خیر؟
الف) ادامه حمل موجب عسر و حرج مادر است؛
ب) ادامه حمل هرچند مشکلاتی را برای مادر در پی دارد امّا وضعیت به مرحله عسر وحرج نرسیده است.
ج: اگر آن جنین معیوب در شکم مادر حیات پیدا کرده باشد سقط آن جنین جایز نیست و لو اینکه بقاء آن جنین در شکم مادر موجب زحمت یا حتی موجب عسر و حرج برای مادر باشد.
امّا اگر جنین هنوز حیات پیدا نکرده باشد و بقاء آن درشکم مادر برای مادر موجب ضرر غیر قابل تحمل باشد سقط آن جایز است.
امّا اگر به مرحله عسر وحرج نرسد سقط آن جایز نیست چه حیات پیدا کرده باشد یانه؟ ولی در موارد مذکوره دیه واجب است و هم چنین اجازه شوهر لازم است چون او صاحب نطفه است.
س 49: شخصی به سوی شخصی یا حیوانی تیر اندازی کند، در حالی که توجه دارد که شخص محقون الدم دیگری در معرض اصابت تیر به شخص دیگر و به قتل رسیدن او، قتل از چه نوعی است؟
ج: در فرض سؤال اگر احتمال شخص ضارب به حدّ اطمینان یاظنّ قوی برسد این قتل، قتل عمد است و اگر به حدّ شک باشد قتل خطاء است.
س 50: شخصی به سوی حیوانی یا شخصی تیر اندازی کند، در حالی که شخص ثالثی در معرض اصابت تیر باشد، و شلیک کننده به دلیل سهل انگاری متوجه این امر نباشد و تیر او به شخص ثالث اصابت کند، قتل از چه نوعی است؟
ج: قتل خطاء است.
س 51: راننده ای که مقررات رانندگی را رعایت نمیکند و در حالیکه سرعت غیر مجاز یا سبقت غیر مجاز داشته یا در حال عبور از چراغ قرمز بوده، با توجه به اینکه اینگونه عدم رعایت مقررات دیگران را در معرض جنایت قرار میدهد، بفرمایید؛ در صورت تصادف و وقوع قتل، جنایت عمد است یا غیر عمد؟
ج: اگر راننده قصد کشتن کسی را نداشته باشد این قتل باز قتل خطای شبه عمد است و دیه بر قاتل است.
س 52: آیا ارتکاب سایر جرایم غیر از قتل، در ماه های حرام نیز باعث تشدید مجازات میشود یانه؟
ج: در فرض سؤال موجب تشدید مجازات نمیشود.
س 53: آیا حرم مکه، حکم ماههای حرام را دارد و درصورت مثبت بودن پاسخ، آیا مشاهد مشرّفه نیز همین حکم را خواهند داشت؟
ج: بنا بر احتیاط واجب حرم مکّه به ماههای حرام ملحق است امّا مشاهد مشرّفه ملحق نیست.
س 54: آیا مقدار دیه مرد یا زن در ماه های حرام دو برابر مقدار آن در ماههای غیر است؟
ج: نه خیر یک دیه کاملة و ثلث دیه است نه دو برابر.
س 55: مردی زنی را در ماه حرام به قتل رسانده است، اگر اولیای دم تقاضای قصاص جانی را داشته باشند، آیا باید نصف دیه یک مرد در ماه حرام را به او بپردازند یا غیر ماه حرام را؟
ج: نصف دیه در غیر ماه حرام را در فرض سؤال باید بپردازد.
س 56: آیا تغلیظ دیه مختص قتل عمد و شبه عمد است یا خطای محض را هم شامل میشود، در صورتی که خطای محض را هم شامل شود با توجه به اینکه تغلیظ دیه نوعی تشدید است و در قتل خطای محض تقصیری در کار نیست چگونه قابل توجیه است؟
ج: تغلیظ دیه به جهت احترام بیشتر به خون مسلمان و احترام به ما ههای حرام است و لو تقصیر ی در بین نباشد بنا بر این در هر سه نوع قتل تغلیظ دیه است.
