س : 1781- کسى درخت دیگرى را قطع می کند.در بین صاحب درخت وکسى که درخت را قطع کرده است درگیرى ایجاد می شود و یکى با چاقو و دیگرى با آلت قتاله به جان همدیگر می افتند و سرانجام کسى که درخت را قطع کرده است کشته و قاتل در حالى که زخم عمیقى در سر دارد فرار می کند خانوادة او به دنبالش از منطقه فرار می کند ورثه مقتول زمین و دارایی قاتل را تصرف می کنند.قاتل پس ازیک سال به منطقه برمی گردد و چند نفر را به عنوان مصلح به یک نامه عذرخواهى به خانة ورثه مقتول می فرستد و خواستار فیصله شرعى می شود اما ورثه مقتول می گویند باید زمین خود را به ما بدهد وگرنه ما فیصله را قبول نمی کنیم.قاتل حاضر نمی شودکه زمین خود را به ورثه مقتول بدهد و بناچار دوباره از منطقه فرار می کند.وقتى پسر مقتول بزرگ می شود همراه با دو نفر دیگر قاتل راتعقیب و تیراندازى می کنند تیر به دست قاتل اصابت می کند و بعد از آن ضارب (پسر مقتول ) فرار می کند.اما توسط مردم دستگیر می شود سرانجام پسر مققول با پارتى و واسطه زمین قاتل را تقسیم می کند.حکم شرعى این مسأله چیست؟
ج : چون قتل عمد بوده است قاتل قصاص می شود مگر این که ورثه مقتول به دیه رضایت بدهند واگر ورثه مقتول خواستار قصاص باشندکسى آنان را مجبور به پذیرش دیه نمی تواند چنانکه اگر قاتل به دادن دیه راضى نباشد کسى نمی تواند ازاو دیه بگیرد.چون قاتل راضى به فیصله شرعى شده است اما ورثه مقتول قبول نکرده است و پسر مقتول بدون حکم شرعى تیراندازى کرده است باید دیه دست قاتل و همچنین اجرت المثل محصول زمین را در مدتى که تصرف کرده است بدهد بعد از آن یا قاتل را قصاص می کند و یا دیه می گیرد.
س : 1782- کسى ازطرف پایگاه جواز حمل اسلحه را دارد.اسلحه اش را درگوشه اى می گذارد و مشغول احوالپرسى با حاضران در اتاق می شود.یکى از حاضران مشغول بازى با اسلحه می شود.صاحب اسلحه هشدارمی دهدکه خشاب تفنگ پر ازگلوله است اما او توجهى نمی کند.سرانجام صداى تفنگ بلند می شود و یکى از حاضران در اتاق کشته می شود آیا این قتل، قتل عمد به حساب می آید و مقصر صاحب اسلحه است یا کسى که با اسلحه بازى کرده است؟
ج : قتل، عمدى نیست و ورثه مقتول حق قصاص کسى را که با تفنگ بازى می کرده است ندارد و باید از او دیه بگیرند.در این ماجرا صاحب تفنگ مقصر نیست.بلکه مقصرکسى است که با تفنگ بازى کرده است.
س : 1783- اگر فرمانده پایگاه به یکى از افراد تحت فرمان خود بگوید فلان مبلغ به تو می دهم به شرط این که فلان کس را ترورکنى البته فرد تحت فرمان در پذیرفتن و نپذیرفتن این فرمان مختار است.در این صورت اگر فرد مورد نظر را ترورکند حکم مباشر و سبب چیست؟
ج : مباشر قصاص و آمر حبس ابد می شود.
س : 1784- اگر کسى در میان دو سنگرکشته شود وکارشناسان نظامی و غیر آنها تاییدکنندکه تیراندازى از یکى از این دو سنکر شده است و قاتل یکى ازاین سه – چهار نفر است ((لوث)) تحقق پیدا می کند؟
ج : بله، لوث تحقق پیدا می کند.
س : 1785- اگر بعضى از اولیاى دم در قتل عمد مادر, خواهر و دختر مقتول باشد حق قصاص دارد؟
ج : بله، می توانند قصاص کنند و در صورت توافق قاتل می توانند از او دیه بگیرند.