س 57: آیا تغلیظ دیه اختصاص به زمانی دارد که جنایت و قتل هر دو در ماه حرام اتفاق افتاده باشد، یا اگر یکی در ماه حرام و دیگری در غیر ماه حرام اتفاق بیفتد باز هم حکم به تغلیظ دیه جاری میشود؟
ج: ملاک وقوع خود قتل در ماه حرام است.
س 58: آیا تغلیظ دیه مخصوص قتل نفس است یا شامل قطع اعضاء و جراحات و حتی باعث تشدید مجازات در دیگر جرایم هم میشود؟
ج: شامل قطع اعضا نمیشود.
س 59: هرگاه مسلمان ایرانی، در خارج از مرزهای ایران (مثلاً عراق، عربستان و یا آمریکا) به قتل رسیده و قاتل هم ناشناس باشد؛ آیا بر دولت ایران لازم است، دیه مقتول را از بیت المال بپردازد؟
ج: اعطائیه از بیت المال تابع تسلّط و بساطت ید حاکم است تا هر اندازه که حاکم در آن مناطق تسلّط دارد میباشد و حاکم چون در عراق و عربستان و آمریکا تسلّط و بساطت ید ندارد و لذا اگر در آنجاها مسلمانی کشته بشود و قاتلش معلوم نباشد اگر ممکن است دیه از همان دولت گرفته شود و اگر ممکن نیست بر حاکم که بیت المال در اختیار دارد دادن دیه آن واجب است.
س 60: هرگاه یک مسلمان تبعة کشورهای دیگر، در ایران به قتل رسیده باشد و قاتل نیز ناشناس باشد، آیا دولت ایران موظف به پرداخت دیه مقتول است؟
ج: بلی اگر مسلمانی در ایران کشته بشود و قاتلش معلوم نباشد بر حاکم است که از بیت المال بدهد ولو مقتول تابع کشور دیگر باشد.
س 61: اگر کافر مستامن یا معاهدی که به عنوان تاجر یا جهانگرد به ایران آمده است به قتل برسد، میتوان دیه او را از بیت المال پرداخت نمود؟ در صورتی که کشورهای متبوع آنها نسبت به اتباع ایرانی چنین امتیاز قائل شده باشند، چطور؟
ج: اگر کافر کتابی باشد از باب مصالح باید دیه در صورت معلوم نبودن قاتل از بیت المال پرداخت بشود.
س 1 ـ 62: با عنایت به اینکه پرداخت کننده دیه در برخی روایات، امام المسلمین و در برخی موارد بیت المال ذکر شده است، بفرمایید، آیا بین مال امام و بیت المال در نصوص وارده در باب دیات تفاوتی وجود دارد ؟
س 2 ـ 61: مقصود از بیت المال چیست؟ آیا بیت المال منافع و عایدات انفال است یا اموری نظیر مالیاتها و… را نیز شامل میشود؟ خمس و زکات چطور؟
س 3 ـ 61: آیا بیت المال موارد مصرف مضبوطی دارد، یا در هر موردی که حاکم مسلمین مصلحت بداند (مصالح مسلمانان) میتواند آن را هزینه نماید؟
ج1ـ2ـ3ـ : در فرض سؤال تمام اموال که تحت اختیار و تسلّط حاکم است بیت المال است، یعنی آن اموال عمومی که در صورت حضور امام مال منصب امامت است مثل غنایم حرب که در خزانه دولت باقی بماند و جزیه از اهل ذمّه بگیرد و مال خراج و مقاسمه و امثال آن و این اموال در عصر حاضر که زمان غیبت امام است اختیار آن به مجتهد جامع الشرایط است خمس و زکات را اگر دستور جمع آوری آنها را بدهد و در خزانه دولت قرار دهد جزء بیت المال میشود و اگر به صاحبان آن اجازه دهد که به مستحقین بدهند بیت المال نیست وامّا امام اگر مال شخصی داشته باشد بعد از فوت ایشان مال تمام ورثه است اختصاص به امام بعد ندارد و اما آنچه مال منصب امامت است اختیارش به امام بعد یا حاکم شرعی میباشد ومصرف بیت المال هم در هر موردیکه حاکم مصلحت بداند میتواند مصرف کند.
س 62: برای اثبات جنایت موجب دیه کامل، چند سوگند لازم است؛ 50، 25، یا 6 سوگند؟
ج: در فرض سؤال 6 سوگند کافی است.
س 63: بنا بر آنکه 6 سوگند در قسامه اعضاء برای اثبات جنایت موجب دیه کامل کافی باشد ـ چنانکه مشهور این است ـ بفرمایید: در صورتی که با یک ضربه، منافع متعددی از بین رفته باشد، یک قسامه شش تایی کافی است یا به تعداد منافع، قسامه باید اقامه گردد؟
ج: اگر منافعی که از بین رفته است به اندازه دیه نفس باشد یک قسم شش تای کافی است.
س 64: آیا در قسامه اعضاء نیز تحقق لوث را ـ چنانکه مشهور است ـ شرط میدانید؟
ج: به نظر اینجانب در قسامه، جنای بر اعضا تحقق لوث شرط میباشد.
س 65: اگر کافر غیر کتابی مانند جهانگردی با مجوّزی وارد کشور ایران شود و در ایران توسط مسلمان کشته شود آیا به کافر غیر کتابی دیه تعلق میگیرد؟
ج: اظهر عدم ثبوت دیه است در کفار غیر ذمّی.
س 66: در فرض سؤال قبلی چنانچه بدون مجوّز وارد ایران شود دیه تعلق میگیرد؟
ج: مجوّز وعدم آن در عدم ثبوت دیه در فرض سؤال تأثیر ندارد مگر اینکه ولی امر مسلمین مصلحت را در پرداخت دیه بداند در این صورت از بیت المال پرداخت شود در صورتیکه با مجوّز وارد کشور اسلامی شده باشد
س 67: اگر صدمه عمدی بر شخصی وارد گردد ولیکن نوعاً کشنده یا موجب قطع عضو نبوده مانند قطع انگشت و جانی نیز قصد کشتن را نداشته ولی به جهت ضعف مجنی علیه یا هرجهت دیگری سرایت کرده و موجب فوت یا قطع دست گردیده است حکم مسأله را بیان فرمایید آیا جانی میبایست نسبت به قطع انگشت قصاص شود و آنگاه بلحاظ فوت مجنی علیه دید بپردازد یا جانی فقط باید دیه نفس بپردازد یا فقط قصاص میشود؟
ج: اگر قتل مستند به قطع انگشت باشد یک دیه (دیه قتل نفس) کافی است.
و اگر قطع انگشت موجب قطع ید شود نه موجب قتل در این صورت اگر قصاص دست امکان داشت باشد قصاص جایز است و الاّ دیه پرداخت کند.
س 68: در صورتی که شخصی عمداً به دیگری مشت یا سیلی بزند یا انگشت او را قطع کند، در صورتی که اینگونه اعمال نوعاً کشنده نبوده و ضارب قصد قتل هم نداشته باشد ولکن مجنی علیه فوت کند، آیا تنها دیه نفس ثابت است یا تنها قصاص نفس یا نسبت به عضو، قصاص عضو و نسبت به نفس قصاص نفس؟
ج: حکم قتل شبیه عمد را دارد، بر جانی دیه نفس واجب است.
س 69: اگر شخصی به خنثی مشکله جنایتی که موجب دیه است وارد نماید حکم دیه آن به چه کیفیت است آیا دیه مرد، یا زن یا تنصیف به این معنا که نصف دیه مرد و نصف دیه زن، به وی تعلق میگیرد؟
ج: در فرض سؤال دیه تنصیف میشود یعنی نصف دیه مرد و نصف دیه زن به او تعلق میگیرد.
س 70: در فرض مسأله فوق (69) چنانچه مجنی علیه ممسوح باشد دیه آن چقدر است؟
ج: حکم به قرعه میشود.