س : 1786- کسى، دیگرى را عمدا به قتل می رساند فرار می کند اولیاى مقتول اموال قاتل را مصادره می کند آیا بعد از بازگشت قاتل اولیاى مقتول حق قصاص دارند؟
ج : اگر اموال مقتول را به قصد و نیت دیه نگرفته باشند حق قصاص دارند وگرفتن اموال کاشف از رضایت به دیه نیست.
س : 1787 – اگر قاتل با سه گلوله قصاص وکشته شود اما اولیاى مقتول پنج گلوله به او بزنند دوگلوله اضافى چه حکمی دارد؟
ج : اگر ثابت شودکه دوگلوله بعد ازکشته شدن قاتل به او زده شده است دیه دارد اما دیه اش به ورثه قاتل داده نمی شود بلکه درکارهاى خیر و نیکو مصرف می شود و ثوابش به قاتل می رسد.
س : 1788 – اگر مسئوول پایگاه کسى را مأمور به چوب زدن یا مصادره اموال دیگرى بکند و اگر مأمور این دستوررا قبول نکند خودش مورد ضرب و شتم و حبس قرار می گیرد در این صورت مسأله سبب و مباشر چگونه است؟
ج : اگر تهدید مسئوول پایگاه به چیزى باشد که شدیدتر و دردناک تر از چوب زدن و مصادره اموال باشد مثلا اگر مأمور چوب نزند یا اموال شخص مورد نظر مسئوول پایگاه را مصادره نکند مسئوول پایگاه گوش او را می برد یا دست او را می شکند در این صورت مصادره اموال و زدن جوب جایز است و مال مصادره شده را هرکه تلف کند ضامن است و زدن چوب اگر باعث کبودى و سیاهى بدن مضروب شود خود ضارب و مامور پایگاه باید دیه اش را پرد اخت کند.
س : 1789- اگرحاکم جابر و ظالم کسى را به کشتن دیگرى امرکند.و مأمور اگر.اطاعت نکند خودش کشته خواهد شد.در این صورت اگرمأمور شخص مورد نظر حاکم را بکشد چه حکمی دارد؟
ج : مشهور در بین اصحاب (علماء) این است که مأمور اقدام به کشتن شخص مورد نظر حاکم نکند اگر چه خودش در معرض کشته شدن قرارگیرد.
س : 1790- کسى به صورت پنهانى کشته می شود و تعدادى از افراد مومن شهادت می دهند که ما یقین داریم که فلانى قاتل است و وقتى از خود متهم می پرسند درکشتن مقتول تنها بودى یا کس دیگرى هم بود راست بگو شاید قصاص نشوى، متهم می گوید (من کس دیگرى را شریک جرم خودم نمی دانم هرچه سرنوشت من باشد تحمل می کنم) آیا با شهادت تعدادى از مومنان و اقرار این چنینى متهم، قتل اثبات می شود؟
ج : اگر شهود عادل، شهادت دادند در نزد قاضى و شهادت از روى حس باشد نه از روى حدس وگمان شهادت نافذ است.اما گفتن چنین جملاتى از سوى متهم اگر به عنوان اقرار به قتل عمد بوده باشد قصاص می شود اما اگر اقرار نکرده باشد جملات یاد شده به عرف محول می شود.عرف از آن جملات هرچه فهمید همان می شود.
س : 1791- اگر حاکم شرع یا قاضى منصوب ازطرف او نباشد و بیم فرارقاتل هم در میان باشد آیا ورثه مقتول با مشورت و مصلحت علماء و ریش سفیدان منطقه می توانند قاتل را قصاص کنند؟
ج : اگر عمدى بودن قتل ثابت شده باشد می توانند قصاص کنند.
س : 1792- در توضیح المسائل فرموده اید که : (( ورثه مققول حق دارند قاتل را قصاص کنند اما احوط این است که از حاکم شرع اجازه بگیرند)) آیا منظور احتیاط وجوبى است یا استحبابى؟
ج : اگر مفسده اجتماعى و اختلال نظام وجود داشته باشد باید با اجازه حاکم شرع قصاص شود البته در صورتى که اجازه گرفتن از حاکم شرع امکان داشته باشد.
س : 1793- اگر مادرکسى پدر او را به قتل برساند آیا پسر می تواند مادر خود را به جرم قتل پدرش قصاص کند؟
ج : بله، می تواند قصاص کند اما گرفتن دیه ازمادر بهتر از قصاص است.